«عزم» جوهره انسانیت و میزان امتیاز انسان است، و تفاوت درجات انسان به تفاوت درجات عزم او است.
چهل حدیث امام خمینی (رحمة الله علیه)، ص 7
«عزم» جوهره انسانیت و میزان امتیاز انسان است، و تفاوت درجات انسان به تفاوت درجات عزم او است.
چهل حدیث امام خمینی (رحمة الله علیه)، ص 7
هر کسی با نگاه خاصی به دنیای اطراف خود نگاه می کند که متناسب با علایق،سلایق، تخصص و ... می باشد، پیام نوروزی مقام معظم رهبری به نظر من برخی جملات امید آفرین و خیلی تاثیر گذار بودند، از جمله:
1. آزمونهای سال ۹۸، آزمونهای دشواری بود امّا غلبه بر دشواریها و عبور از دشواریها با روحیه، این خود موجب قدرتمند شدن یک ملّت است. یک ملّت با راحتطلبی و رفاهجوییِ محض نخواهد [توانست] به جایی برسد؛ مواجههی با مشکلات و حفظ روحیهی خود در مقابلهی با مشکلات و غلبهی بر مشکلات -که انشاءالله این غلبه را ملّت ایران کرده است و بعد از این هم خواهد کرد- است که به ملّتها اقتدار و اعتبار میدهد
2. یک نکتهی دیگر هم البتّه در این حوادث هست -چه حوادث طبیعی مثل سیل و زلزله و امثال اینها، چه حوادث دستساز بیگانهها مثل تحریم و امثال اینها- که انسان را متوجّه ضعفهای خودش میکند؛ چه ضعفهای طبیعیِ خودمان، که انسان بداند جای مغرور شدن نیست، ما همه ضعیف هستیم، آسیبپذیر هستیم، و چه ضعفهایی که در مواجههی با حوادث، انسان به طور قهری دچار آن ضعفها میشود. ضعفهای خودمان را بشناسیم؛ انسان از غرور و از غفلت خارج بشود، متوجّه خدا بشود، از خدا کمک بخواهد. خابَ الوافِدونَ عَلىٰ غَیرِکَ وَ خَسِرَ المُتَعَرِّضونَ اِلّا لَکَ وَ ضاعَ المُلِمّونَ اِلّا بِک؛ این از دعاهای ماه رجب است. فقط به درِ خانهی خدا باید رفت؛ درِ خانهی «دیگری» برویم، ناامید برمیگردیم؛ دست به طرف «دیگری» غیر از خدا دراز کنیم، دستمان تُهی برخواهد گشت. همهی ابزارهای عالم وسایل الهی هستند، او مسبّبالاسباب است؛ با این اسباب باید کار کنیم، از این اسباب استفاده کنیم، امّا نتیجه و اثر را از خدای متعال بخواهیم. این هم یک نکته.
3. و اما سال ۹۹، که در حال شروع شدن است. اوّلاً از خدای متعال میخواهیم که این سال را سال پیروزیهای بزرگ قرار بدهد و به حضرت بقیّةالله (ارواحنا فداه) که ناخدای این کشتی او است، عرض میکنیم که کشورِ خودش را به ساحل نجات برساند، مردم مؤمن ایران را حمایت کند، کمک کند
4. به ملّت ایران هم عرض میکنم همان طور که در طول این سالهای متمادی -نه فقط سال ۹۸- با حوادث گوناگون شجاعانه برخورد کردند، با روحیه برخورد کردند، بعد از این هم با روحیه و با امید برخورد کنند با همهی حوادث، و مطمئن باشند که تلخیها خواهد گذشت، و «اِنَّ مَعَ العُسرِ یُسرًا».(۳) قطعاً یُسر در انتظار ملّت ایران است.
بخشی از دعای مقام معظم رهبری در اقامه نماز بر سردار شهید حاج قاسم سلیمانی:
والحقنا بهم وارزقنا الشهادة فی سبیلک یا مولای
(و ما را به آنان ملحق و شهادت در راه خودت را روزیمان کن سرورم)
الحمد لله الذی اکرم المستشهدین فی سبیله
شکر خدایی را که شهدای راه خود را گرامی داشت
الحمد لله الذی رزقنا الشهادة فی سبیله
شکر خدایی را که شهادت در راه خودش را روزی ما کرد
مرگ که همان رسیدن به بارگاه محبوب است، گمشده عبد است. عبدِ واقعی تمام تمنایش رسیدن به وصال محبوبش، آن هم با ریخته شدن خونش در راه اوست. به همین دلیل در ادعیه مختلف از ائمه هدی علیهم السلام وارد شده است که آرزوی شهادت داشتند.
یکی از دعاهای امام صادق علیه السلام در شب های ماه مبارک رمضان این دعا بوده است: وَ أَسْأَلُکَ أَنْ تَجْعَلَ وَفَاتِی قَتْلًا فِی سَبِیلِک (کافی چاپ دار الحدیث، ج7 ص 402) خدایا از تو می خواهم که مرگ من را شهادت در راه خودت قرار دهی.
منبع: «نگاهی به رابطه عبد و مولا»، علیرضا پناهیان، صفحه 56
پروردگارا! تو به ما عنایت کردی و پاسداری از این انقلاب مقدس را به گرده ما نهاده ای، فرصت ده تا آخرین قطره خون از این انقلاب پاسداری کنیم....
خدایا! به ما فرصت ده تا دراین معرکه مرگ و زندگی در عداد شهدای کربلا قرار گیریم و در نبرد حق و باطل، علی وار بجنگیم و در راه پاسداری انقلاب، تا آخرین قطره خون خود فداکاری کنیم.
بخشی از نیایش های شهید چمران، کتاب زمزم عشق، ص 198 و 199
خدایا این مشعل فروزان انقلاب را که بر عهده ما گذاشته ای، منورترکن ... خدایا به ما توفیق ده تا شایسته این رسالت بزرگ باشیم و علی وار در معرکه های مرگ و زندگی شرکت کنیم و حسین صفت، مرگ شرافتمندانه را به زندگی ننگین ترجیح دهیم.
بخشی از نیایش های شهید چمران، کتاب زمزم عشق، ص 196
خوش دارم از همه چیز و همه کس ببرم و جز خدا انیس و همراهی نداشته باشم. خوش دارم مجهول و بی نام به سوی زجر کشیدگان دنیا بروم. در رنج و شکنجه آنها شرکت کنم. خوش دارم که مرا بسوزانند و خاکستر مرا به باد بسپارند تا قدری را از زمین اشغال نکنم. خوش دارم هیچ کس مرا نشناسد، هیچ کس از دردها و غم هایم آگاهی نداشته باشد، هیچ کس راز و نیاز شبانه مرا نفهمد، هیچ کس به اسرار من پی نبرد.
بخشی از نیایش های شهید چمران، کتاب زمزم عشق، ص 152
می خواستم میزان حق و باطل باشم و دروغ گویان و مصلحت طلبان و غرض ورزان را رسوا کنم. می خواستم آن چنان نمونه ای در برابر مردم به وجود آورم که هیچ حجتی برای چپ و راست نماند و طریق مستقیم، روشن و صریح و معلوم باشد و هر کسی در معرکه سرنوشت مورد امتحان سخت قرار بگیرد و راه فرار برای کسی نماند.
بخشی از نیایش های شهید چمران، کتاب زمزم عشق ص 140
خدایا تو را شکر می کنم که باغ شهادت را به روی بندگان خاصت گشوده ای تا هنگامی که همه راهها بسته است و هیچ راهی جز ذلت و خفت و نکبت باقی نمانده است بتوان دست به این باغ شهادت زد و پیروزمند و پر افتخار به خدا رسید.
بخشی از نیایش های شهید چمران، کتاب زمزم عشق، ص 125 و 126
وَ قَالَ علیه السلام لِبَعْضِ وُلْدِهِ یَا بُنَیَّ لَا تُؤَاخِ أَحَداً حَتَّى تَعْرِفَ مَوَارِدَهُ وَ مَصَادِرَهُ فَإِذَا اسْتَنْبَطْتَ الْخِبْرَةَ وَ رَضِیتَ الْعِشْرَةَ فَآخِهِ عَلَى إِقَالَةِ الْعَثْرَةِ وَ الْمُوَاسَاةِ فِی الْعُسْرَةِ.
امام حسن علیه السّلام به یکى از فرزندان خود فرمود:
اى پسر جانم! با هیچ کس برادرى مکن مگر آن که بدانى کجاها رفت و آمد دارد و چون خوب به این مسأله پى بردى و معاشرت او را پسندیدى به این شرط با او صمیمانه دوستى کن که در لغزش، گذشت داشته باشید و در سختى، یارى کردن با مال و جان.
(تحف العقول، ترجمه حسن زاده، ص 405)
امام على علیه السلام در شأن پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی(صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند:
وَ هُوَ خاتَمُ النَّبیّینَ، أَجوَدُ النّاسِ کَفّا و َاَرحَبُ النّاسِ صَدرا و َأَصدَقُ النّاسِ لَهجَةً و َأَوفَى النّاسِ ذِمَّةً و َأَلیَنُهُم عَریکَةً وَ أَکرَمُهُم عِشرَةً مَن رَآهُ بَدیهَةً هابَهُ و َمَن خالَطَهُ مَعرِفَةً أَحَبَّهُ یَقولُ ناعِتُهُ: لَم اَرَقَبلَهُ و َلا بَعدَهُ مِثلَهُ (بحارالأنوار(ط-بیروت) ج16، ص 190)
او خاتم پیامبران است. بخشنده ترین مردم بود، سعه صدرش از همه بیشتر (پرحوصله ترین مردم) و راستگوترین و پایبندترین آنان به عهد و پیمان. از همه نرمخوتر بود و رفتارش بزرگوارانه تر. هر کس بدون سابقه قبلى او را مى دید، هیبتش او را مى گرفت و هر کس با او معاشرت مى نمود و او را مى شناخت دوستدارش مى شد و هر کس مى خواست او را وصف کند، مى گفت: نظیر او را در گذشته و حال ندیده ام.
خدایا هرکسی به دنبال گمشده خود می گردد، هرکسی برای نجات خود به راهی می اندیشد، هرکسی به امیدی و آرزویی زندگی می کند، اما من امید و آرزویی ندارم جز تو، گم شده ای نمی شناسم و جز تو راه نجاتی نمی یابم. همه را فراموش می کنم. همه دنیا را پشت سر می گذارم یکه و تنها به سوی تو می آیم. دست نیاز فقط به سوی تو دراز می کنم.
بخشی از نیایش های شهید چمران، کتاب زمزم عشق، ص 158
مرا چون با سرنوشتم آشنا کردی، با همه پستی ها و بلندی هایش آشتی کردم، دیگر فرود و فراز آن برای من معنی ندارد. اگر عزیزم، تو می خواهی. اگر ذلیلم تو می خواهی، اگر هر مشکلی برایم پیش بیاید تو می خواهی.
بخشی از نیایش های شهید چمران، کتاب زمزم عشق، ص 139
ای خدای بزرگ اکنون که به سراغ تو می آیم از تو هیچ انتظاری ندارم. آنچه کرده ام فقط به خاطر عشق به تو بوده است. احساس وظیفه می کردم و انجام دادم، از تو هم هیچ انتظاری ندارم. فقط به سراغ تو می آیم. نمی دانم آن کرده ام مقبول نظر تو بوده یا نه؟ نمی دانم آزمایشی که گذرانده ام رو سفید شده ام یا نه؟
به هر حال در این عالم جز عشق و محبت به بزرگی و عظمت تو محرک دیگری نداشته ام ... از هیچ کس و هیچ چیز انتظاری ندارم. به آنچه کرده ام و آنچه داشته ام مغرور نیستم و شرم دارم از اینکه چرا اینقدر ناچیز بوده ام.
بخشی از نیایش های شهید چمران، کتاب زمزم عشق، ص 120
خدایا عذر می خواهم از اینکه در مقابل تو می ایستم و از خود سخن می گویم و خود را چیزی به حساب می آورم که تو را شکر کند و در مقابل تو بایستد و خود را طرف مقابل حساب آورد!
خدایا آنچه می گویم از قلبم می جوشد و از روحم لبریز می شود. خدیا دل شکسته ام، زجر کشیده ام، ظلم زده ام، از همه چیز نا امید و از بازی سرنوشت مایوسم. در مقابل آینده ای تیره و مبهم و تاریک فرو رفته ام. تنها تو را می شناسم، تنها به سوی تو می آیم، تنها با تو راز و نیاز می کنم.
بخشی از نیایش های شهید چمران، کتاب زمزم عشق، ص 116