آتش اشتیاق
ای حسین علیه السلام، من برای زنده ماندن تلاش نمی کنم،
از مرگ نمی هراسم بلکه به شهادت دل بسته ام و از همه چیز دست شسته ام
ولی نمی توانم بپذیرم که ارزش های الهی و حتی قداست انقلاب، بازیچه دست سیاستمداران و تجار ماده پرست شده است.
قبول شهادت مرا آزاد کرده است، من آزادی خود را به هیچ چیز حتی به حیات خود نمی فروشم.
خدایا ابراهیم را گفتی که عزیز ترین فرزندش را قربانی کند و او اسماعیل را مهیای قربان کرد...
هنگامی که پدر کارد را به گلوی فرزندش نزدیک می کرد، ندا آمد دست نگهدار.
ابراهیم آزمایش خود را داد ولی اسماعیل به درجه تکامل نرسیده بود که قربان شود؛
زمان زیادی گذشت تا قربانی کاملی که عزیزترین فرزندان آدم بود، به درجه ارزش قربانی شدن رسید و در همان راه قربانی شد و او حسین بود.
خدایا تو به من دستور دادی که در راه تو قربانی شوم، فورا اجابت کردم و مشتاقانه به سوی قرارگاه عشق حرکت کردم ...
اما تو می خواستی که این قربانی هر چه باشکوه تر باشد، لذا دوستانم را، و فرزندم را و عزیزترین کسم را به قربانی پذیرفتی ...
و مرا در آتش اشتیاق منتظر گذاشتی.
بخشی از نیایش های شهید چمران، کتاب زمزم عشق، ص 121 و 122