مباحثه فلسفی حضرت امام و علامه طباطبایی
راوی: آیت الله امینی
درس هاى فقه و اصول را خدمت امام خمینى رحمه الله خواندم و فلسفه را از حوزه درسى علّامه طباطبائى آموختم و به این دو استاد ارادت و علاقه داشتم. خیلى مایل بودم ناظر بحث هاى فلسفى این دو دُرِّ گرانمایه باشم و بفهمم که کدامشان در این رشته بر دیگرى رجحان دارند. مترصد فرصتى مناسب بودم، تا آن که این دو استاد عزیز را براى صرف ناهار طلبگى به حجره مدرسه حجتیه دعوت نمودم و آنان هم قبول کردند و در روز معیّن به حجره مزبور تشریف فرما گردیدند.
به فکر افتادم که از این فرصت به دست آمده استفاده کنم. مسأله اى فلسفى را مطرح کردم. هر دو نفر خوب گوش دادند، ولى ساکت بودند؛ بعد علّامه نگاهى به امام خمینى رحمه الله کرد و امام تبسّمى نموده و با آن لبخند، جواب سؤال را به علّامه واگذار نمود. علّامه براى متابعت از فرمایش امام، به تشریح این موضوع پرداخت. امام در هنگام سخن گفتنِ ایشان کاملًا گوش مى دادند، ولى چیزى نمى فرمودند و آن مباحثه متقابل فلسفى روى نداد. بعد سؤالى از امام کردم، ایشان با حالتى توأم با ادب به علّامه نگریست و جواب آن سؤال را داد.
علّامه هم کاملًا گوش مى داد، ولى چیزى نمى گفت و سکوت اختیار نموده بود. در هر حال موفق نشدم این دو استاد گرانمایه را به بحث هاى طلبگى بکشانم. گویا هر دو نفر به هدف من پى برده بودند. آن روز هم براى من روز خوشى بود.
مرزبان وحی و خرد؛ یادنامه مرحوم علامه سید محمدحسین طباطبائى قدس سره، بوستان کتاب (انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم) ، چاپ: اول، 1381 صفحه 723