خدایا ما را ببخش از گناهانی که ما را احاطه کرده و خود از آن آگاهی نداریم، گناهانی که می کنیم و با هزار قدرت عقل توجیه می کنیم و خود از بدی آن آگاهی نداریم.
بخشی از نیایش های شهید چمران، کتاب زمزم عشق، ص 79
خدایا ما را ببخش از گناهانی که ما را احاطه کرده و خود از آن آگاهی نداریم، گناهانی که می کنیم و با هزار قدرت عقل توجیه می کنیم و خود از بدی آن آگاهی نداریم.
بخشی از نیایش های شهید چمران، کتاب زمزم عشق، ص 79
در آن روزگاری که طرفداری از اسلام به ارتجاع و قهقراگریی تعبیر می شد و کمتر کسی جرات می کرد که از مکتب مقدس تو دفاع کند، من در همه جا حتی در سرزمین های کفر، عَلم اسلام را بر می افراشتم و با تبلیغ منطقی و قلبی خود همه مخالفین را وادار به احترام می کردم و تو ای خدای بزرگ خوب می دانی که این فقط بر اساس اعتقاد و ایمان قلبی من بود و هیچ محرک دیگری جز تو نمی توانست داشته باشد.
بخشی از نیایش های شهید چمران، کتاب زمزم عشق، ص 76
خدایا بگذار دریا باشم، ساکن و ساکت که امواج طوفان های سخت هم مرا به هیجان نیاورد.
بخشی از نیایش های شهید چمران، کتاب زمزم عشق، ص 181
همیشه آروز داشتم
اگر دوستانم از من می خواهند دفاع کنند به خاطر حق دفاع کنند نه به خاطر محبت و دوستی.
اگر به من علاقه مندند به خاطر ادای حق باشد نه رحم و شفقت به دوستی دلسوخته و رنجیده.
بخشی از نیایش های شهید چمران، کتاب زمزم عشق، ص 156
خدایا تو را شکر می کنم که مرا در میان مستکبرین و مترفین غرب نجات دادی و با محرومترین و مستضعف ترین ستمدیدگان دنیا محشور کردی تا اگر نتوانم دردشان را مداوا کنم لااقل در درد و غمشان شریک باشم.
بخشی از نیایش شهید چمران، کتاب زمزم عشق، ص 74
ای حسین علیه السلام، من برای زنده ماندن تلاش نمی کنم،
از مرگ نمی هراسم بلکه به شهادت دل بسته ام و از همه چیز دست شسته ام
ولی نمی توانم بپذیرم که ارزش های الهی و حتی قداست انقلاب، بازیچه دست سیاستمداران و تجار ماده پرست شده است.
قبول شهادت مرا آزاد کرده است، من آزادی خود را به هیچ چیز حتی به حیات خود نمی فروشم.
خدایا ابراهیم را گفتی که عزیز ترین فرزندش را قربانی کند و او اسماعیل را مهیای قربان کرد...
هنگامی که پدر کارد را به گلوی فرزندش نزدیک می کرد، ندا آمد دست نگهدار.
ابراهیم آزمایش خود را داد ولی اسماعیل به درجه تکامل نرسیده بود که قربان شود؛
زمان زیادی گذشت تا قربانی کاملی که عزیزترین فرزندان آدم بود، به درجه ارزش قربانی شدن رسید و در همان راه قربانی شد و او حسین بود.
خدایا تو به من دستور دادی که در راه تو قربانی شوم، فورا اجابت کردم و مشتاقانه به سوی قرارگاه عشق حرکت کردم ...
اما تو می خواستی که این قربانی هر چه باشکوه تر باشد، لذا دوستانم را، و فرزندم را و عزیزترین کسم را به قربانی پذیرفتی ...
و مرا در آتش اشتیاق منتظر گذاشتی.
بخشی از نیایش های شهید چمران، کتاب زمزم عشق، ص 121 و 122
ای خدای بزرگ،
ای آنکه نمونه های بزرگی چون حسین علیه السلام را به جهان عرضه کرده ای،
ای آنکه برای اتمام حجت به کافران وجودت ... سیاهی ها و تباهی ها را به آتش وجود حسین ها روشن نموده ای،
ای آنکه راه پر افتخار شهادت را برای آخرین راه حل انسان ها باز کرده ای ....
بخشی از نیایش های شهید چمران، کتاب زمزم عشق، ص 121
خدایا تو غروب را آفریدی،
تو زیبایی سحر انگیز خلقت را در آن افزودی و رمز گلگون شهادت را در آن افزودی
تا وداع خورشید با طبیعت، با شهادت مردان حق که لقاء آنها با پروردگار عالم است هماهنگ کنی.
بخشی از مناجات شهید چمران، کتاب زمزم عشق ، ص 90
خدایا نمی دانم هدف من از زندگی چیست، عالم و ما فیها مرا راضی نمی کند.
مردم را می بینم که به هر سو می دوند، کار می کنند ، زحمت می کشند تا به نقطه ای برسند که به آن چشم دوخته اند.
ولی ای خدای بزرگ! از چیزهایی که دیگران به دنبال آن می روند بیزارم.
اگرچه بیش از دیگران می دوم، کار می کنم ... درویشم، ولگردم، در وادی انسانیت سرگردانم و شاید از انسانیت خارج شده ام، چون احساس و آرزویی مانند دیگر انسان ها ندارم و تنها آرزویم تو هستی.
بخشی از نیایش های شهید چمران، کتاب زمزم عشق، ص 50 و 51
دنیا میدان بزرگ آزمایش است که هدف آن جز عشق چیزی نیست.
در این دنیا همه چیز در اختیار بشر گذاشته شده، وسایل و ابزار کار فراوان است. عالی ترین نمونه های صنعت، زیباترین مظاهر خلقت، از سنگریزه ها تا ستارگان، از سنگدلان جنایتکار تا دل های شکسته یتیمان، از نمونه های ظلم و جنایت تا فرشتگان حق و عدالت، همه چیز و همه چیز در این دنیای رنگارنگ خلق شده است.
انسان را به این بازیچه های خلقت مشغول کرده اند. هر کسی به شان خود به چیزی می پردازد ولی کسانی یافت می شوند که سوزی در دل و شوری در سر دارند که به این بازیچه راضی نمی شوند. این نمونه های زیبای خلقت را دوست دارند و می پرستند.
بخشی از نیایش های شهید چمران، کتاب زمزم عشق، ص 38 و 39
خدایا من از تو می خواهم که طبع ما را آن قدر بلند کنی که در برابر هیچ چیز جز خدا تسلیم نشویم . دنیا ما را نفریبد، خودخواهی ما را کور نکند، سیاهی گناه و فساد و تهمت و دروغ و غیبت، قلب های ما را تیره و تار ننماید.
خدایا به ما آن قدر ظرفیت ده که در برابر پیروزی ها، سرمست و مغرور نشویم. خدایا به من آن قدر توان ده که کوچکی و بیچارگی خویش را فراموش نکنم و در برابر عظمت تو، خود را نبینم.
بخشی از نیایش های شهید چمران، کتاب زمزم عشق، ص 33
خدایا از این دنیای فریب، از این دنیای سیاست و تزویر خسته و اندوهگین شده ام، فقط سعی می کنم به دنبال حق بروم و خود را به هیچ معبودی دیگری جز خدا نفروشم
و برای آنکه در مقابل ظلم و کفر رویین تن شوم و شرف ایمانی خود را از خطر تعرض محفوظ بدارم سعی می کنم بر آنچه آسیب پذیر است و ممکن است ملعبه دست سیاست بازان قرار گیرد قلم بطلان بکشم و از مال و منال خود، از جان و هستی خود و حتی از نام و نشان خود بگذرم
و بدینوسیله بازیگران شعبده باز را خلع سلاح کنم تا هرچه تهدید کردند و هر چه خدعه نمودند و هر چه تهدید کردند کارگر نشود.
بخشی از نیایش های شهید چمران، کتاب زمزم عشق، ص 27
خدایا تو را شکر می کنم که مرا با درد آشنا کردی تا درد دردمندان را لمس کنم و به ارزش کیمیای درد پی ببرم و ناخالصی های وجودم را در آتش درد دردمندان بسوزانم و هواهای نفسانی خود را زیر کوه غم و درد بکوبم و هنگام راه رفتن بر روی زمین و نفس کشیدن هوا، وجدانم آسوده و خاطرم آرام باشد تا به وجود خود پی برم و موجودیت خود را احساس کنم و او را به حرکت وادارم.
منبع: زمزم عشق (نیایش های شهید چمران)، ص 19 و 20
[خدایا] هر گاه دلم رفت تا محبت کسی را به دل بگیرد تو او را خراب کردی ...
خدایا ... به هر که و هر چه دل بستم دلم را شکستی و عشق هر کسی را به دل گرفتم قرار از من گرفتی... تا هیچ آرزویی در دل نپرورم و هیچ خیر و امیدی نداشته باشم...
تو این چنین کردی تا به غیر از تو محبوبی نگیرم و به جز تو آرزویی نداشته باشم و جز تو به چیزی یا کسی امید نبندم ...
خدایا تو را بر همه این نعمت ها شکر می کنم.
... خدایا به آسمان بلندت سوگند، به عشق سوگند، به شهادت سوگند، به علی سوگند به حسین سوگند ... که من عاشق زیبایی ام و چه زیباست هم درد علی شدن و زجر کشیدن. چه زیباست در کنار نخلستان های بلند در نیمه های شب، سینه داغدار را گشودن و با ستارگان زیبای آسمان سخن گفتن... و شیعه تمام عیار علی شدن.
بخشی از نیایش های شهید چمران (زمزم عشق ص 8 و 9)