امام زین العابدین علیه السلام در کنار بیماران جذامی
در مدینه چند نفر بیمار جذامى بود. مردم با تنفر و وحشت از آنها دورى مى کردند. این بیچارگان بیش از آن اندازه که جسماً از بیمارى خود رنج مى بردند، روحاً از تنفر و انزجار مردم رنج مى کشیدند، و چون مى دیدند دیگران از آنها تنفر دارند خودشان با هم نشست و برخاست مى کردند.
یک روز، هنگامى که دور هم نشسته بودند غذا مى خوردند، على بن الحسین زین العابدین از آنجا عبور کرد. آنها امام را به سر سفره خود دعوت کردند. امام معذرت خواست و فرمود:
«من روزه دارم، اگر روزه نمى داشتم پایین مى آمدم. از شما تقاضا مى کنم فلان روز مهمان من باشید.».
این را گفت و رفت.
امام در خانه دستور داد غذایى بسیار عالى و مطبوع پختند. مهمانان طبق وعده قبلى حاضر شدند. سفره اى محترمانه برایشان گسترده شد. آنها غذاى خود را خوردند و امام هم در کنار همان سفره غذاى خود را صرف کرد
مجموعه آثار شهید مطهری، ج 18، ص: 408