امام علی علیه السلام فرمود:
کسى که مصیبت هاى کوچک را بزرگ شمارد خداوند او را به مصائب بزرگ مبتلا مى سازد.
مَنْ عَظَّمَ صِغَارَ الْمَصَائِبِ ابْتَلَاهُ اللَّهُ بِکِبَارِهَا (نهج البلاغه، حکمت 448)
- ۰ نظر
- ۲۸ شهریور ۹۹ ، ۰۹:۲۶
امام علی علیه السلام فرمود:
کسى که مصیبت هاى کوچک را بزرگ شمارد خداوند او را به مصائب بزرگ مبتلا مى سازد.
مَنْ عَظَّمَ صِغَارَ الْمَصَائِبِ ابْتَلَاهُ اللَّهُ بِکِبَارِهَا (نهج البلاغه، حکمت 448)
امام علی علیه السلام فرمودند:
«زبیر» همواره از ما اهل بیت و از یاران خاص ما بود تا آن که فرزند شومش «عبدالله» نشو و نما کرد و پدر را گمراه ساخت.
مَا زَالَ الزُّبَیْرُ رَجُلًا مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ حَتَّى نَشَأَ ابْنُهُ الْمَشْؤُومُ عَبْدُاللَّهِ
( نهج البلاغه، حکمت 453)
شرح:
این گفتار پرمعنا را امام علیه السلام زمانى فرمود که در جنگ جمل دو لشکر در مقابل هم قرار گرفتند. على علیه السلام بر اسب سوار شد و زبیر را صدا زد و او در مقابل امام علیه السلام ایستاد.
حضرت فرمود: چه چیز تو را به این جا آورده؟
گفت: تو سبب شدى زیرا من براى تو اهلیت خلافت قائل نیستم و تو اولى از ما نمى باشى.
على علیه السلام فرمود: آیا من بعد از عثمان شایسته خلافت نیستم؟ ما تو را از طائفه بنى عبد المطلب (از طائفه خودمان) مى دانستیم تا این که فرزند بد تو به وجود آمد و بین ما و تو جدایى افکند.
سپس امام علیه السلام سخنانى از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله درباره خودش و زبیر نقل کرد و زبیر از خواب غفلت بیدار شد و از جنگ کناره گیرى کرد. وى بعداً به وسیله ابن جرموز کشته شد و امام علیه السلام از قتل او ناراحت گشت.
زندگی نامه زبیر
زبیر، فرزند عوام و مادرش صفیه، عمه رسول خدا صلى الله علیه و آله بود. در نوجوانى، اسلام را پذیرفت و از افرادى بود که زود اسلام را پذیرفتند. او مرد شجاعى بود و در جنگ هاى اسلامى شجاعت خود را نشان داد. در جنگ هاى متعدد مهمى ازجمله بدر، احد، خندق و حنین شرکت داشت و طرفداران او فضائلى براى او برشمرده اند.
او در زمان خلیفه دوم جزء شوراى شش نفرى او بود و جالب این که در آن شورا به على علیه السلام رأى داد و در جریان سقیفه
امام علی علیه السلام فرمودند:
بدانید وجود شما بهایى جز بهشت ندارد آن را به چیزى جز بهشت نفروشید.
لَیْسَ لِأَنْفُسِکُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ، فَلَا تَبِیعُوهَا إِلَّا بِهَا
(نهج البلاغه حکمت 456)
امام علی علیه السلام فرمود:
کسى که براى خود شخصیت قائل است شهواتش در برابرش خوار خواهند بود
مَنْ کَرُمَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ هَانَتْ عَلَیْهِ شَهَواتُهُ. (نهج البلاغه، کلمات قصار 449)
توضیح مختصر:
خودمان را بشناسیم و برای خود شخصیت قائل شویم تا برابر شهوات مقاوم باشیم؛ همه شهوات هم شامل در حدیث می شود اعم از شهوت شکم و غذا، شهوت غضب و ....
یک مثال بسیار ساده؛ کسی که می خواهد نماینده یا رئیس جایی شود معمولا در مقابل چشم مردم غذا را به گونه ای می خورد که گویی شخصیت بسیار بزرگی است و به غذا چندان توجهی ندارد و این یعنی رام شدن شهوتِ شکم در یک فرد باشخصیت (و حتی کسی که خود را باشخصیت جلوه می کند).
بقیه شهوات هم همچنین...
امام علی علیه السلام فرمود:
غنا و فقر آنگاه آشکار مى شود که اعمال (انسانها) به پیشگاه خدا عرضه شود
الْغِنَى وَالْفَقْرُ بَعْدَ الْعَرْضِ عَلَى اللَّهِ.
(نهج البلاغه، حکمت 452)
امام علی علیه السلام:
دو گرسنه سیر نمی شوند؛ آنکه خواهان علم است و آنکه دنبال دنیا می باشد.
مَنْهُومَانِ لَا یَشْبَعَانِ طَالِبُ عِلْمٍ وَ طَالِبُ دُنْیَا (نهج البلاغه، کلمات قصار 457)
امام علی علیه السلام می فرمایند:
غیبت کردن، سلاح فرد ناتوان است
الْغِیبَةُ جُهْدُ الْعَاجِز (نهج البلاغه، کلمات قصار 461)
شرح مختصری از روایت:
تنها فرومایگان و افراد پست و ناتوان به سراغ غیبت مى روند چراکه اگر انسان در خود، توانایى و استعداد پیشرفت ببیند به جاى این که با غیبت مقام کسى را خدشه دار کند خودش مى کوشد و به آن مقام و برتر از آن مى رسد ولى چون عاجز و ناتوان و فرومایه است سعى مى کند به وسیله غیبت آبروى دیگرى را در انظار عموم بریزد. ازاین رو امام علیه السلام مى فرماید: غیبت، آخرین تلاش افراد ناتوان است.
به تعبیر دیگر، آن ها که پشت سر مردم به مذمت و عیب جویى مى پردازند و آبرو و حیثیت افراد را با افشاى عیوب پنهانى، که غالب مردم به یکى از این عیوب گرفتارند، مى برند، و آتش حسد و کینه خود را به این وسیله فرو مى نشانند، افرادى ناتوان و فاقد شخصیت اند که حتى در مبارزه بى دلیل وظالمانه خود شهامت ندارند و تمام قدرتشان این است که از پشت خنجر بزنند.
این که بعضى از عوام مى گویند: «آنچه گفتیم، صفت اوست غیبت نیست»؛ اشتباه روشنى است. زیرا غیبت همان بیان صفت زشت پنهانى در غیاب افراد است و اگر صفت آن ها نباشد مصداق تهمت و بهتان مى باشد و نیز آنچه بعضى از عوام مى گویند: حاضریم همین مطلب را نزد خود شخص بگوییم؛ این هم اشتباه دیگرى است که خیال مى کنند اگر چیزى واقعیت داشته باشد غیبت نیست.
(پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج 15 ؛ ص616 - 618)
امام علی علیه السلام می فرماید:
خاموش ماندن از سخن حکیمانه خیرى ندارد، چنانکه در گفتار جاهلانه نیز خیرى نیست.
لَا خَیْرَ فِی الصَّمْتِ عَنِ الْحُکْمِ کَمَا أَنَّهُ لَا خَیْرَ فِی الْقَوْلِ بِالْجَهْل (نهج البلاغه، کلمه قصار 471)
آنجا که گفتار حکیمانه مفید و سودمند، راهنما و هدایت کننده است باید سخن گفت و آنجا که گفتار از سر جهل است، غیبت است، تهمت، افترا، دروغ، سخن چینى، مطالب بیهوده و لغو است سکوت ترجیح دارد و البته گاه پیدا کردن مصادیق این دو کمى مشکل است، هواى نفس مى گوید: این گفتار حکیمانه است، بگو؛ ولیکن شرع و عقل مى گویند: سخنى است بیهوده یا فسادانگیز، مگو؛ و در اینگونه موارد اگر انسان بر هواى نفس چیره نشود چه بسا سخنان ناپسند را خوب و پسندیده پندارد و به سراغ آن برود و این همان چیزى است که به عنوان تسویلات نفس و تزئینات شیطان معروف است. به همین دلیل هنگامى که از امام سجاد علیه السلام سؤال کردند که سکوت بهتر است یا کلام؟ فرمود: «هرکدام آفتى دارد. اگر کلام، خالى از آفت باشد از سکوت بهتر است». (پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج15 ؛ ص683).
امام علی علیه السلام می فرمایند:
فرصت چون ابر گذران است، پس فرصت های نیک را غنیمت شمارید
وَ الْفُرْصَةُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ فَانْتَهِزُوا فُرَصَ الْخَیْر (کلمات قصار: 21)
کمتر کسی است که به این روایت عمل کند و بهره ای نبیند، اخیرا یک تصویری از استاد بزرگوار آیت الله فاطمی نیا در تخت بیمارستان منتشر شده است که ایشان حتی در آن حال نیز که مجددا با بیماری روبرو شده است مطالعه را ترک نکرده اند. آنچه قبلا در سیره علما و دانشمندان قدیمی همچون بوعلی سینا و ابو ریحان و شهید ثانی و ... شنیده بودیم الان به چشم می بینیم باشد که الگوی زندگی ما باشند.

نکات قابل تامل دیگر از سیره ایشان در این شرایط را در وبلاگ آیت الله فاطمی نیا (وبلاگ غیر رسمی) ببینید. ان شاء الله خداوند به برکت قرآن و اهل بیت علیهم السلام هر چه سریع تر لباس عافیت بر قامت استاد بپوشاند. بفضله و کرمه.
امام علی علیه السلام می فرماید:
مجاهد شهید در راه خدا پاداشش بیشتر از کسى نیست که قدرت بر گناه داشته ولى خوددارى نموده. چنین انسان با عفّتى نزدیک است فرشته اى از فرشتگان باشد.
مَا الْمُجَاهِدُ الشَّهِیدُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَعْظَمَ أَجْراً مِمَّنْ قَدَرَ فَعَفَّ لَکَادَ الْعَفِیفُ أَنْ یَکُونَ مَلَکاً مِنَ الْمَلَائِکَة
(کلمه قصار 474)
امام علی علیه السلام فرمودند:
سخت ترین گناهان، گناهی است که گناهکار آن را سبک و کم بداند.
وَ قَالَ علیه السلام: أَشَدُّ الذُّنُوبِ مَا اسْتَخَفَّ بِهَا صَاحِبُه (کلمات قصار 477)
امام علی علیه السلام می فرمایند:
شَرُّ الْإِخْوَانِ مَنْ تُکُلِّفَ لَه
بدترین برادران کسی است که برای او به رنج بیفتی (نهج البلاغه، کلمه قصار 477)
امام علی علیه السلام:
...یَشتَرطُ علَى الّذی یَجعَلُهُ إلَیهِ أن یَترُکَ المالَ على اُصولِهِ ، و یُنفِقَ مِن ثَمرِهِ حَیثُ اُمِرَ بهِ و هُدِیَ لَهُ ، و ألاّ یَبیعَ مِن أولادِ نَخیلِ هذهِ القُرى وَدِیَّةً حتّى تُشکِلَ أرضُها غِراسا .
ـ در وصیّت نامه اى درباره نحوه عمل با اموالش:
.... و بر کسى که این مال را به او مى سپارد شرط مى کند که اصل مال را نگه دارد و درآمد آن را در راه هایى که بدان فرمان داده شده و به آن راهنمایى شده است، به مصرف برساند و نهال هاى درختان خرما را که از نخلستان این آبادى ها مى روید نفروشد تا زمین نخلستان به گونه اى بارور گردد که گویى زمینى دیگر است.
نهج البلاغة : نامه 24.
در توضیح و تفسیر دوران بعثت پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله و سلّم در میان مورّخان اختلاف نظرهائى وجود دارد. هر یک از آنان براى تأیید عقیده خود در بیان چگونگى اجتماع و فرهنگ و قانون و علم و مذهب و اخلاق آن دوران به منابعى تکیه مى کند. البتّه، بازیگرى ذهنى تاریخ نگاران و تحلیل گران براى هیچ انسان آگاهى پوشیده نیست. بنا بر این، از سه جهت نمى توان به نظرات آنان اطمینان پیدا کرد:
جهت یکم- خود اوضاع اجتماعى و فرهنگى و قانونى و علمى و مذهبى و اخلاقى و دیگر شئون انسانى (فردى و اجتماعى) دوران مزبور، بقدرى ابهام انگیز و مختلف نقل مى شود که نمى توان با وضوح کامل در باره آن اوضاع یک نتیجه قطعى را بدست آورد.
جهت دوم- عبارتست از همان جریان دخالت روحیّات و گرایش هاى درونى و خصوصیّات ذهنى تاریخ نگار و تحلیل گر در بیان و توضیح و تفسیر سرگذشت تاریخى یک دوران.
جهت سوم- مشاهده عینى آن دوران براى ناقلان آثار وجود نداشته است. بلکه همه آنان تکیه به منبعى مى کنند که نمى تواند ارزش مشاهده داشته باشد.
لذا مى توان گفت: اطمینان بخش ترین طرق براى درک چگونگى دوران بعثت از ابعاد مذکور در فوق بیانات ولى اللّه اعظم است که هم آن دوران را با همه خصوصیّاتش مشاهده فرموده و همه علل و شرایط جریانات آنرا با یقین روشن مى دانسته و هم داراى درون و ذهن و روحیّه اى پاک و ناب از آلودگى ها و غرض ورزى ها بوده است. باضافه امتیاز مخصوصى که امیر المؤمنین علیه السّلام در باره پیامبر شناسى داشته است. زیرا بدیهى است که هیچ کس پیامبر اسلام و رسالت و مختصّات و آثار رسالت آن بزرگوار را مانند امیر المؤمنین علیه السّلام نمى شناخت، و قطعى است که شناخت مختصّات رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله و سلّم و چگونگى تأثیر پذیرى جامعه آن دوران از آن حضرت، یکى از بهترین عوامل شناخت سر گذشت آن جامعه میباشد.
اکنون مى پردازیم به بیان توصیفات امیر المؤمنین علیه السّلام در باره دورانى که پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله و سلّم در آن، مبعوث به رسالت گشته است:
إِنَّ اللَّهَ [تَعَالَى] بَعَثَ مُحَمَّداً ص نَذِیراً لِلْعَالَمِینَ وَ أَمِیناً عَلَى التَّنْزِیلِ وَ أَنْتُمْ مَعْشَرَ الْعَرَبِ عَلَى شَرِّ دِینٍ وَ فِی شَرِّ دَارٍ مُنِیخُونَ بَیْنَ حِجَارَةٍ خُشْنٍ وَ حَیَّاتٍ صُمٍّ تَشْرَبُونَ الْکَدِرَ وَ تَأْکُلُونَ الْجَشِبَ وَ تَسْفِکُونَ دِمَاءَکُمْ وَ تَقْطَعُونَ أَرْحَامَکُمْ الْأَصْنَامُ فِیکُمْ مَنْصُوبَةٌ وَ الْآثَامُ بِکُمْ مَعْصُوبَة ... (نهج البلاغه، خطبه 26)
خداوند متعال محمّد صلّى اللّه علیه و آله و سلّم را تبلیغ کننده بر عالمیان و امین براى ابلاغ قرآن و رسالت مبعوث نمود، در آن حال شما گروه عرب داراى بدترین دین و در بدترین جامعه زندگى مى کردید در میان سنگها و مارهاى ناشنوا سکنى داشتید، آبهاى تیره مى آشامیدید، و غذاى خشن مى خوردید و خونهاى یکدیگر را مى ریختید و از خویشاوندان خود قطع رابطه مى نمودید، بت ها در میان شما [براى پرستش ] نصب شده و گناهان و انحراف ها سخت شما را در بر گرفته و بخود بسته بودند.
ادامه مطلب را در منبع زیر مطالعه فرمایید: ترجمه و تفسیر نهج البلاغه علامه جعفری، ج 19 ، صفحه 33 - 35