عملیات های محدود نیمه اول سال 1360 جنگ را از بن بست خارج کرد. می گویند انسان های موفق بن بست نمی شناسند؛ یا راه را می یابند یا راه را می سازند. حسن باقری را می توان در زمره این افراد دانست.
ملاقات در فکه (زندگی نامه شهید باقری) ص 133
عملیات های محدود نیمه اول سال 1360 جنگ را از بن بست خارج کرد. می گویند انسان های موفق بن بست نمی شناسند؛ یا راه را می یابند یا راه را می سازند. حسن باقری را می توان در زمره این افراد دانست.
ملاقات در فکه (زندگی نامه شهید باقری) ص 133
بیش از بقیه دنبال رصد کردن و استفاده از فرصت ها بود. به طور مثال، یک سخنران کارشناس دعوت می کردیم؛ مهمان یک جلسه ما بود، خدا حافظی می کرد و می رفت. پس از دو سه هفته متوجه می شدیم غلامحسین به او وصل شده و دیگر رهایش نکرده است. کسی را دیده آدم حسابی است، دنبالش رفته و پیدایش کرده است.
راوی: محمود گلزاری؛ از دوستان و هم مسجدی شهید حسن باقری
ملاقات در فکه (زندگی نامه شهید حسن باقری) ص33
در بخش دیگری از این کتاب آمده است:
اینجا [ارومیه] خدمت حضرت آیت الله قریشی صاحب کتاب قاموس قرآن می رسم و گاهی اوقات سوال هایی از ایشان می پرسم: او در همان مدت کوتاه جستجو کرده بود تا بزرگان آن شهر را پیدا کند و لحظات خود را از دست ندهد (ص 36 و 37)
اخوی ام تلاش می کرد افق دورتری را نشانم بدهد. بر من تاثیر می گذاشت. خیلی سختم بود، می گفتم: برای چه به مدرسه بروم؟ ول کن، انقلاب در معرض خطر است. می گفت: الان همه هستند، اگر نیاز باشد برای کمک می آیند. مرا سر کلاس فرستاد و گفت پنج شنبه و جمعه برای نگهبانی برو. از 15 فروردین 1358 مرا وادار کرد که کلاس کنکور بروم. سه چهار ماه وقت مرا با درس پر کرد و اجازه هیچ کاری به من نداد.
راوی: سرلشکر محمد باقری
منبع: ملاقات در فکه (زندگی نامه شهید حسن باقری) ، ص 52
برای مرخصی از ایلام به تهران می آمدم، نزدیک کرج، نماز صبح داشت قضا می شد، از راننده خواستم اتوبوس را نگه دارد تا نماز بخوانم. راننده گفت تا تهران توقف نداریم. دید اصرار می کنم، بالاخره اتوبوس را نگه داشت. هوا سرد بود. در عرض دو سه دقیقه نماز را خواندم. وقتی برگشتم دیدم اتوبوس رفته و ساکم را هم برده است.
خاطرات شهید حسن باقری
منبع: ملاقات در فکه، ص 39
مرا چون با سرنوشتم آشنا کردی، با همه پستی ها و بلندی هایش آشتی کردم، دیگر فرود و فراز آن برای من معنی ندارد. اگر عزیزم، تو می خواهی. اگر ذلیلم تو می خواهی، اگر هر مشکلی برایم پیش بیاید تو می خواهی.
بخشی از نیایش های شهید چمران، کتاب زمزم عشق، ص 139
صبح وقتی که برای رفتن به دو کوه آماده شدیم، فرمانده همه ما را جمع کرد و گفت: قرار است چند روز دیگر در این منطقه عملیات شود، فرمانده لشکر از گردان ما خواسته به خاطر آمادگی رزمی گردان در این عملیات شرکت کنیم. امام (رحمه الله) منتظر نتیجه مطلوب این عملیات است اگر خسته نیستید در این عملیات خط شکن باشیم.
هر چند بچه ها خسته بودند و دو شب را مجبور شده بودند بدون امکانات در بیابان های اردوگاه چنانه بخوابند و برای رسیدن و دیدار با خانواده هایشان لحظه شماری می کردند، اما شیرینی شاد کردن قلب امام (رحمه الله) چیز دیگری بود. تمام بچه ها قبول کردند تا در این عملیات به عنوان خط شکن وارد شوند، بعضی از نیروها همان جا در هوای سرد زمستان و با آب سرد غسل شهادت کردند و برای عملیات آماده شدند. بعد هم وارد عملیات شدیم.
راوی: یکی از بازماندگان کانال کمیل
سلام بر ابراهیم 2، ص 167
باز هم مثل شب های قبل، نیمه شب که از خواب بیدار شدم، دوباره دیدم که ابراهیم روی زمین خوابیده! با اینکه رختخواب برایش پهن کرده بودیم اما آخر شب وقتی از مسجد آمد دوباره روی فرش خوابید.
صداییش کردم و گفتم: داداش جون، هوا سرده یخ می کنی، چرا توی رختخواب نمی خوابی؟ گفت: خوبه احتیاجی نیست. وقتی دوباره اصرار کردم گفت: رفقای من الان توی جبهه گیلان رغب، توی سرما و سختی هستند، من هم باید کمی حال اونها را درک کنم.
سلام بر ابراهیم 2 ص 227
رنگ از چهره ام پرید، دیگر امیدم را از دست دادم، لحظه های آخر مقاومت بچه ها در کانال بود. یکی با بی سیم توانست با فرماندهان در عقبه تماس برقرار کند، او گفت: سلام ما را به اماممان برسانید، از قول ما به امام بگویید همانطور که فرموده بود حسین وار مقاومت کردیم، ماندیم و تا نفر آخر جنگیدیم.
راوی: یکی از بازماندگان کانال کمیل
سلام بر ابراهیم 2، ص 182 و 183
ای خدای بزرگ اکنون که به سراغ تو می آیم از تو هیچ انتظاری ندارم. آنچه کرده ام فقط به خاطر عشق به تو بوده است. احساس وظیفه می کردم و انجام دادم، از تو هم هیچ انتظاری ندارم. فقط به سراغ تو می آیم. نمی دانم آن کرده ام مقبول نظر تو بوده یا نه؟ نمی دانم آزمایشی که گذرانده ام رو سفید شده ام یا نه؟
به هر حال در این عالم جز عشق و محبت به بزرگی و عظمت تو محرک دیگری نداشته ام ... از هیچ کس و هیچ چیز انتظاری ندارم. به آنچه کرده ام و آنچه داشته ام مغرور نیستم و شرم دارم از اینکه چرا اینقدر ناچیز بوده ام.
بخشی از نیایش های شهید چمران، کتاب زمزم عشق، ص 120
خدایا عذر می خواهم از اینکه در مقابل تو می ایستم و از خود سخن می گویم و خود را چیزی به حساب می آورم که تو را شکر کند و در مقابل تو بایستد و خود را طرف مقابل حساب آورد!
خدایا آنچه می گویم از قلبم می جوشد و از روحم لبریز می شود. خدیا دل شکسته ام، زجر کشیده ام، ظلم زده ام، از همه چیز نا امید و از بازی سرنوشت مایوسم. در مقابل آینده ای تیره و مبهم و تاریک فرو رفته ام. تنها تو را می شناسم، تنها به سوی تو می آیم، تنها با تو راز و نیاز می کنم.
بخشی از نیایش های شهید چمران، کتاب زمزم عشق، ص 116
امام باقر علیه السلام: مَنْ تَوَکَّلَ عَلَى اللَّهِ لَا یُغْلَبُ وَ مَنِ اعْتَصَمَ بِاللَّهِ لَا یُهْزَم
هر کسى که توکّل بر خدا کند مغلوب نمى شود و کسى که به (دامن لطف) خداوند چنگ بزند شکست نمى خورد
روضه الواعظین ج 2 ، ص 425
مقاله حاضر بخشی از پایان نامه دکتری نویسنده بوده و با راهنمایی استاد ارجمندم جناب آقای دکتر باکویی تدوین شده است که از جمله مقالات منتخب یازدهمین همایش بین المللی پژوهش های قرآنی سال 1397 گردید.
چکیده
استکبار راههای برقراری توحید کلمه و دستورات الهی مورد نیاز سعادت بشر و تعالی جامعه را مسدود یا محدود میکند، لذا انسانهای آزادیخواه با آن به مبارزه برمیخیزند، ازجمله انقلابیون و رهروان واقعی انبیاء علیهمالسلام با بهرهگیری از آیات قرآن در ستیزهجویی با استکبار تلاشی هدفمند دارند تا با روشهای گوناگونی به مبارزه اقدام کنند. پژوهش حاضر با تحلیل آیات قرآن کریم درصدد بررسی راههای استکبارستیزی انقلابیون است. از نظر نویسندگان، مهم ترین راههای استکبارستیزی در دو محور کلی تقویت نیروهای انقلاب و مبارزه بیرونی با مستکبران صورت میگیرد. تقویت نیروهای انقلابی نیز با آگاهی بخشی، کسب آمادگی، ایجاد پشتوانه فرهنگی، فرهنگسازی مبارزه با استکبار و معرفی راه جایگزین کبر انجام میشود. عدم تبعیت، بیان صریح مواضع نیروهای انقلابی، بیان استدلال عقلی، تحقیر شخصیت، تحریم، نبرد با مستکبران، هجرت و تقیه راههای مبارزه بیرونی با مستکبران است که متناسب با شرایط اجتماعی سیاسی از سوی نیروهای انقلابی اتخاذ و پیگیری میشود.
واژگان کلیدی: استکبار، استکبار ستیزی، تقویت درونی، مبارزه، انقلابیون، قرآن کریم
دریافت متن کامل مقاله «راههای استکبارستیزی انقلابیون از دیدگاه قرآن کریم»
مهمترین زمینه های استکبار در قرآن عبارتاند از:
الف: قدرت و برخورداری از امکانات مادی؛ برخی از مستکبران مانند فرعون به امکانات و قدرت خود میبالیدند که قرآن چنین حکایت میکند: وَنَادَى فِرْعَوْنُ فِی قَوْمِهِ قَالَ یَا قَوْمِ أَلَیْسَ لِی مُلْکُ مِصْرَ وَهَذِهِ الْأَنْهَارُ تَجْرِی مِن تَحْتِی أَفَلَا تُبْصِرُونَ (زخرف 51). حضرت موسی علیهالسلام هم این قدرت مادی فرعون را تأیید کرده است، آنجا که به خداوند متعال عرض میکند: وَقَالَ مُوسَى رَبَّنَا إِنَّکَ آتَیْتَ فِرْعَوْنَ وَمَلأهُ زِینَةً وَأَمْوَالًا فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا (یونس 88)
ب: هوای پرستی و گناه پیشگی؛ بنیاسرائیل برخی از پیامبران الهی را تکذیب کردند و برخی را به قتل رساندند؛ زیرا پیامبران با هوای نفس آنها مخالفت میکردند: أَفَکُلَّمَا جَاءکُمْ رَسُولٌ بِمَا لاَ تَهْوَى أَنفُسُکُمُ اسْتَکْبَرْتُمْ فَفَرِیقًا کَذَّبْتُمْ وَفَرِیقًا تَقْتُلُونَ (بقره 87)؛ قرآن در مورد فرعون و اطرافیانش واژه مجرم را به کار برده است: ثُمَّ بَعَثْنَا مِن بَعْدِهِم مُّوسَى وَهَارُونَ إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ بِآیَاتِنَا فَاسْتَکْبَرُواْ وَکَانُواْ قَوْمًا مُّجْرِمِینَ (یونس 75) و در آیه دیگر جرم کفار را مرتبط با استکبار آنها دانسته و فرموده است: وَأَمَّا الَّذِینَ کَفَرُوا أَفَلَمْ تَکُنْ آیَاتِی تُتْلَى عَلَیْکُمْ فَاسْتَکْبَرْتُمْ وَکُنتُمْ قَوْمًا مُّجْرِمِینَ (جاثیه 31). جرم در اصل به معنای بریدن است (ابن فارس، ۱۴۰۴، ج ۱، ص ۴۴۵) سپس به معنای بریدن از حق و گرویدن به باطل معنا شده (طبرسى، ۱۳۷۲، ج ۵، ص ۷۰) که در اصطلاح از آن به گناه تعبیر میشود (فراهیدى، ۱۴۰۹ ق، ج ۶، ص ۱۱۸) لذا مجرم به معنای گناهکار است (طریحی، ۱۳۷۵، ج ۶، ص ۲۸).
ج: برگزیده پنداری (توهم ژن برتر)؛ دلیل استکبار ابلیس، توهم برتری در آفرینش بود که خود را به دلیل خلقت از آتش برتر از آدم خلق شده از خاک میدانست: فَسَجَدَ الْمَلَائِکَةُ کُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ إِلَّا إِبْلِیسَ اسْتَکْبَرَ وَکَانَ مِنْ الْکَافِرِینَ قَالَ یَا إِبْلِیسُ مَا مَنَعَکَ أَن تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِیَدَیَّ أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنتَ مِنَ الْعَالِینَ قَالَ أَنَا خَیْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِی مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِینٍ (ص 73 – 76).
د: غفلت از قدرت نامحدود الهی؛ قوم عاد به عنوان یکی از مصادیق مستکبران، خود را قویترین مردم میدانستند ازاینروی به انکار آیات الهی پرداختند که خداوند در پاسخ آنها به قدرت بیپایان خود اشاره کرده و میفرماید: فَأَمَّا عَادٌ فَاسْتَکْبَرُوا فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَقَالُوا مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً أَوَلَمْ یَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِی خَلَقَهُمْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَکَانُوا بِآیَاتِنَا یَجْحَدُونَ (فصلت 15). همچنین قرآن در مقابل قارون که از قدرت خدا احساس بینیازی میکرد و به علم خود میبالید سخن مشابهی ذکر کرده است: قَالَ إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِندِی أَوَلَمْ یَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَهْلَکَ مِن قَبْلِهِ مِنَ القُرُونِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ قُوَّةً وَأَکْثَرُ جَمْعًا (قصص 78)
بخشی از مقاله «راه های استکبارستیزی انقلابیون از دیدگاه قرآن»
استکبار از ریشه کبر به معنای بزرگی (فراهیدى، العین، ج 5، ص 361) است، این واژه مفهومی نسبی دارد که در مقایسه با چیز دیگر، بزرگی یا کوچکی درک میشود؛ (راغب اصفهانی، مفردات، ص 696) از این رو استکبار در باب استفعال به معنای «تعظم» و بزرگ دانستن (جوهری، الصحاح، ج 2، ص 802) خواهد بود که به امتناع عناد آمیز از قبول حق و بزرگ دانستن خود میانجامد (ابن منظور، لسان العرب، ج 5، ص 126؛ طریحی، مجمع البحرین، ج 3، ص 466) البته حرف سین و تا (هیئت باب استفعال) در اینگونه موارد برای افاده مبالغه است، نه طلب محض (جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ج 5، ص 458) بدین ترتیب استکبار به معنای زیاد بزرگ پنداری خواهد بود.
بخشی از مقاله «راه های استکبارستیزی انقلابیون از دیدگاه قرآن»