مطالعات دانشجویی

مطالبی از قرآن و احادیث، نکاتی از سیره بزرگان و مقالات شخصی

مطالعات دانشجویی

مطالبی از قرآن و احادیث، نکاتی از سیره بزرگان و مقالات شخصی

مطالعات دانشجویی


امام خامنه ای:
باید در کشور ما و در میان جامعه‌ى ما ترتیبى اتّخاذ بشود که همه‌ى آحاد مردم به‌نحوى با قرآن انس داشته باشند و مفاهیم قرآنى براى اینها مفهوم باشد و معانى قرآن را درک کنند، به قرآن مراجعه کنند؛ ولو به طور اجمال از مفاهیم قرآنى سر دربیاورند.
(8 تیر 1393)

********************

امام خامنه‌ای:
«دشمنان می خواهند یاد شهدا احیا نشود برای اینکه جاده شهادت کور بشود» (6 اسفند 1397)

آخرین مطالب

۲ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۵ ثبت شده است

تواضع علامه طباطبایی در خاطره ای از سید محمد حسین حسینی تهرانی:

در چندین سال قبل در مشهد مقدّس که وارد شده بودم، براى دیدنشان بمنزل ایشان رفتم. دیدم در اطاق روى تشکى نشسته‏ اند (بعلّت کسالت قلب طبیب دستور داده بود روى زمین سخت ننشینند). ایشان از روى تُشک برخاستند و مرا به نشستن روى آن تعارف کردند، من از نشستن خوددارى کردم. من و ایشان مدّتى هر دو ایستاده بودیم، تا بالاخره فرمودند: بنشینید، تا من باید جمله ‏اى را عرض کنم!

من ادب نموده و اطاعت کرده و نشستم. و ایشان نیز روى زمین نشستند، و بعد فرمودند: جمله ‏اى را که مى‏ خواستم عرض کنم، اینست که: «آنجا نرم‏تر است.»!

از همان زمان طلبگى ما در قم، که من زیاد بمنزلشان مى‏ رفتم، هیچگاه نشد که بگذارند ما با ایشان به جماعت نماز بخوانیم. و این غصّه در دل ما مانده بود که ما جماعت ایشان را ادراک نکرده ‏ایم؛ و از آن زمان تا بحال، مطلب از این قرار بوده است. تا در ماه شعبان امسال (1401 قمری) که بمشهد مشرّف شدند و در منزل ما وارد شدند، ما اطاق ایشان را در کتابخانه قرار دادیم تا با مطالعه هر کتابى که‏ بخواهند روبرو باشند. تا موقع نماز مغرب شد. من سجّاده براى ایشان و یکى از همراهان که پرستار و مراقب ایشان بود پهن کردم و از اطاق خارج شدم که خودشان به نماز مشغول شوند، و سپس من داخل اطاق شوم و بجماعتِ اقامه شده اقتدا کنم؛ چون مى‏ دانستم که اگر در اطاق باشم ایشان حاضر براى امامت نخواهند شد.
قریب یک رُبع ساعت از مغرب گذشت. صدائى آمد، و آن رفیق همراه مرا صدا زد، چون آمدم گفت: ایشان همینطور نشسته و منتظر شما هستند که نماز بخوانند.
عرض کردم: من اقتدا مى‏ کنم! گفتند: ما مُقتدى هستیم!
عرض کردم: استدعا می کنم بفرمائید نماز خودتان را بخوانید! فرمودند: ما این استدعا را داریم.
عرض کردم: چهل سال است از شما تقاضا نموده‏ ام که یک نماز با شما بخوانم تا بحال نشده است؛ قبول بفرمائید! با تبسّم ملیحى فرمودند: یک سال هم روى آن چهل سال.
و حقّاً من در خود توان آن نمى دیدم که بر ایشان مقدّم شده و نماز بخوانم، و ایشان بمن اقتدا کنند؛ و حالِ شرم و خجالت شدیدى بمن رخ داده بود.
بالاخره دیدم ایشان بر جاى خود محکم نشسته و بهیچوجه من الوجوه تنازل نمى ‏کنند؛ من هم بعد از احضار ایشان صحیح نیست خلاف کنم، و به اطاق دیگر بروم و فُرادى نماز بخوانم.
عرض کردم: من بنده و مطیع شما هستم؛ اگر امر بفرمائید اطاعت مى‏ کنم!
فرمودند: امر که چه عرض کنم! امّا استدعاى ما این است!
من برخاستم و نماز مغرب را بجاى آوردم، و ایشان اقتدا کردند. و بعد از چهل سال علاوه بر آنکه نتوانستیم یک نماز به ایشان اقتدا کنیم امشب نیز در چنین دامى افتادیم.
خدا میداند آن وضع چهره و آن حال حیا و خجلتى که در سیماى ایشان توأم با تقاضا مشهود بود، نسیمِ لطیف را شرمنده مى‏ ساخت، و شدّت و قدرتش جماد و سنگ را ذوب مى‏ کرد.

(مهر تابان، ص 82- 84)

احد داوری
۳۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۳:۵۵ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰ نظر

از جمله شیفتگان امام رضا علیه السلام «زکریا بن آدم» است که گاهی تا صبح به خلوت با امام می پرداخت، از جمله در روایتی آمده است: عَنْ زَکَرِیَّا بْنِ‏ آدَمَ‏ قَالَ‏ دَخَلْتُ عَلَى الرِّضَا علیه السلام مِنْ أَوَّلِ اللَّیْلِ فِی حِدْثَانِ مَا مَاتَ أَبُو جَرِیرٍ رَحِمَهُ اللَّهُ فَسَأَلَنِی عَنْهُ وَ تَرَحَّمَ عَلَیْهِ وَ لَمْ یَزَلْ یُحَدِّثُنِی وَ أُحَدِّثُهُ حَتَّى طَلَعَ الْفَجْرُ ثُمَّ قَامَ وَ صَلَّى صَلَاةَ الْفَجْر (مفید، الاختصاص، ص 86)؛ زکریا بن آدم گفت: خدمت حضرت رضا علیه السّلام از سر شب در حدثان رسیدم ابو جویر رحمه اللَّه نمرده بود از من راجع به او سؤال کرد و دعا برایش نمود پیوسته با هم صحبت می کردیم تا اذان صبح شد آنگاه از جای حرکت کرده نماز صبح را خواند.


زکریا در مقام علمی به مرحله ای می رسد که امام رضا علیه السلام مردم را در مسائل دینی به وی ارجاع می دهد: علی بن مسیب نقل کرده است که به حضرت رضا عرض کردم فاصله بین من و شما خیلی زیاد است نمی توانم همیشه خدمتتان برسم از چه کسی مسائل و دستورات دین را فراگیرم/ فرمود: از زکریا بن آدم قمی که مورد اعتماد دین و دنیا است. ابن مسیب گفت پس از بازگشت خدمت زکریا بن آدم رسیدم و هر چه احتیاج داشتم از او می پرسیدم. (مفید، الاختصاص، ص 87)


زکریا را می توان جزء خواص مخصوص ائمه علیهم السلام دانست به طوری که امام جواد علیه السلام نیز در باره او چنین می فرماید: خدا او را از هنگام تولد و روز مرگ و روزی که مبعوث می‏شود بیامرزد در طول زندگی عارف بحق و پایدار بود و در این راه تحمل ناراحتیها نمود و وظیفه خویش را در راه خدا و پیغمبر انجام داد بدون اینکه کوتاهی و یا پیمان‏شکنی کند، خداوند پاداش نیت و کوشش او را بدهد. (طوسی، الغیبة، ص348)


 مقام ایشان در نزد امام تا حدی بود که امام او را باعث دفع بلای اهل قم می دانست: از زبان خود زکریا بشنویم که می گوید: به حضرت رضا علیه السّلام عرض کردم مایلم از میان فامیل و خویشاوندان خود خارج شوم مردم نادان زیاد شده ‏اند. فرمود: این کار را نکن بلا از اهل قم بواسطه تو دفع می‏شود همان طوری که از اهالی بغداد بواسطه حضرت موسی بن جعفر علیه السّلام دفع می‏شود.؛ عَنْ زَکَرِیَّا بْنِ آدَمَ قَالَ‏ قُلْتُ لِلرِّضَا علیه السلام إِنِّی أُرِیدُ الْخُرُوجَ عَنْ أَهْلِ بَیْتِی فَقَدْ کَثُرَ السُّفَهَاءُ فَقَالَ لَا تَفْعَلْ فَإِنَّ أَهْلَ قُمَّ یُدْفَعُ عَنْهُمْ بِکَ کَمَا یُدْفَعُ عَنْ أَهْلِ بَغْدَادَ بِأَبِی الْحَسَنِ علیه السلام‏  (مفید، الاختصاص، ص 87)

منابع:
طوسی، محمد بن حسن (1411ق)، الغیبة، قم: دارالمعارف الاسلامیة، چاپ اول.
مفید، محمد بن محمد (1413ق)، الاختصاص، تحقیق علی اکبر غفاری و محمود محرمی زرندی، قم: المؤتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، چاپ اول.

احد داوری
۰۹ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۷:۱۱ موافقین ۹ مخالفین ۰ ۰ نظر