مطالعات دانشجویی

مطالبی از قرآن و احادیث، نکاتی از سیره بزرگان و مقالات شخصی

مطالعات دانشجویی

مطالبی از قرآن و احادیث، نکاتی از سیره بزرگان و مقالات شخصی

مطالعات دانشجویی


امام خامنه ای:
باید در کشور ما و در میان جامعه‌ى ما ترتیبى اتّخاذ بشود که همه‌ى آحاد مردم به‌نحوى با قرآن انس داشته باشند و مفاهیم قرآنى براى اینها مفهوم باشد و معانى قرآن را درک کنند، به قرآن مراجعه کنند؛ ولو به طور اجمال از مفاهیم قرآنى سر دربیاورند.
(8 تیر 1393)

********************

امام خامنه‌ای:
«دشمنان می خواهند یاد شهدا احیا نشود برای اینکه جاده شهادت کور بشود» (6 اسفند 1397)

آخرین مطالب

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام کاظم علیه السلام» ثبت شده است

 

استاد فاطمی نیا:

اینکه به امام کاظم (ع) باب الحوائج میگویند ، فقط مختص ما شیعیان نیست ، بلکه قدمای اهل تسنن هم به این مطلب قائل هستند.

در جلد اول تاریخ بغداد از قول یکی از بزرگان حنبلی می نویسد : « هرگز نشد که مشکلی برای ما پیش آید و در کنار قبر موسی بن جعفر حاضر شوم و این مشکل برایم حل نشود».

 

-----------------------------------

پی نوشت:

قال أنبأنا أحمد بن جعفر بن حمدان القطیعی قال سمعت الحسن بن إبراهیم أبا علی الخلال یقول ما همنی أمر فقصدت قبر موسى بن جعفر فتوسلت به الا سهل الله تعالى لی ما أحب. (تاریخ بغداد؛ خطیب بغدادی، چاپ دار الکتب العلمیه بیروت، ج 1  ، ص 133 )

احد داوری
۱۸ اسفند ۹۹ ، ۲۲:۲۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

صداى ساز و آواز بلند بود. هرکس که از نزدیک آن خانه مى گذشت، مى توانست حدس بزند که در درون خانه چه خبرهاست؟ بساط عشرت و میگسارى پهن بود و جام «مى» بود که پیاپى نوشیده مى شد. کنیزک خدمتکار درون خانه را جاروب زده و خاکروبه ها را در دست گرفته از خانه بیرون آمده بود تا آنها را در کنارى بریزد. در همین لحظه مردى که آثار عبادت زیاد از چهره اش نمایان بود و پیشانى اش از سجده هاى طولانى حکایت مى کرد از آنجا مى گذشت، از آن کنیزک پرسید:

«صاحب این خانه بنده است یا آزاد؟».

- آزاد.

- معلوم است که آزاد است. اگر بنده مى بود پرواى صاحب و مالک و خداوندگار خویش را مى داشت و این بساط را پهن نمى کرد.

 

ردوبدل شدن این سخنان بین کنیزک و آن مرد موجب شد که کنیزک مکث زیادترى در بیرون خانه بکند. هنگامى که به خانه برگشت اربابش پرسید: «چرا این قدر دیر آمدى؟».

کنیزک ماجرا را تعریف کرد و گفت: «مردى با چنین وضع و هیئت مى گذشت و چنان پرسشى کرد و من چنین پاسخى دادم.»

 

شنیدن این ماجرا او را چند لحظه در اندیشه فرو برد. مخصوصا آن جمله (اگر بنده مى بود از صاحب اختیار خود پروا مى کرد) مثل تیر بر قلبش نشست. بى اختیار از جا جست و به خود مهلت کفش پوشیدن نداد. با پاى برهنه به دنبال گوینده سخن رفت. دوید تا خود را به صاحب سخن که جز امام هفتم حضرت موسى بن جعفر علیه السلام نبود رساند. به دست آن حضرت به شرف توبه نائل شد، و دیگر به افتخار آن روز که با پاى برهنه به شرف توبه نائل آمده بود کفش به پا نکرد.

 

او که تا آن روز به «بشربن حارث بن عبد الرحمن مروزى» معروف بود، از آن به بعد لقب «الحافى» یعنى «پابرهنه» یافت و به «بشر حافى» معروف و مشهور گشت. تا زنده بود به پیمان خویش وفادار ماند، دیگر گرد گناه نگشت. تا آن روز در سلک اشراف زادگان و عیاشان بود، از آن به بعد در سلک مردان پرهیزکار و خداپرست درآمد

 

مجموعه آثار شهید مطهری، ج 18، ص: 285 و 286

 

احد داوری
۰۲ تیر ۹۹ ، ۱۸:۲۶ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

معرفی علی بن یقطین

«على بن یقطین» یکى از شاگردان برجسته و ممتاز پیشواى هفتم بود. على، شخصى پاک و گران قدر و در محضر امام هفتم از موقعیت ویژه اى برخوردار بود. على در سال 124 در اواخر حکومت بنى امیه در «کوفه» چشم به جهان گشود. پدر او یقطین از طرفداران عمده عباسیان بود، به همین جهت «مروان حمار» (خلیفه وقت اموى) مى خواست او را دستگیر کند، که او متوارى شد.

همسر یقطین در غیاب او، دو فرزند خود «على» و «عبید» را همراه خویش به مدینه برد. پس از سقوط حکومت بنى امیه و روى کار آمدن عباسیان، یقطین به کوفه بازگشت و به «ابوالعباس سفاح» پیوست. همسر او نیز همراه فرزندان به کوفه برگشت. بارى على بن یقطین در کوفه پرورش یافت و در جرگه شاگردان پیشواى هفتم قرار گرفت.

 

تشریح شیوه مبارزات امام کاظم علیه السلام

در زمان حکومت منصور و هارون، قیام هاى مسلحانه پى در پى و متناوب علویان و بنى هاشم با شکست رو به رو گردید و با شهادت رهبران این نهضت ها و شکست نیروهاى طرفدار آنان، عملاً ثابت شد که در آن شرائط، هرگونه اقدام حادّ و مسلحانه، محکوم به شکست است و باید مبارزه را از طریق دیگرى شروع کرد.

از این نظر پیشواى هفتم از دست زدن به اقدامات حادّ و تند چشم پوشیده بود و تنها به سازندگى افراد، بیدارى افکار، معرفى ماهیت پلید حکومت عباسى و گسترش هرچه بیش تر افکار تشیع در سطوح مختلف جامعه مى اندیشید.

براساس همین برنامه بود که امام با وجود تحریم عمومى همکارى با آن حکومت ستم گر، استثناءاً با اشـغال مناصب مهـم بهوسیله رجـال شایسته و پاک شیعـه مخالـفت نمى کرد، زیرا این کار از یک سو موجب رخنه آنان در دستگاه حکومت بود، و از سوى دیگر باعث مى شد مردم، به ویژه شیعیان زیر چتر حمایت آنان قرار گیرند.

به قدرت رسیدن على بن یقطین در دستگاه حکومت هارون نیز جزئى از این برنامه بود.

 

على بن یقطین با موافقت امام کاظم(علیه السلام) وزارت هارون را پذیرفت. بعدها نیز چندین بار خواست استعفا نماید، ولى امام او را از این تصمیم منصرف کرد. هدف امام از تشویق على به تصدى این منصب، حفظ جان و مال و حقوق شیعیان و کمک به نهضت سرّى آنان بود. امام کاظم(علیه السلام) به وى فرمود: یک چیز را تضمین کن تا سه چیز را براى تو تضمین کنم، على پرسید: آن ها کدامند؟

امام فرمود: سه چیزى که براى تو تضمین مى کنم این است که:

1. هرگز با شمشیر (وبه دست دشمن) کشته نشوى.

2. هرگز تهیدست نگردى.

3. هیچوقت زندانى نشوى.

و اما آن چه تو باید تضمن کنى این است که هر وقت یکى از شیعیان ما به تو مراجعه کرد، هر کارى و نیازى داشته باشد، انجام بدهى و براى او عزت و احترام قائل شوى.

پسر یقطین قبول کرد، امام نیز شرائط بالا را تضمین نمود.

 

 على بن یقطین، یار وفادار و صمیمى پیشواى هفتم که به رغم کارشکنى هاى مخالفان شیعه، اعتماد هارون را جلب نموده و وزارت او را در کشور پهناور اسلامى به عهده گرفته بود، به این مطلب به خوبى توجه داشت و با استفاده از  تمام امکانات، از هرکوششى درحمایت و پشتیبانى از شیعیان دریغ نمى ورزید; مخصوصاً در تقویت بنیه مالى شیعیان و رساندن «خمس» اموال خود (که جمعاً مبلغ قابل توجهى را تشکیل مى داد و گاهى بالغ بر صد تا سیصد هزار درهم مى شد)  به پیشواى هفتم کوشش مى کرد.

 

 کرامت امام

یک سال هارون تعدادى لباس به عنوان خلعت به على بخشید که در میان آن ها یک لباس خز مشکى رنگ زربافت از نوع لباس ویژه خلفا به چشم مى خورد. على اکثر آن لباس ها را که لباس گرانقیمت زربفات نیز جزء آن ها بود، به امام کاظم(علیه السلام) اهدا کرد و همراه لباس ها اموالى را نیز که قبلاً طبق معمول به عنوان «خمس» آماده کرده بود، به محضر امام فرستاد.

حضرت همه امـوال و لباس ها را پذیرفت، ولى آن یک لباس مخصوص را پس فرستاد، و طى نامه اى نوشت: این لباس را نگه دار و از دست مده، زیرا در حادثه اى که برایت پیش مى آید به دردت مى خورد.

على بن یقطین از راز رد آن لباس آگاه نشد، ولى آن را حفظ کرد. اتفاقاً روزى وى یکى از خدمت گزاران خاص خود را به علت کوتاهى در انجام وظیفه، تنبیه و از کار برکنار کرد. آن شخص که از ارتباط على با امام کاظم (علیه السلام) و اموال و هدایایى که او براى حضرت مى فرستاد، آگاهى داشت، از على نزد هارون سعایت کرد و گفت: او معتقـد بـه امامت موسى بـن جعفر است و هر ساله خمس اموال خود را براى او مى فرستد.

آن گاه داستان لباس ها را گواه آورد و گفت: لباس مخصوصى را که خلیفه در فلان تاریخ به او اهدا کرده بود، به موسى بن جعفر داده است. هارون از شنیدن این خبر سخت خشمگین شد و گفت: حقیقت جریان را باید به دست بیاورم و اگر ادعاى تو راست باشد خون او را خواهم ریخت. آن گاه بلافاصله على را احضار کرد و از آن لباس پرسش نمود. وى گفت: آن را در یک بقچه گذاشته ام و اکنون محفوظ است.

هارون گفت: فوراً آن را بیاور!

پسر یقطین فورا یکى از خدمت گزاران خود را فرستاد و گفت: به فلان اطاق خانه ما برو و کلید آن را از صندوق دار بگیر و در اطاق را باز کن و سپس در فلان صندوق را باز کن و بقچه اى را که در داخل آن است با همان مهرى که دارد به این جا بیاور.

طولى نکشید که غلام، لباس را به همان شکل که قبلاً مهر شده بود آورد و در برابر هارون نهاد. هارون دستور داد مهر آن را بشکنند و سرآن را باز کنند. وقتى که بقچه را باز کردند دید همان لباس است که عیناً تا شده باقى مانده است!

خشم هارون فرو نشست و به على گفت: بعد از این هرگز سخن هیچ سعایت کننده اى را درباره تو باور نخواهم کرد، وآن گاه دستور داد جایزه ارزنده اى به او دادند و شخص سعایت کننده را سخت تنبیه کرد.

 

منبع: سیره پیشوایان 463 – 474

احد داوری
۳۱ مرداد ۹۸ ، ۰۶:۵۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

مقاله مشترک با دانشجوی محترم خانم جهاندیده

چکیده:

بررسی زندگیِ پربار ائمه و امام زادگان علیهم السلام و بازشناسی سیره آن بزرگواران از ضروریات جامعه بشری می باشد؛ تا رفتارها و منش های آنها، به عنوانِ نقشهِ راه، پیش روی جامعه کنونی قرار داده شوند، و از طریق این الگوهایِ جامعِ الهی، راه کمال و سعادتِ ابدی پیموده شود. حال این سؤال پیش می آید که آیا زندگانی جعفر بن موسی سلام الله علیه، با وجود قلت منابع، قابل مطالعه و بازخوانی می باشد؟ و آیا بررسی ابعاد شخصیتی امامزاده جعفر، می تواند ما را در دست یابی به این الگو یاری رساند؟ در راستای پاسخ به سؤالات فوق، در این مقاله سعی شده است تا با روش توصیفی - تحلیلی، روایات مربوط به زندگانیِ پربارِ این امامزاده شریف، گرد‌آوری و مورد پژوهش قرارگیرد. در بررسی‌های اولیهِ به عمل آمده، به منبع و نوشتهِ جامعی در مورد زندگانی ایشان دست نیافتیم و این خود نشان از اهمیت این تحقیق می باشد؛ به همین دلیل با جست‌وجو در منابع روایی و تاریخی، سعی در تبیین گوشه‌هایی از زندگانی این امام‌زاده عالی‌قدر داشتیم. با وجود کمیِ روایات درباره زندگی این بزرگوار، همه متون و روایات موجود، دلالت بر کرامت و فضل ایشان دارند. ایشان فرزند بلافصل امام موسی بن جعفر علیه السلام و برادر امام رضا علیه السلام می باشند.

کلیدواژگان: جعفر بن موسی علیه السلام، فرزندان امام موسی بن جعفر علیه السلام، معرفی شخصیت امامزاده، متون روایی.

 دریافت نسخ پی دی اف

مقاله فوق از مقالات مربوط به به کنگره ملی امامزاده جعفر بن موسی الکاظم علیه السلام است که می توانید چکیده و متن کامل آن را از اینجا نیز مطالعه نمایید.

احد داوری
۰۴ مهر ۹۵ ، ۰۵:۵۸ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر