مطالعات دانشجویی

مطالبی از قرآن و احادیث، نکاتی از سیره بزرگان و مقالات شخصی

مطالعات دانشجویی

مطالبی از قرآن و احادیث، نکاتی از سیره بزرگان و مقالات شخصی

مطالعات دانشجویی


امام خامنه ای:
باید در کشور ما و در میان جامعه‌ى ما ترتیبى اتّخاذ بشود که همه‌ى آحاد مردم به‌نحوى با قرآن انس داشته باشند و مفاهیم قرآنى براى اینها مفهوم باشد و معانى قرآن را درک کنند، به قرآن مراجعه کنند؛ ولو به طور اجمال از مفاهیم قرآنى سر دربیاورند.
(8 تیر 1393)

********************

امام خامنه‌ای:
«دشمنان می خواهند یاد شهدا احیا نشود برای اینکه جاده شهادت کور بشود» (6 اسفند 1397)

آخرین مطالب

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «استاد قرائتی» ثبت شده است

 

خاطره آیت الله سبحانی از امام خمینی (رحمه الله):

 

امام  (ره) وارد مدرسه‏ فیضیه شد، وارد سالن شد که درس بدهد دید یک بچه طلبه دَمر خوابیده و کتابش را مطالعه مى ‏کند تا امام (ره) دید ایشان مطالعه مى ‏کند هیچى به او نگفت و برگشت و به شاگردهایش هم گفت هیچى نگویید.

 گفتیم آقا نمى‏ خواهید درس بفرمایید گفت نه گفتیم چرا؟ گفت این بچه طلبه دارد مطالعه مى ‏کند گفتیم با چهار دلیل ما در اولویت هستیم: ما صد نفریم این یکى. این سال اول طلبگى است ما آیت الله هستیم. اینجا جاى ماست این بیخود آمده، از همه گذشته به او مى‏ گوییم این خودش ما را ببیند مى ‏رود نگاه کند ببیند 100 تا آیت الله ایستاده‏ اند در مى ‏رود.

 امام فرمود: دلیل‏ هاى شما هیچکدام قرآنى نیست اما شما صد تا هستید این یکى قرآن نگفته «ان اکرمکم عندالله اکثرکم» گردو نیست که بشماریم 90 تا بهتر است یا 80 تا.

قرآن نگفته «ان اکرمکم عندالله اعلمکم» هر که فوق لیسانس است بهتر از لیسانس است نه اینطور نیست البته علم هم ارزش دارد ولى خط کش تقواست.

هر روز شما اول آمده ‏اید جاى شما بوده امروز ایشان اول آمده جاى ایشان است.

چهارم شما مى ‏گویید به او بگوییم خودش بلند مى ‏شود شما حق ندارید به کسى بگویید بلند شو اگر یک بچه سه ساله را در مسجد بلند کنى هر مقامى جاى او نماز بخواند نمازش باطل است. نمى ‏شود گفت بلند شو که توى رودربایستى گیر کند.

 گفتند آقا ما دیگر حرف نمى ‏زنیم شما چه مى ‏گویید؟

گفت: هیچى توى مدرسه قدم بزنیم اگر این طلبه رفت ما مى ‏رویم درسمان را مى ‏خوانیم ولى هیچى به طلبه نگویید.

 آیت الله سبحانى مى‏ گفت: یک ساعت دور مدرسه فیضیه گشتیم با صد تا طلبه و آن روز درس ما تعطیل شد و امام به ما درس نداد. من گفتم جناب آقاى سبحانى اتفاقاً آن روز امام به شما درس داد اتفاقاً درس واقعى همین بود.

 

 برنامه درس هایی از قرآن، حجت الاسلام محسن قرائتی، تاریخ 16 خرداد 1381 (با ویرایش مختصر)

احد داوری
۲۹ مهر ۹۸ ، ۱۷:۲۶ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر

هفت نکته  از درسهای استاد قرائتی

1. اگر کسی درس را کنار گذاشت، مشخص می‌شود که خدا با او قهر کرده است: «إِذَا أَرْذَلَ اللَّهُ عَبْداً حَظَرَ عَلَیْهِ الْعِلْم» (نهج البلاغه صبحی صالح/ص526/ح 290).

2. اگر واقعاً به یک درسی علاقه ندارید، درستان را عوض کنید. ما سیصد و پنجاه «اعوذ» در احادیث داریم. یکی از آن‌ها این است که «اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ عِلْمٍ لَا یَنْفَع‏» پناه می‌برم از درس بی‌خاصیت. حالا ما از کجا بفهمیم که درس ما خاصیت دارد یا نه؟ در حدیث امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) فرمود: «ثمرة العلم العبادة» (غررالحکم/حکمت798) اگر هر چه باسوادتر هستید، سلام‌تان بیش‌تر است، ادبتان بیش‌تر است، تواضعتان بیش‌تر است، این معلوم می‌شود که این درس خاصیت دارد.

3. امام خمینی (ره) را بعد از تبعید در ترکیه به بغداد آوردند، من طلبه‌ی نجف بودم. با جمعی به دیدن آقا در کاظمین رفتیم. خدا رحمت کند، حاج آقا مصطفی این را می‌گفت. می‌گفت: امام در یک سالی که در ترکیه بود، در اتاقی بود که وقتی خواست پرده اتاق را بکشد، گفتند: پرده اتاق را نکشید. شما اگر نور می‌خواهید، لامپ را روشن کنید. به ما گفته‌اند: امام از نور خورشید استفاده نکند. پرده را کشیدند. امام در اتاق تاریک، لامپ را روشن کرد و یک دور فقه نوشت. آن وقت ما بیست روز تخمه کدو می‌شکنیم. عمرمان را ضایع می‌کنیم. «أَفْنَیْتُ‏ فِی الآمالِ عُمُرِى‏» تعطیلات باید کم بشود. از هیچ باید چیزی درست کرد.

4. در دعای مکارم الاخلاق، امام سجاد(علیه‌السلام) می‌گوید: وَ حَصِّنْ‏ رِزْقِى‏ مِنَ التَّلَفِ» (صحیفه سجادیه، ص98) خدایا آنچه که رزق ما کرده‌ای، رزق ما را از هدر رفتن حفظ بفرما!

5. هر پژوهشی ارزش ندارد. گاهی می‌نشینیم و جدول روزنامه حل می‌کنیم. خیابان دو حرفی تهران، خیابان قدیمی دو حرفی تهران، کلی می‌نشینیم و فکر می‌کنیم، بعد می‌گوییم: خیابان ری! ببخشید، چه مشکلی حل شد؟‌ آن کسی که این جدول را پر نکرده است، الان چه خاکی بر سرش می‌کند؟ تو که فهمیدی چه گُلی بر سرت می‌زنی؟ جهت اطلاع! مثل برنامه‌ی صرفاً جهت اطلاع تلویزیون!!! عمر ما برای جهت اطلاع نیست. مثل اینکه بدانیم بوعلی سینا چند کیلو بوده است. این هم علم است؟ اصحاب کهف چند تا بودند؟ سه تا بودند، چهارتا بودند؟ این هم علم است؟ کدام فامیل‌ها مرده‌هایشان بیش‌تر است. برویم قبرستان و مرده‌ها را بشماریم. در صدر اسلام در اینکه ما بیش‌تر هستیم، یا تو بیش‌تر هستی، بحثی شد که سرشماری کردند. یکی باخت و طبق نقلی گفتند: زن‌های حامله را دو تا حساب کنید، یک بار دیگر بشمارید. باز باختند. گفتند: برویم قبرستان و مرده‌هایمان را هم حساب کنیم، زنده و مرده کداممان بیش‌تر است. آیه نازل شد: «أَلْهَاکُمُ التَّکَاثُرُ * حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِر» (تکاثر/1و2) یعنی اینقدر شما مست آمار هستید، اینقدر آمارگرا و آمارزده هستید که رفتید و استخوان‌های پوسیده و پیر نیاکانتان را می‌شمارید؟ حالا شصت یا هفتاد؟ پژوهش‌های لغو. اصحاب کهف چند تا هستند؟ مرده‌های کدام بیش‌تر است.

6. چرا من و فلانی با هم درس خواندیم، فلانی به آنجا رسید، من نرسیدم. اگر می‌خواهید تاآخر عمرتان قلبتان سلیم باشد و کینه‌ای نداشته باشید، در تحصیل رضای خدا را ببینید.

7. همه‌ی علم فقط در آدم‌های مشهور نیست. افراد گمنام هم مشهور... عزیز مصر خواب دید، گیج شد، تمام علمای مشهور هم گیج شدند، یک نفر گفت: آقا یک نفر در زندان است که او تعبیر خواب را بلد است. یعنی گاهی افرادی دانشمند هستند ولی در جلوی چشم شما نیستند. آیت الله العظمای بروجردی، بروجرد بود. 

(بخش های منتخب درس هایی از قرآن استاد قرائتی مورخه  20 و 27 اسفند 1394)

احد داوری
۱۶ شهریور ۹۶ ، ۰۶:۴۴ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰ نظر

توصیه های استاد قرائتی به اهل علم

1. پیغمبری سوار بر الاغ بود از روستایی می‌گذشت به قبرستان رسید و گفت خدایا این مردگان چگونه زنده می‌شوند؟ در این هنگام به فرمان خداوند مُرد و صدسال بعد خداوند او را حیات دوباره بخشید و این نشان می‌دهد که علم، آنقدر ارزش دارد که پیامبری صدسال باید بمیرد تا یاد بگیرد که خداوند چگونه مردگان را زنده می‌کند.

2. اینکه خداوند به حضرت موسی(ع) دستور می‌دهد تا حضرت خضر را پیدا کند و یاد بگیرد یعنی پیغمبر هستی؛ اما فارغ التحصیل نیستی.

3. برخی سخنرانان با کلمات بازی می‌کنند و جملات و کلمات مترادف و هم معنا را مدام تکرار می‌کنند، در حالی که باید سخنران بر بالای منبر کم حرف بزند، مفید حرف بزند و مسائل مورد نیاز مردم را بازگو کند.

4. باید برای لحظه لحظه عمر از خداوند متعال استغفار کنیم و زمان را بیهوده از دست ندهیم؛ همان‌گونه که امامان ما از لحظه لحظه عمرشان برای استغفار و تسبیح خداوند استفاده می‌کردند و لحظه‌ای غافل از یاد و ذکر خداوند نبودند.

5. قرآن باید محور همه کارها باشد؛ ‌چرا که قرآن جامع و کامل است و در باب همه مسائل می‌توان به قرآن تمسک کرد و نکته‌هایش را استخراج کرد و آموخت.

6. شما ببینید انسانی را که بیرون از بانک به تماشای آن نشسته است و یا جوانانی که با شدت و حدت به تماشای یک برنامه ورزشی 90 دقیقه‌ای مثل فوتبال می‌نشینند، اینها همه زمان و وقت و کارهای بیهوده است که باید از زندگی‌ها حذف شود، تماشاگر فوتبال نباشیم؛ خودمان ورزش کنیم، از تماشای مسابقه فوتبال، چیزی جز خسران عایدمان نمی‌شود.

7. علمی که انسان با تحقیق از آیات و روایات به دست می‌آورد، آن زمان مفید فایده است که به مردم بگوید؛ بنابراین آن علمی که انسان در نزد خود نگه دارد علم نیست.

8. علم نافع علمی است که عالمش به واسطه آن، دستگیر پدر و مادرش باشد و دست آنان را بوسه زند و متواضع باشد، ثمره علم، ‌اشک است و طلبه باید اهل اشک باشد؛ اینکه می‌گویند علما و روحانیان سلسله جلیله هستند این در صورتی مصداق دارد که فرقی بین نماز نجار و بنا و قصاب با یک عالم باشد وگرنه همین نماز سه رکعتی مغرب و عشا را یک انسان معمولی هم می‌خواند.

9. طلبه باید از ابتدا مواظب طلبگی‌اش باشد، ‌تقوا باید از ابتدا در طلاب تقویت شود و یک طلبه باید با مطالعه فردایش با امروز و دیروزش متفاوت باشد و البته برای این تفاوت نیاز است که محور کارهایش را تفسیر و جدی گرفتن قرآن قرار دهد.

10. در حوزه‌های علمیه باید طلاب در هر سال تحصیلی مهارتی خاص را فرا گیرند. برای مثال در سال اول روش تدریس قرآن در سال دوم قصه‌گویی در سال سوم احکام که اگر طلبه‌ای در سال دوم دیگر درسش را ادامه نداد، حداقل فایده‌اش این است که او دو هنر تدریس قرآن و آموزش احکام را فرا گرفته است.

احد داوری
۱۳ دی ۹۴ ، ۱۴:۱۵ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر