از جمله سرزمینهایى که تشیع در آن نفوذ کرد، قاره هند است. درباره ورود مذهب شیعه به هند، و سیر این مذهب در آن دیار، علامه شیخ محمد حسین مظفر نجفى، در کتاب «تاریخ الشیعه» شرحى نگاشته است. در اینجا قسمتى از آن شرح را ترجمه کرده مى آورم:
غازیان مسلمان، در روزگار خلیفه دوم، از راه سرزمین افغان و ایران، به سوى هند روى نهادند. و در روزگار امیر المؤمنین «علیه السلام»، سربازان مسلمان به جانب سند شتافتند و پیروز باز گشتند ... بار دیگر غازیان مسلمان، در روزگار امویان، چندین نوبت به سوى سند و هند رفتند، و پاره اى از این سرزمین ها را گشودند، و برخى از شاهان هند مسلمان شدند، تا به دوره حکومت عباسى. در این دوره بود که نفوذ عباسیان در آن نواحى گسترش یافت. و خوب مى دانیم که برخى از والیان و امیران و فرماندهان و سپاهیان که به آن سرزمین اعزام مى شدند از گروندگان به خاندان پیامبر بودند. همین امر- از جمله- باعث گشت تا مذهب تشیع در آن سرزمینها نشر یابد و رواج گیرد.
روحیه تشیع و پیروى از آل محمد «صلی الله علیه و آله و سلم» و اعتقاد به ایشان، از همان روزگاران قدیم، در میان مردمان آن سرزمینها و کسانى که به آنجاها مى رفته اند، وجود داشته است.
از جمله دلیل هاى این امر این است که یکى از سلاطین هند، نامه اى به خدمت حضرت امام جعفر صادق «علیه السلام» نوشت، و در آن نامه یاد کرد که به برکت امام هدایت یافته است. همراه نامه هدیه اى چند نیز خدمت امام صادق فرستاده بود.
کار اینچنین بود، لیکن مذهب شیعه، در آن تاریخ، در آن سرزمین ها انتشارى که باید نیافت. شاید به این علت که در آن اوقات، این مذهب، یاران و مبلغان چندانى در هند نداشت. این است که مورخان همه مى گویند، رواج آشکاراى تشیع در هند، از سرزمین گجرات بوده است.
میان اعراب و هندیان، از روزگار جاهلیت، روابط بازرگانى برقرار بود. پس از آنکه فروغ اسلام تابید، نیز این روابط پایدار ماند. و همین ارتباط وسیله اى بود تا مذهب شیعه که به وسیله تنى چند از مسلمانان مجاهد به هند راه یافته بود، در آنجا رواج گیرد و انتشار یابد ...
میر حامد حسین
از جمله اشخاصی که در هند به تبلیغ تشیع همت گماشته اند، علامه میر حامد حسین است، که علامه امینى ، درباره عظمت میر حامد حسین، و ارزش بزرگ کتاب «عبقات الانوار»، و کتابخانه میر حامد حسین، و فرزند او سید ناصر حسین، در موارد متعدد سخن گفته است. از جمله، در جلد نخستین «الغدیر»، در فصل «المؤلّفون فى حدیث الغدیر» (کسانى که درباره حدیث غدیر کتابى مستقل نوشته اند)، عبقات- الانوار را مطرح کرده مى گوید:
میر حامد حسین، حدیث غدیر، و اسناد، و متواتر بودن، و معناى حدیث را، در دو جلد بزرگ، 1080 صفحه، گرد آورده است. و این دو جلد، از مجموعه کتاب بزرگ او، عبقات، است.
آنگاه، به سخنان خویش، در بزرگداشت مقام میر حامد حسین چنین ادامه مى دهد: و هذا السّیّد الطّاهر العظیم، کوالده المقدّس، سیف من سیوف اللّه المشهورة على اعدائه، و رایة ظفر الحقّ و الدّین، و آیة کبرى من آیات اللّه، سبحانه.... [الغدیر»، ج 1/ 156- 157]
این سیّد پاک بزرگوار، چونان پدر قدیس خویش، یکى از شمشیرهاى آخته خداست بر سر دشمنان حق و درفش پیروزى حقیقت است و دین. و آیتى بزرگ است از آیات خداى سبحان. خداوند به دست او حجت را تمام کرد، و راه راست حق را آشکارا ساخت. اما کتاب او، عبقات، بوى خوش آن ، از کران تا کران جهان وزید، و آوازه این کتاب، خاور و باختر را فرا گرفت. هر کس این کتاب را دید، دید که معجزه اى است روشن و روشنگر، که هیچ باطلى و نادرستى در در آن راه نخواهد داشت. ما از این کتاب پر ارج و علم و دانش فراوانى که در آن گرد آمده است استفاده بسیار بردیم. از این رو سپاسهاى پیاپى خویش را به پیشگاه او و پدر گرامیش تقدیم مىداریم. و از درگاه خدا، براى آنان، پاداشهاى بزرگ و بسیار مى طلبیم.
منبع: میر حامد حسین ، تالیف محمد رضا حکیمی؛ ص96 – 125
کتابخانه ناصریه
خاندان میر حامد حسین، از آغاز سده سیزدهم، به پی ریزى کتابخانه اى همت گماشتند. این کتابخانه، به مرور زمان تکمیل گشت، و نسخه هاى فراوان و مآخذ نفیسى در آن گردآورى شد، تا به دوران سید ناصر حسین، که به نام وى نامیده گشت. در صحیفة- المکتبة، شرحى درباره این کتابخانه و برخى نسخه هاى نفیس آن آمده است. ما در اینجا، چند سطر از این گزارش را به تلخیص مى آوریم:
این کتابخانه با عظمت، که حاوى 30000 جلد کتاب، از نفایس مطبوعات و نوادر مخطوطات مىباشد، نتیجه همت سه شخصیت بزرگ علمى است ... پایه تأسیس این کتابخانه مبارکه، به دست رادمرد محقق، و دانشمند فقیه متکلم، جامع معقول و منقول، سید محمد قلى موسوى نیشابورى- که از ایرانیان مقیم هند بودند- استوار گردیده ...
سپس محتویات کتابخانه فرزندش، قهرمان بزرگ دانش، میر حامد حسین، بدان ضمیمه گشته ... و بعدها آنچه سید ناصر حسین، پسر میر حامد حسین، گرد آورده، بر آن کتابخانه افزوده گشته است. و پس از درگذشت ایشان، کتابخانه به فرزندان عالیمقام وى، سیّد محمد سعید الملّة و سیّد محمد نصیر الملّة، انتقال یافته، و در تحت نظر این دو بزرگوار اداره مى شود.
منبع: میر حامد حسین، تالیف محمد رضا حکیمی ص 135 - 136