مطالعات دانشجویی

مطالبی از قرآن و احادیث، نکاتی از سیره بزرگان و مقالات شخصی

مطالعات دانشجویی

مطالبی از قرآن و احادیث، نکاتی از سیره بزرگان و مقالات شخصی

سلام خوش آمدید

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «گلستان یازدهم» ثبت شده است

 

اشک هایش دانه دانه می چکید روی گونه هایش.

 

[با اشاره به عکس شهدای در آلبوم گفت:] فرشته اینا همه عاشق آقا ابا عبدالله بودن. به خاطر آقا خیلی عرق ریختن، خیلی زخمی شدن، خیلی بی خوابی کشیدن، خیلی تشنگی و گرسنگی کشیدن، خیلی زیر آفتاب سوختن، اما یه بار نگفتن خسته شدیم، تشنه ایم، خوابمان می آید. به این عکسا نگاه می کنم تا اگه خسته شدم، یادم نره....

 

 گلستان یازدهم، ص 233

  • احد داوری

 

نامه را گرفتم و تا در را ببندم و به اتاق برسم چند بار آن را خواندم. نامه خیلی ساده و مختصر بود ... توی نامه نوشته بود:

 

بسم الله الرحمن الرحیم ... و سلام گرم از میان مالک اشتر ها و حبیب بن مظاهرهای واقعی اباعبدالله الحسین بر شما.

 اگر از احوال اینجانب بخواهی بپرسید، الحمد لله خوب هستم و اگر خدا قبول کند، دارم بندگی می کنم  امیدوارم روزی برسد که با پیروزی اسلام بر کفر جهانی و ریشه کندن ظلم با دست مبارک ولیعصر، شما زهرا خانم و خانواده محترم و حزب اللهی و انقلابی را از نزدیک ملاقات تازه داشته باشم و از شما می خواهم که در موقع عبادت و دعا از خداوند بزرگ برای این جانب طلب آمرزش گناهانم را بخواهی و همچنین از خداوند بخواهی که این جهادی که من در آن شرکت کرده ام و تو هم در آن شریک شده ای از هر دو قبول کند.... شما را به خدا می سپارم. خدمتگزار اسلام، علی چیت سازیان.

 

 گلستان یازدهم ص 110

  • احد داوری

 

(بخشی از خاطره زهرا پناهی همسر شهید چیت سازیان)

 

حس کردم مادر خودش به این ازدواج راضی است، زیرا داشت معیارهای مرا برای ازدواج یادآوری می کرد. یکی دیگر از ملاک هایم این بود که همسرم رزمنده باشد. به مادرم گفته بودم دلم می خواهد کاری برای انقلاب بکنم. دوست نداشتم سربار جامعه باشم. هدفم این بود که با ازدواج با یک رزمنده در مسیر انقلاب باشم و به کشورم خدمت کنم.

 

گلستان یازدهم ص 73

  • احد داوری

 

آقا ناصر صدایش می لرزید. ... و دست هایش را رو به آسمان گرفت و گفت: خدایا شکرت! خدا یا شکرت! اگه هر دو پسرم شهید شدن، لیاقت داشتن و تو هم قبولشان کردی. خدایا شکرت که بچه هام مایه ننگ و سرافکندگی مان نشدن. خدایا شکرت که بچه هام مایه عزت و افتخارم شدن. خدایا هزار مرتبه شکر خوب دادی. هزار مرتبه شکر خوب گرفتی.

 

گلستان یازدهم، ص 65

  • احد داوری

 

 پشت به دیوار آشپرخانه نشسته بودم. رو به روی قاب عکس های علی آقا و آقا امیر. بچه ام خیلی گرسنه بود. با ولع شیر می خورد. دستی روی کلاه سفیدش کشیدم و خیره شدم به عکس علی آقا. جمله ای از او زیر عکسی بود که با خط قرمز نوشته بود:

«کسی می تواند از سیم خاردارهای دشمن عبور کند که در سیم خاردارهای نفسش گیر نکرده باشد».

 

گلستان یازدهم، ص 47

  • احد داوری

 

چند دقیقه ای به سکوت گذشت. اما، بالاخره او شروع کرد:

 

بسم الله الرحمن الرحیم. اسم من علی چیت سازیانه. من بسیجی ام. یه بسیجی پیروخط امام. فاصله ام با مرگ یه ثانیه است ... تا کلاس دوم دبیرستان بیشتر درس نخواندم؛ دلیلش هم جنگه، تو زندگی من جنگ اولویت اوله، چون امام تکلیف کرده اند جبهه ها را خالی نذارید. اگه این جنگ بیست سال هم طول بکشه، می مانم و می جنگم و از دین و ایمان و انقلاب دفاع می کنم. ... از مال دنیا هم هیچی ندارم: نه خانه، نه ماشین، نه پول، هیچی.

 

 گلستان یازدهم، ص 75

  • احد داوری

 

 داشتیم از جلوی بیمارستان بوعلی می گذشتیم، گفتم: علی آقا تا چند ماه دیگه بچمون اینجا به دنیا می آد.

با تعجب پرسید: اینجا؟ !!!

 گفتم: خب، آخه اینجا بیمارستان خصوصیه؛ بهترین بیمارستان همدانه.

 علی آقا سرعت ماشین را کم کرد و گفت: نه ما بیمارستانی می رویم که مستضعفین می رن. اینجا مال پولداراست. همه کس وسعش نمی رسد بیاد اینجا.

 

 منبع: گلستان یازدهم (خاطرات زهرا پناهی روا، همسر سردار شهید علی چیت سازیان)، ص 13

  • ۰ نظر
  • ۱۵ مرداد ۹۸ ، ۱۲:۳۳
  • احد داوری
مطالعات دانشجویی


امام خامنه ای:
باید در کشور ما و در میان جامعه‌ى ما ترتیبى اتّخاذ بشود که همه‌ى آحاد مردم به‌نحوى با قرآن انس داشته باشند و مفاهیم قرآنى براى اینها مفهوم باشد و معانى قرآن را درک کنند، به قرآن مراجعه کنند؛ ولو به طور اجمال از مفاهیم قرآنى سر دربیاورند.
(8 تیر 1393)

********************

امام خامنه‌ای:
«دشمنان می خواهند یاد شهدا احیا نشود برای اینکه جاده شهادت کور بشود» (6 اسفند 1397)