مطالعات دانشجویی

مطالبی از قرآن و احادیث، نکاتی از سیره بزرگان و مقالات شخصی

مطالعات دانشجویی

مطالبی از قرآن و احادیث، نکاتی از سیره بزرگان و مقالات شخصی

مطالعات دانشجویی


امام خامنه ای:
باید در کشور ما و در میان جامعه‌ى ما ترتیبى اتّخاذ بشود که همه‌ى آحاد مردم به‌نحوى با قرآن انس داشته باشند و مفاهیم قرآنى براى اینها مفهوم باشد و معانى قرآن را درک کنند، به قرآن مراجعه کنند؛ ولو به طور اجمال از مفاهیم قرآنى سر دربیاورند.
(8 تیر 1393)

********************

امام خامنه‌ای:
«دشمنان می خواهند یاد شهدا احیا نشود برای اینکه جاده شهادت کور بشود» (6 اسفند 1397)

آخرین مطالب

۱۰۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام علی علیه السلام» ثبت شده است

 

امیرمومنان علی بن ابی طالب علیه السلام می فرماید:

در حالى که در واقع، از کمترین مال برخوردار هستید ، در ظاهر، بهترین حال را از خود نشان دهید  که خداوند متعال ، بندگان باایمانش را [ این گونه] نیکو ادب کرده است. آنجا که می فرماید: از شدّت خویشتن‏ دارى‏، فرد بى ‏اطلاع‏، آنان را توانگر مى ‏پندارد. آنها را از سیمایشان مى ‏شناسى‏. با اصرار، (چیزى‏) از مردم نمى ‏خواهند.

 

قال علیه السلام: کُونُوا أَقَلَّ مَا یَکُونُونَ فِی الْبَاطِنِ أَمْوَالًا أَحْسَنَ مَا یَکُونُونَ فِی‏ الظَّاهِرِ أَحْوَالًا فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَدَّبَ عِبَادَهُ الْمُؤْمِنِینَ الْعَارِفِینَ أَدَباً حَسَنا فَقَالَ جَلَّ مِنْ قَائِلٍ- یَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِیاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِیماهُمْ لا یَسْئَلُونَ النَّاسَ إِلْحافا (بقره: 273)

(بحار الانوار ج 75، ص 8)

   

احد داوری
۲۶ مرداد ۹۹ ، ۲۲:۲۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

روزی مأمون به امام رضا علیه‌السلام گفت: بزرگ‌ترین فضیلت امیر المومنین علیه‌السلام که قرآن بر آن دلالت می‌کند چیست؟

 

امام رضا علیه‌السلام فرمود:

فضیلت آن حضرت در آیه مباهله است که خدای جل‌جلاله می‌فرماید: پس هر که در این [باره] پس از دانشى که تو را [حاصل] آمده با تو محاجه کند بگو بیایید پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و ما خویشان نزدیک و شما خویشان نزدیک خود را فراخوانیم سپس مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغ‌گویان قرار دهیم (آل‌عمران: 61)

پس از نزول این آیه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم حسن و حسین علیهماالسلام را طلبید که پسرانش بودند و فاطمه علیها السلام را طلبید که در اینجا به منزله زنانش بود و امیر المومنین علیه‌السلام را طلبید که به حکم خداوند عزوجل به منزله نفس پیامبر بودند و مسلم است که کسی از مخلوقات برتر و بافضیلت تر از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نیست پس بر اساس حکم خدا کسی برتر از (شخصی همچون) نفس رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نیست.

   

قَالَ الْمأمون یَوْماً لِلرِّضَا علیه‌السلام أَخْبِرْنِی بِأَکْبَرِ فَضِیلَةٍ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه‌السلام یَدُلُّ عَلَیْهَا الْقُرْآنُ قَالَ فَقَالَ لَهُ الرِّضَا ع فَضِیلَتُهُ فِی الْمُبَاهَلَةِ قَالَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ‏ فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَی الْکاذِبِینَ‏ «آل‌عمران: 61» فَدَعَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ علیهماالسلام فَکَانَا ابْنَیْهِ وَ دَعَا فَاطِمَةَ علیها السلام فَکَانَتْ فِی هَذَا الْمَوْضِعِ نِسَاءَهُ وَ دَعَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ علیه‌السلام فَکَانَ نَفْسَهُ بِحُکْمِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ قَدْ ثَبَتَ أَنَّهُ لَیْسَ أَحَدٌ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ أَجَلَّ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم وَ أَفْضَلَ فَوَجَبَ أَنْ لَا یَکُونَ أَحَدٌ أَفْضَلَ مِنْ نَفْسِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم بِحُکْمِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ (فصول المختاره شیخ مفید ص 38)

 

همچنین بخوانید: تردید ناپذیری حادثه مباهله

احد داوری
۲۴ مرداد ۹۹ ، ۰۸:۰۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

هر کس علی علیه السلام را امام و پیشوای خود قرار دهد به دستگیره محکم الهی در دین و نفسش چنگ زده است.

منبع: تفسیر کبیر (مفاتیح الغیب) تالیف امام فخر رازی از علمای اهل تسنن، ج1 ص 182

و من اتخذ علیاً إماماً لدینه فقد استمسک بالعروة الوثقى فی دینه و نفسه 

احد داوری
۱۹ مرداد ۹۹ ، ۱۰:۳۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

چکیده:

فریقین درپاره ای از نکات آیه اکمال اتفاق نظر دارند . نقطه اصلی اختلاف آنان در تفسیر این آیه در دو امر زمان نزول و علت نزول آیه است . این تمایز مباحث کلامی گسترده ای را بین فریقین رقم زده است . در مصادر فریقین تنها دو دسته روایت دربارة زمان نزول این آیه به چشم می خورد : نزول آن در حجه الوداع در روز عرفه و نزول آن در غدیر خم. برای جمع این دو دسته روایت ، احتمال هایی میتوان ارائه کرد .پ

 
در تمام احادیث شیعی ، اعم از روایاتی که دلالت بر نزول آیه در عرفه و یا در غدیردارند، علت نزول آیه "اعلان ولایت امام علی" ذکر شده است و در متن احادیث اهل سنت نیز که به علت نزول آیه تصریح شده ، به جز در یک حدیث ، علت نزول آیه "اعلان ولایت امام علی" است . اکثر اهل سنت که نزول آیه را در عرفه میدانند برخلاف تصریح روایات درباره علت نزول آیه ، وجوهی متعدد احتمال داده اند . این وجوه یا برهان سبر و تقسیم نقد قرار گرفته و مخدوش شده اند .

 
با اثبات علت نزول آیه درباره ولایت امام علی ، تأثیر شگرف آن در مفاد خطبه غدیر به پیامبر خدا و نیز در تفسیر آیاتی دیگر که درباره ولایت اهل بیت است ، به وضوح نمایان می شود.

 
کلیدواژه‌ها: اتمام نعمت؛ اکمال دین؛ تفسیر فریقین؛ ولایت

 

دریافت مقاله به قلم استاد نجارزادگان

 

احد داوری
۱۸ مرداد ۹۹ ، ۱۱:۱۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

آیه «یا ایها الرسول بلغ ما انزل إلیک من ربک وإن لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس إن الله لایهدی القوم الکافرین» شصت و هفتمین آیه از سوره مائده به آیه تبلیغ یا عصمت نامبردار است.
نقطه اصلی بحث در بین فریقین درباره این آیه، در تعیین مصداق ماموریتی است که از ناحیه خداوند بر پیامبر اکرم (ص) نازل، و ابلاغ آن همراه با لحنی تهدید گونه درخواست شده است. شیعه به اتفاق می گوید: این ماموریت، ابلاغ رسمی ولایت و پیشوایی امام علی (ع) است و این آیه یکی از ادله نصب امامت به شمار می آید و قرینه قطعی بر تعیین معنای زعامت از واژه «مولی» در حدیث غدیر است. نصوص روایی شیعه بدون هیچ اختلافی در این باره همداستان اند. شیعه در این باره با استناد به آیات دیگر قرآن و با شواهدی متعدد، این قول را استوار ساخته است. اهل سنت درباره تفسیر آیه مذکور اختلاف نظر دارند. مشهور آنان؛ مورد نزول خاصی برای آیه قائل نیستند و از این روست که تفسیر آنان از این آیه با روایاتی که درباره مورد نزول آن نقل کرده اند، یکسان نیست. دیدگاه های تفسیری اهل سنت در این زمینه با مناقشه های جدی رو به رو است.

 

دریافت متن کامل مقاله به قلم استاد نجارزادگان

 

احد داوری
۱۷ مرداد ۹۹ ، ۱۲:۱۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

تفاوت اساسى دیدگاه‏هاى فریقین درباره آیات 55 و 56 سوره مائده (که به آیات ولایت نامبردارند) به موضع آنان نسبت‏ به مورد نزول این آیات درباره تصدق انگشتر در رکوع نماز به وسیله امام على - علیه السلام - وابسته است ; چه این که بیش‏تر شبهه‏ ها و نقدها درباره استدلال به این آیات بر امامت امام على - علیه السلام - نیز، ناشى از نادیده گرفتن این روایات و یا تردید در صحت آن‏هاست . اگر روایاتى که فریقین درباره نزول این آیات آورده‏ اند، تحلیل و بررسى شوند، خود به خود بیش‏تر این تردیدها رخت ‏بر مى ‏بندد . بنابر این ، پرداختن به اسانید و متون این احادیث در این بحث اهمیت ‏به سزایى دارد .

 
از نظر شیعه جاى هیچ تردیدى نیست که آیات 55 و 56 سوره مائده درباره امام - على علیه السلام - نازل شده است ، هنگامى که انگشتر خود را در نماز به فقیر صدقه دادند (1) . این حادثه در منابع اهل سنت نیز، از چندین نفر از صحابه و تابعین و گاهى هر کدام با چند طریق نقل شده است . در برخى از این منابع، اسانید و طرق گوناگون نقل این حادثه بالغ بر 26 طریق مى‏شود (2) . از جمله افراد از صحابه که این حادثه را نقل کرده‏اند عبارت‏ند از: امام على - علیه السلام- (3) ، عبد الله بن عباس (4) ، ابو رافع مدنى (5) ، عمار بن یاسر (6) ، ابو ذر غفارى (7) ، انس بن مالک (8) ، جابر بن عبد الله (9) ، مقداد بن الاسود (10) ، و عبد الله بن سلام (11) .
از تابعین نیز، سلمة بن کهیل (12) ، عتبة بن ابى حکیم (13) ، سدى (14) ، مجاهد (15) و . . . به نقل این حادثه پرداخته‏ اند . آنان نیز تصریح کرده‏ اند که این آیه در خصوص امام على - علیه السلام - نازل شده است .

 
در برخى منابع اهل سنت‏ به دو روایت از امام ابو جعفر باقر - علیه السلام - اشاره مى‏ کند که از ایشان پرسیدند، مراد خدا از «الذین آمنوا الذین یقیمون الصلوة و یؤتون الزکاة وهم راکعون‏» چه کسى است؟ امام فرمودند:
«الذین آمنوا» قیل له، بلغنا انها نزلت فى على بن ابى طالب قال: «على من الذین آمنوا .»
«آنان مؤمنان هستند» گفته شد: ما شنیده‏ ایم که این آیه درباره على بن ابى طالب نازل شده‏ است‏» امام فرمودند: «[آرى] امام على هم از مؤمنان است .» (16)
این حدیث نشان مى‏ دهد چنین اندیشه ‏اى در آن عصر رایج ‏بوده که این آیه درباره امام على - علیه السلام - است و

احد داوری
۱۶ مرداد ۹۹ ، ۱۴:۲۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

علی علیه اسلام (در نفی خدا بودن حضرت عیسی علیه السلام و اثبات بندگی وی) به تعدادی از مسیحیان گفت: اگر عیسی علیه السلام از عبادت خدا تمرد نمی کرد من دینش را می پذیرفتم.

فرد مسیحی گفت: چگونه چنین مسئله ای را به عیسی نسبت می دهید با این که در طاعت پروردگار خیلی می کوشید؟

علی علیه السلام فرمود: اگر عیسی (طبق نظر شما) خداست چگونه غیر خود را عبادت می کند؟ (پس خدا نیست و بنده خداست که الله را عبادت می کند).

 

یحکى عن علی بن أبی طالب قال لبعض النصارى: لو لا تمرد عیسى عن عبادة اللّه لصرت على دینه، فقال النصرانی: کیف یجوز أن ینسب ذلک إلى عیسى مع جده فی طاعة اللّه، فقال علی رضی اللّه عنه: فإن کان عیسى إلهاً فالإله کیف یعبد غیره إنما العبد هو الذی یلیق به العبادة، فانقطع النصرانی (تفسیر کبیر فخر رازی ج4، ص 24).

 

احد داوری
۱۴ مرداد ۹۹ ، ۱۶:۳۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

علی علیه السلام از دور می آمد که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: او سید و سرور عرب است! عایشه پرسید: مگر شما سید و سرور عرب نیستید؟

حضرت فرودند: من سرور جهانیان هستم و او سید و سرور عرب است.

 

روى البیهقی فی «فضائل الصحابة» أنه ظهر علی بن أبی طالب من بعید فقال علیه السلام: هذا سید العرب فقالت عائشة: أ لست أنت سید العرب؟ فقال أنا سید العالمین و هو سید العرب. (تفسیر کبیر فخر رازی، ج 6 ص 524)

 

احد داوری
۱۳ مرداد ۹۹ ، ۱۸:۰۵ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

فخر رازی از علمای برجسته اشعری مذهب اهل تسنن در قرن شش و هفت هجری در کتاب «تفسیر الکبیر» یا همان «مفاتیح الغیب» در باره بلند خواندن بسم الله الرحمن الرحیم می نویسد:

 

 برخی روایات کتاب سنن بیهقی بیانگر آن است که رسول خدا صلی الله علیه [و آله] و سلم «بسم الله الرحمن الرحمن الرحیم» را در نماز بلند می خواند. روایت هایی نیز از دیگران نقل شده است که آنها نیز «بسم الله الرحمن الرحیم» را در نماز بلند می خواندند [در کتاب سنن بیهقی روایت های متناقضی از دیگر صحابه نقل شده است که بیانگر آن است که گاهی نیز بسم الله الرحمن الرحیم را در نماز نمی خواندند و نماز را با الحمد لله رب العالمین شروع می کردند، سنن بیهقی، ج2 ص 46- 52]. اما روایات مربوط به آشکار خواندن بسم الله الرحمن الرحیم توسط علی بن ابی طالب رضی الله عنه متواتر است و هر کس در دینش به علی بن ابی طالب [علیه السلام] اقتدا کند هدایت یافته است زیرا پیامبر علیه السلام فرموده است: پروردگارا حق را همراه علی و هرجا که او باشد قرار بده.

 

روى البیهقی فی «السنن الکبیر» عن أبی هریرة قال: کان رسول اللّه صلى اللّه علیه و سلم یجهر فی الصلاة ببسم اللّه الرحمن الرحیم، ثم إن الشیخ البیهقی روى الجهر عن/ عمر بن الخطاب، و ابن عباس، و ابن عمر، و ابن الزبیر، و أما أن علی بن أبی طالب رضی اللّه عنه کان یجهر بالتسمیة فقد ثبت بالتواتر، و من‏ اقتدى‏ فی دینه بعلی بن أبی طالب فقد اهتدى، و الدلیل علیه‏ قوله علیه السلام: اللهم أدر الحق مع علی حیث دار. (تفسیر الکبیر؛ مفاتیح الغیب، محمد بن عمر فخر رازی، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1420ق، ج1، ص 180).

 

 

احد داوری
۱۲ مرداد ۹۹ ، ۱۷:۰۷ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمودند:

عَبْدُ الشَّهْوَةِ أَذَلُ‏ مِنْ عَبْدِ الرِّق‏ عَبْدُ الشَّهْوَةِ أَسِیرٌ لَا یُفَکُّ أَسْرُه‏ (عیون الحکم و المواعظ (للیثی) ؛ ص341)

 

بنده شهوت ذلیل تر از بنده زر خرید است بنده شهوت اسیری است که از اسارتش رهایی نیست.

 

احد داوری
۰۹ مرداد ۹۹ ، ۲۰:۲۳ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

مردى با پسرش به عنوان مهمان بر على علیه السلام وارد شدند. على (علیه السلام) با اکرام و احترام بسیار آنها را در صدر مجلس نشانید و خودش روبروى آنها نشست. موقع صرف غذا رسید. غذا آوردند و صرف شد. بعد از غذا قنبر، غلام معروف على، حوله اى و طشتى و ابریقى براى دست شویى آورد. على  (علیه السلام) آنها را از دست قنبر گرفت و جلو رفت تا دست مهمان را بشوید. مهمان خود را عقب کشید و گفت:

«مگر چنین چیزى ممکن است که من دستهایم را بگیرم و شما بشویید».

 

على  (علیه السلام) فرمود: «برادر تو، از سر تو است، از تو جدا نیست، مى خواهد عهده دار خدمت تو بشود، درعوض خداوند به او پاداش خواهد داد، چرا مى خواهى مانع کار ثوابى بشوى؟».

باز هم آن مرد امتناع کرد. آخر على (علیه السلام) او را قسم داد که «من مى خواهم به شرف خدمت برادر مؤمن نائل گردم، مانع کار من مشو.» مهمان با حالت شرمندگى حاضر شد. على (علیه السلام) فرمود:

«خواهش مى کنم دست خود را درست و کامل بشویى، همان طورى که اگر قنبر مى خواست دستت را بشوید مى شستى، خجالت و تعارف را کنار بگذار.».

 

همینکه از شستن دست مهمان فارغ شد، به پسر برومند خود محمدبن حنفیه گفت:

«دست پسر را تو بشوى. من که پدر تو هستم دست پدر را شستم و تو دست پسر را بشوى. اگر پدر این پسر در اینجا نمى بود و تنها خود این پسر مهمان ما بود من خودم دستش را مى شستم، اما خداوند دوست دارد آنجا که پدر و پسرى هر دو حاضرند، بین آنها در احترامات فرق گذاشته شود.» محمد به امر پدر برخاست و دست پسر مهمان را شست.

 

  امام عسکرى (علیه السلام) وقتى که این داستان را نقل کرد فرمود:«شیعه حقیقى باید این طور باشد.»

 

مجموعه آثار شهید مطهری، ج 18، ص: 406 و 407 

 

احد داوری
۲۹ تیر ۹۹ ، ۱۵:۵۳ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر

درتاریخ نقل شده که مولاوسرورمان حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام گاهی از اوقات سردرچاه میکردند ودرد دل خودرا بیان میکردند باتوجه به اینکه آن بزرگوار درنهایت قرب به خدا بوده وهستند چرا درد دلهایشان وحرفهایشان را باخداوند ویا وجود نازنین پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم وبعدازرحلت حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا سلام الله علیهاباایشان درمیان نمی گذاشتند؟

 

پاسخ آیت الله مصباح یزدی:

 

حقیقت این است که ما شئون حیات معصومین را درست درک نمى کنیم ولی آنچه مى توان گفت این است که داشتن مقامات عالى قرب منافاتى با عمل بر طبق لوازم زندگى مادى و قوانین و روابط حاکم بر آن ندارد. اما نه تنها دلیلى بر این وجود ندارد که حضرت امیرالمؤمنین علیه الصلوة و السلام با پیامبر اکرم (ص) و حضرت فاطمه (س) درددل نمى کرده اند، بلکه این مناجاتها در روایات نیز آمده است. آنچه در مورد درددل با چاه نقل شده ظاهرا به زمان اقامت آن حضرت در عراق بوده که حضور بر سر مزار آن بزرگواران میسر نبوده است.

 

احد داوری
۲۶ تیر ۹۹ ، ۰۹:۵۹ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

مردى به عنوان یک مهمان عادى، بر على علیه السلام وارد شد. روزها در خانه آن حضرت مهمان بود. اما او یک مهمان عادى نبود. چیزى در دل داشت که ابتدا اظهار نمى کرد. حقیقت این بود که این مرد اختلاف دعوایى با شخص دیگرى داشت و منتظر بود طرف حاضر شود و دعوا در محضر على علیه السلام طرح گردد. تا روزى خودش پرده برداشت و موضوع اختلاف و محاکمه را عنوان کرد.

 

على فرمود:

- پس تو فعلا طرف دعوا هستى؟.

- بلى یا امیرالمؤمنین!.

- خیلى معذرت مى خواهم، از امروز دیگر نمى توانم از تو به عنوان مهمان پذیرایى کنم، زیرا پیغمبر اکرم فرموده است:

«هرگاه دعوایى نزد قاضى مطرح است، قاضى حق ندارد یکى از متخاصمین را ضیافت کند، مگر آنکه هر دو طرف با هم در مهمانى حاضر باشند.»

 

مجموعه آثار شهید مطهری، ج 18، ص: 412

 

احد داوری
۲۲ تیر ۹۹ ، ۰۹:۵۴ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر

  

پیرمرد نصرانى، عمرى کار کرده و زحمت کشیده بود، اما ذخیره و اندوخته اى نداشت، آخر کار کور هم شده بود. پیرى و نیستى و کورى همه با هم جمع شده بود و جز گدایى راهى برایش باقى نگذارد؛ کنار کوچه مى ایستاد و گدایى مى کرد. مردم ترحم مى کردند و به عنوان صدقه پشیزى به او مى دادند و او از همین راه بخور و نمیر به زندگانى ملالت بار خود ادامه مى داد.

 

تا روزى امیرالمؤمنین على بن ابى طالب علیه السلام از آنجا عبور کرد و او را به آن حال دید. على به صدد جستجوى احوال پیرمرد افتاد تا ببیند چه شده که این مرد به این روز و این حال افتاده است، ببیند آیا فرزندى ندارد که او را تکفل کند؟ آیا راهى دیگر وجود ندارد که این پیرمرد در آخر عمر آبرومندانه زندگى کند و گدایى نکند؟.

 

کسانى که پیرمرد را مى شناختند آمدند و شهادت دادند که این پیرمرد نصرانى است و تا جوانى و چشم داشت کار مى کرد، اکنون که هم جوانى را از دست داده و هم چشم را، نمى تواند کار بکند، ذخیره اى هم ندارد، طبعا گدایى مى کند. على علیه السلام فرمود:

«عجب! تا وقتى که توانایى داشت از او کار کشیدید و اکنون او را به حال خود گذاشته اید؟! سوابق این مرد حکایت مى کند که در مدتى که توانایى داشته کار کرده و خدمت انجام داده است. بنابر این برعهده حکومت و اجتماع است که تا زنده است او را تکفل کند. بروید از بیت المال به او مستمرى بدهید

  

 مجموعه آثار شهید مطهری، ج 18، ص: 477 و 478

احد داوری
۳۱ خرداد ۹۹ ، ۱۵:۲۵ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر