مطالعات دانشجویی

مطالبی از قرآن و احادیث، نکاتی از سیره بزرگان و مقالات شخصی

مطالعات دانشجویی

مطالبی از قرآن و احادیث، نکاتی از سیره بزرگان و مقالات شخصی

مطالعات دانشجویی


امام خامنه ای:
باید در کشور ما و در میان جامعه‌ى ما ترتیبى اتّخاذ بشود که همه‌ى آحاد مردم به‌نحوى با قرآن انس داشته باشند و مفاهیم قرآنى براى اینها مفهوم باشد و معانى قرآن را درک کنند، به قرآن مراجعه کنند؛ ولو به طور اجمال از مفاهیم قرآنى سر دربیاورند.
(8 تیر 1393)

********************

امام خامنه‌ای:
«دشمنان می خواهند یاد شهدا احیا نشود برای اینکه جاده شهادت کور بشود» (6 اسفند 1397)

آخرین مطالب

 

با تبریک ولادت با سعادت امام سجاد علیه السلام

 

صحیفه سجادیه دعاهای نقل شده از امام سجاد علیه السلام است که توسط امام باقر علیه السلام و برادرش حضرت زید نوشته شده است و آنچه الان در دسترس است شامل 54 دعا از ادعیه آن حضرت می باشد که گاهی نیز برخی ادعیه مانند دعاهای ایام هفته و مناجات خمسه عشر به عنوان ملحقات در برخی چاپ ها به آن اضافه می شود.

 

ابن شهر آشوب در معالم العلماء آن را به «زبور آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)» و «انجیل اهل بیت علیهم السلام» نام می برد، همچنین آن را «اخت القرآن» - خواهر قرآن - نیز نامیده اند.

 

علت نامگذاری به زبور و انجیل این است که زبور کتاب حضرت داود علیه السلام بوده و محتوای آن غالبا دعا و مناجات است و چون صحیفه نیز کتاب دعا و مناجات است، از آن به زبور آل محمد نام برده اند.

انجیل نیز کتاب حضرت عیسی علیه السلام است که موعظه ها و راهنمایی های حضرت مسیح را در بر دارد. صحیفه سجادیه نیز به علت دارا بودن مواعظ موثر در لابلای دعاها، انجیل اهل بیت نام گرفته است.

 

صحیفه کامله سجادیه به صحیفه کامله شهرت یافته است. علت نامیده شدن آن به «کامله» آن است که نسخه کوچکتری از این نسخه نزد زیدیه موجود است که نسخه شیعه امامیه در مقایسه با آن، بزرگتر و کامل تر است.

 

برای مطالعه بیشتر ر.ک. آشنایی با صحیفه سجادیه، تالیف محمد علی مجد فقیهی ص 20 و 21.

  

استاد فاطمی نیا در 114 جلسه برخی عبارات صحیفه سجادیه را شرح کرده است که می توانید برای دریافت به این سایت مراجعه فرمایید.

 همچنین برخی مطالب دیگر در باره صحیفه سجادیه  از جمله دو مقاله تخصصی و شرح دعای 45 صحیفه از آیت الله مصباح یزدی در همین وبلاگ قبلا منتشر شده است (اینجا)

 

احد داوری
۱۱ فروردين ۹۹ ، ۰۷:۴۶ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

امام صادق علیه السلام در وصف حضرت ابوالفضل العباس می فرماید:

 

« کانَ عَمُّنَا العَبّاسُ بنُ عَلِیٍّ نافِذَ البَصیرَةِ صُلبَ الإیمانِ جاهَدَ مَعَ أبی عَبدِاللّهِ و أبلى بَلاءً حَسَنا و مَضى شَهیدَا»

 

عموى گرانقدرم، عباس، انسانى هوشمند و ژرفنگر و آراسته به ایمانى آگاهانه و استوار و عمیق بود؛ به همراه حسین علیه السّلام دلیرانه مبارزه کرد و در آزمون سخت زندگى- با به جان خریدن رنجها و گرفتاریهاى بسیار در راه خدا- سرفراز و سربلند سر بر آورد و پس از جهادى سترگ و شجاعانه، جان را در راه خدا هدیه کرد.

 


منبع: ابن نما حلى، جعفر بن محمد، مثیر الاحزان، ترجمه علی کرمی (در سوگ امیر آزادی) ، قم، نشر حاذق، ص 254 و 255

 

احد داوری
۱۰ فروردين ۹۹ ، ۱۸:۳۷ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

ولادت باسعادت امام حسین علیه السلام و روز پاسدار امسال

جای خالی سردار دلها

کاملا احساس می شود

یادش گرامی، راهش پر رهرو و دعایش بدرقه راه مسلمانان و ایرانیان

 

 سردار سلیمانی

 

احد داوری
۰۹ فروردين ۹۹ ، ۱۶:۳۰ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

 ادامه از قسمت قبلی

 

جالب این که من در دوران تصدی ریاست جمهوری، در منزل کوچکی پشت مجلس شورای اسلامی سکونت داشتم و آن دو قالی در آن خانه بود.

 

یکی از دوستان که آمد و آنها را دید، از بچه ها پرسید: چرا قالی را پشت و رو انداخته اید؟ بچه ها خندیدند و گفتند: این پشت قالی نیست، روی آن است، آن قدر پشم پود قالی رفته بود و نخ آن بیرون مانده بود که او روی قالی را پشت قالی تصور کرده بود.

 

منبع: «خون دلی که لعل شد» (خاطرات حضرت آیت الله العظمی سید علی خامنه ای (مد ظله العالی) از زندان ها و تبعید دوران مبارزات انقلاب اسلامی)، صفحه 164

 

احد داوری
۰۸ فروردين ۹۹ ، ۱۲:۵۴ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

ادامه از بخش قبلی

 

وقتی قالی ها را فروختیم، دایی ها و برادرهای همسرم آمدند و دیدند ما چه کرده ایم. متعجب شدند و مرا بابت آن سرزنش کردند. گفتند قالی ماندنی است و زیرانداز می پوسد و فرسوده می شود. این کار، نه زهد بلکه عیناً اسراف کاری است.

به آنها گفتم: اولا گمان نمی کنم که صرفه جویی، در خریدن قالی و نخریدن زیرانداز خلاصه شود. بعد هم، من این کار را از آن جهت کردم که کسانی مرا الگوی خود می پندارند، لذا ترجیح می دهم روی زیرانداز یا موکت زندگی کنم.

 

یکی از آنها گفت: قالی هایی هست که از زیرانداز ارزان تر است؛ چرا از این نوع قالی ها نخریدید؟ گفتم: چنین قالی هایی پیدا می شود؟ گفت: بله قالی هایی هست که فرش فروش ها آنها را «قالی کَل» می نامند. این ها قالی هایی است که «پود» برخی قسمت های آن رفته و فقط «تار» آن مانده. اگر قصد قناعت دارید، چنین قالی هایی بخرید.

 

رفتم و دو قطعه «قالی کل» خریدم که تا به امروز هم هست و این همان استثنایی است که گفتم. این دو قالی در دفتر من است. خانه ای که اکنون در آن سکونت دارم دو طبقه است؛ یک طبقه آن برای خانوده است و من در طبقه بالا یک اتاق کار دارم، یک اتاق دیگر برای استراحت و یک اتاق بزرگ هم به عنوان کتابخانه. آن دو قالی تاریخی (!) هم کف کتابخانه افتاده است.

 

 ادامه دارد

 

منبع: «خون دلی که لعل شد» (خاطرات حضرت آیت الله العظمی سید علی خامنه ای (مد ظله العالی) از زندان ها و تبعید دوران مبارزات انقلاب اسلامی)، صفحه 164

 

احد داوری
۰۷ فروردين ۹۹ ، ۱۱:۴۴ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

ادامه از بخش قبلی

 

همسرم که دید این کار را کرده ام، تنها حرفی که زد این بود: چرا دو قطعه قالی را در اتاق من باقی گذاشتی؟

گفتم: این دو قالی به جای آن قالی هایی است که جزء جهیزیه خود آورده اید. گفت: نه، آنها را هم بفروش.

 

به حاجی صفاریان گفتم، آمد و این دو قالی را هم فروخت. بعد اتاق مهمان های همسرم  را با دو قطعه موکت فرش کردیم که در آن زمان در نظر ما بهتر از زیرانداز بود، سرانجام همسرم دو قطعه موکت را هم فروخت و تا به امروز در منزل ما فقط همان نُه قطعه زیرانداز یاد شده باقی است و به جز یک استثنا - که چون جالب است، شرح آن را خواهم گفت - در خانه ما دیگر مطلقا هیچ قالی ای وجود ندارد.

 

 ادامه ماجرا

 

منبع: «خون دلی که لعل شد» (خاطرات حضرت آیت الله العظمی سید علی خامنه ای (مد ظله العالی) از زندان ها و تبعید دوران مبارزات انقلاب اسلامی)، صفحه 163

احد داوری
۰۶ فروردين ۹۹ ، ۱۰:۱۷ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

 خانه ما طبق معمولِ اغلب خانه های ایرانی، با قالی مفروش بود، اما دیدم این قالی ها هم جزء زواید است و لذا آنها را فروختم . تنها دو  قالی در اتاق  مهمان های همسرم باقی گذاشتم. به خود گفتم: این دو قالی به جای قالی هایی باشد که در جهیزیه همسرم بوده است.

 

وقتی تصمیم به فروش قالی ها گرفتم، موضوع را از خانواده همسرم پنهان کردم. برادرها و دایی های او تاجر فرش بودند و می دانستم که آنها نمی گذارند من این کار را بکنم. یکی از برادران را که اکنون در مشهد است - حاجی صفاریان - دعوت کردم و به او گفتم: این تعداد قالی را ببر و بفروش و برای ما به جای آنها چند زیرانداز بخر، زیرانداز در ایران ارزان قیمت و کم حجم است . او گفت: به چشم. رفت و زیراندازها را آورد، سه اتاق را فرش کرد و تعداد زیادی از آنها هم اضافه ماند. شاید زیراندازهایی که در سه اتاق پهن کردیم از نُه قطعه تجاوز نمی کرد؛ تعداد چهارده پانزده قطعه آن باقی ماند.

 

به یکی از شاگردان - شهید کامیاب- گفتم: در اتومبیل حاجی صفاریان بنشین و این زیراندازها را بین طلبه ها تقسیم کن. به هر طلبه بر حسب نیازش، یکی دو زیرانداز بده. او این کار را کرد و شاید هنوز هم این زیراندازها در خانه برخی از آن برداران موجود باشد.

 

 ادامه ماجرا

 

منبع: «خون دلی که لعل شد» (خاطرات حضرت آیت الله العظمی سید علی خامنه ای (مد ظله العالی) از زندان ها و تبعید دوران مبارزات انقلاب اسلامی)، صفحه 162 و 163

احد داوری
۰۵ فروردين ۹۹ ، ۰۹:۰۷ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

 آقای ربانی املشی که با من دوستیِ صمیمی داشت و دو سال هم مباحثه من در دروس حوزه علمیه قم بود در تابستان یکی از سالها به مشهد آمد. من در آن هنگام ساکن مشهد بودم و خانه داشتم؛ اما در آن تابستان خانه را چند هفته ترک کردم و در یک نقطه ییلاقی نزدیک شهر اقامت گزیدم.

 

زندگی در ییلاقات  مشهد ساده و کم خرج بود و طلاب علوم دینی می توانستند در تعطیلات تابستانی خود معمولا در خانه ها یا اتاق های آن ییلاقات با هزینه های پایین - که شاید ازهزینه زندگی در مشهد کمتر بود - اقامت کنند.

به آقای ربانی گفتم شما می توانید در خانه من اقامت کنید که در طی  هفته به جز دو روز خالی است. این دو روز را به جلساتی برای جوانانی که از نقاط مختلف ایران می آمدند، اختصاص داده بودم که از صبح تا ظهر، خانه از آنها پر می شد. کلید خانه را به او سپردم و رفتم.

 

چند روز بعد که مرا دید پس از تشکر گفت: گمان کردم خانه شما با اثاثیه است؛ نمی دانستم اثاث خانه را تخلیه کرده اید و به ییلاق برده اید. اگر این را می دانستم به هتل می رفتم. او با لحنی حاکی از رابطه صمیمی میان من و او، مفصلا از نواقص و کمبودهای اثاثیه خانه گلایه کرد. مطلب را دریافتم و به او گفتم: من از داخل خانه، جز چند پتو، تعداد کمی بشقاب و یک کاسه و چند قاشق چیزی برنداشتم.

 

با شگفتی و حیرت به من نگاه کرد و گفت: چه می گویید؟ گفتم: بله، اینها چیزهایی است که من دارم و اثاثیه ما همین است که اکنون در خانه می بینید. من بیش از این اثاثیه ای ندارم. چهره ایشان در هم رفت. سری تکان داد و با یک شگفتی آمیخته به تاسف از گلایه خویش، کلمه دلسوزانه ای گفت که همواره آن را به یاد می آورم.

 

منبع: «خون دلی که لعل شد» (خاطرات حضرت آیت الله العظمی سید علی خامنه ای (مد ظله العالی) از زندان ها و تبعید دوران مبارزات انقلاب اسلامی)، صفحه 161 و 162

احد داوری
۰۴ فروردين ۹۹ ، ۰۸:۲۱ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

در توضیح و تفسیر دوران بعثت پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله و سلّم در میان مورّخان اختلاف نظرهائى وجود دارد. هر یک از آنان براى تأیید عقیده خود در بیان چگونگى اجتماع و فرهنگ و قانون و علم و مذهب و اخلاق آن دوران به منابعى تکیه مى کند. البتّه، بازیگرى ذهنى تاریخ نگاران و تحلیل گران براى هیچ انسان  آگاهى پوشیده نیست. بنا بر این، از سه جهت نمى توان به نظرات آنان اطمینان پیدا کرد:

 

جهت یکم-  خود اوضاع اجتماعى و فرهنگى و قانونى و علمى و مذهبى و اخلاقى و دیگر شئون انسانى (فردى و اجتماعى) دوران مزبور، بقدرى ابهام انگیز و مختلف نقل مى  شود که نمى  توان با وضوح کامل در باره آن اوضاع یک نتیجه قطعى را بدست آورد.

 جهت دوم-  عبارتست از همان جریان دخالت روحیّات و گرایش هاى درونى و خصوصیّات ذهنى تاریخ نگار و تحلیل گر در بیان و توضیح و تفسیر سرگذشت تاریخى یک دوران.

 جهت سوم-  مشاهده عینى آن دوران براى ناقلان آثار وجود نداشته است. بلکه همه آنان تکیه به منبعى مى کنند که نمى تواند ارزش مشاهده داشته باشد.

 

لذا مى  توان گفت: اطمینان بخش ترین طرق براى درک چگونگى دوران بعثت از ابعاد مذکور در فوق بیانات ولى اللّه اعظم است که هم آن دوران را با همه خصوصیّاتش مشاهده فرموده و همه علل و شرایط جریانات آنرا با یقین روشن مى دانسته و هم داراى درون و ذهن و روحیّه اى پاک و ناب از آلودگى ها و غرض ورزى ها بوده است. باضافه امتیاز مخصوصى که امیر المؤمنین علیه السّلام در باره پیامبر شناسى داشته است. زیرا بدیهى است که هیچ کس پیامبر اسلام و رسالت و مختصّات و آثار رسالت آن بزرگوار را مانند امیر المؤمنین علیه السّلام نمى شناخت، و قطعى است که شناخت مختصّات رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله و سلّم و چگونگى تأثیر پذیرى جامعه آن دوران از آن حضرت، یکى از بهترین عوامل شناخت سر گذشت آن جامعه میباشد.

  اکنون مى پردازیم به بیان توصیفات امیر المؤمنین علیه السّلام در باره دورانى که پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله و سلّم در آن، مبعوث به رسالت گشته است:

 

إِنَّ اللَّهَ [تَعَالَى‏] بَعَثَ مُحَمَّداً ص نَذِیراً لِلْعَالَمِینَ وَ أَمِیناً عَلَى التَّنْزِیلِ وَ أَنْتُمْ مَعْشَرَ الْعَرَبِ عَلَى شَرِّ دِینٍ وَ فِی شَرِّ دَارٍ مُنِیخُونَ بَیْنَ حِجَارَةٍ خُشْنٍ وَ حَیَّاتٍ صُمٍّ تَشْرَبُونَ الْکَدِرَ وَ تَأْکُلُونَ الْجَشِبَ وَ تَسْفِکُونَ دِمَاءَکُمْ وَ تَقْطَعُونَ أَرْحَامَکُمْ الْأَصْنَامُ فِیکُمْ مَنْصُوبَةٌ وَ الْآثَامُ بِکُمْ مَعْصُوبَة ... (نهج البلاغه، خطبه 26)

  

 خداوند متعال محمّد صلّى اللّه علیه و آله و سلّم را تبلیغ کننده بر عالمیان و امین براى ابلاغ قرآن و رسالت مبعوث نمود، در آن حال شما گروه عرب داراى بدترین دین و در بدترین جامعه زندگى مى کردید در میان سنگها و مارهاى ناشنوا سکنى داشتید، آبهاى تیره مى آشامیدید، و غذاى خشن مى خوردید و خونهاى یکدیگر را مى ریختید و از خویشاوندان خود قطع رابطه مى نمودید، بت ها در میان شما [براى پرستش ] نصب شده و گناهان و انحراف ها سخت شما را در بر گرفته و بخود بسته بودند.

 

ادامه مطلب را در منبع زیر مطالعه فرمایید: ترجمه  و تفسیر نهج  البلاغه علامه جعفری، ج 19   ، صفحه  33 - 35

 

 

احد داوری
۰۳ فروردين ۹۹ ، ۱۵:۵۱ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر

در مطلب «توصیف درس آموز و قدردانی مقام معظم رهبری از همسر مقاوم خود» بخشی از رفتار همسر معظم له یادآوری گردید، ادامه این توصیف تقدیم می گردد:

 

من در باره زهد و پارسایی این بانوی صالحه، تصویرهای بسیاری در ذهن خود دارم که بیان برخی از آنها خوب نیست. از جمله مواردی که می توانم بگویم این است  که هرگز از من درخواست خرید لباس نکرده است، بلکه نیاز خیلی ضروری خانواده به لباس را به من یادآور می شد و خود می رفت و می خرید.

 

هیچ وقت برای خود زیور آلات نخرید. مقداری زیور آلات داشت که از خانه پدری آورده بود و یا هدیه برخی بستگان بود. همه آنها را فروخت و پول آنها را در راه خدا صرف کرد. او اینک حتی یک قطعه زر و زیور و حتی یک انگشتر معمولی هم ندارد.

به یاد دارم از جمله مواردی که زیور آلات خود را فروخت، زمانی بود که سالی در مشهد زمستان نزدیک شد و سرما شدت یافت و مردم برای گرم کردن خانه های خود، به خرید موارد سوختی  - که در آن زمان زغال بود - روی آوردند. در چنین مواقعی تعدادی از مومنین به من مراجعه می کردند و پولی در اختیار من می گذاشتند تا با آن زغال بخرم و بین نیازمندان توزیع کنم. معمولا زغال را از زغال فروشی می خریدم بعد به کسانی که نیاز داشتند حواله می دادم تا زغال را از زغال فروشی بگیرند.

 

در آن سال، پولدارها به من مراجعه نکردند، بلکه فقرایی مراجعه کردند که معمولا در چنین ایامی برای گرفتن زغال در خانه علما را می زنند؛ اما آن سال این افراد از خانه من نا امید باز می گشتند و این امر مرا بسیار اندوهگین می ساخت.

 

همسرم که این حال را دید به من پیشنهاد کرد دستبندی را که برادرش به مناسبت تولد یکی از فرزندان به او هدیه کرده بود بفروشم. من مخالفت کردم ولی او اصرار ورزید، دستبند را گرفتم و خواستم آن را به قیمت هرچه بیشتر بفروشم. معمولا زرگرها طلا را بر اساس وزن می خرند و دستمزد ساخت آن را حساب نمی کنند؛ اتفاقا یکی از همسایگان و دوستان به خانه ما آمد. من جریان را برایش تعریف کردم تا تشویق شود که دستبند را به قیمت هر چه بیشتر بفروشد. او رفت و آن را به هزار و چند صد تومان فروخت و گفت: من به اندازه همین پول روی آن می گذارم . لذا مبلغ خوبی فراهم شد و با آن زغال خریدم و نگرانی همسرم هم برطرف گردید.

 

منبع: «خون دلی که لعل شد» (خاطرات حضرت آیت الله العظمی سید علی خامنه ای (مد ظله العالی) از زندان ها و تبعید دوران مبارزات انقلاب اسلامی)، صفحه 160 و 161پ

 

همچنین بخوانید: «توصیف درس آموز و قدردانی مقام معظم رهبری از همسر مقاوم خود»

احد داوری
۰۲ فروردين ۹۹ ، ۱۷:۴۹ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

هر کسی با نگاه خاصی به دنیای اطراف خود نگاه می کند که متناسب با علایق،سلایق، تخصص و ... می باشد، پیام نوروزی مقام معظم رهبری  به نظر من برخی جملات امید آفرین و خیلی تاثیر گذار بودند، از جمله:

 

1. آزمونهای سال ۹۸، آزمونهای دشواری بود امّا غلبه بر دشواری‌ها و عبور از دشواری‌ها با روحیه، این خود موجب قدرتمند شدن یک ملّت است. یک ملّت با راحت‌طلبی و رفاه‌جوییِ محض نخواهد [توانست] به جایی برسد؛ مواجهه‌ی با مشکلات و حفظ روحیه‌ی خود در مقابله‌ی با مشکلات و غلبه‌ی بر مشکلات -که ان‌شاء‌الله این غلبه را ملّت ایران کرده است و بعد از این هم خواهد کرد- است که به ملّتها اقتدار و اعتبار میدهد

 

2. یک نکته‌ی دیگر هم البتّه در این حوادث هست -چه حوادث طبیعی مثل سیل و زلزله و امثال اینها، چه حوادث دست‌ساز بیگانه‌ها مثل تحریم و امثال اینها- که انسان را متوجّه ضعفهای خودش میکند؛ چه ضعفهای طبیعیِ خودمان، که انسان بداند جای مغرور شدن نیست، ما همه ضعیف هستیم، آسیب‌پذیر هستیم، و چه ضعفهایی که در مواجهه‌ی با حوادث، انسان به طور قهری دچار آن ضعفها میشود. ضعفهای خودمان را بشناسیم؛ انسان از غرور و از غفلت خارج بشود، متوجّه خدا بشود، از خدا کمک بخواهد. خابَ الوافِدونَ عَلىٰ غَیرِکَ وَ خَسِرَ المُتَعَرِّضونَ اِلّا لَکَ وَ ضاعَ المُلِمّونَ اِلّا بِک؛ این از دعاهای ماه رجب است. فقط به درِ خانه‌ی خدا باید رفت؛ درِ خانه‌ی «دیگری» برویم، ناامید برمیگردیم؛ دست به طرف «دیگری» غیر از خدا دراز کنیم، دستمان تُهی برخواهد گشت. همه‌ی ابزارهای عالم وسایل الهی هستند، او مسبّب‌الاسباب است؛ با این اسباب باید کار کنیم، از این اسباب استفاده کنیم، امّا نتیجه و اثر را از خدای متعال بخواهیم. این هم یک نکته.

 

3. و اما سال ۹۹، که در حال شروع شدن است. اوّلاً از خدای متعال میخواهیم که این سال را سال پیروزی‌های بزرگ قرار بدهد و به حضرت بقیّةالله (ارواحنا فداه) که ناخدای این کشتی او است، عرض میکنیم که کشورِ خودش را به ساحل نجات برساند، مردم مؤمن ایران را حمایت کند، کمک کند

 

4. به ملّت ایران هم عرض میکنم همان طور که در طول این سالهای متمادی -نه فقط سال ۹۸- با حوادث گوناگون شجاعانه برخورد کردند، با روحیه برخورد کردند، بعد از این هم با روحیه و با امید برخورد کنند با همه‌ی حوادث، و مطمئن باشند که تلخی‌ها خواهد گذشت، و «اِنَّ‌ مَعَ العُسرِ یُسرًا».(۳) قطعاً یُسر در انتظار ملّت ایران است.

 

احد داوری
۰۱ فروردين ۹۹ ، ۱۸:۰۳ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

در سال های اخیر، سال 1398 یکی از سال هایی بود که مشکلات زیادی برای عموم مردم پیش آمد، ابتدای سال با سیل آغاز شد و پایان سال همراه با ویروس منحوس کرونا بود. مشکلات دیگری نیز در طول سال برای مردم پیش آمد، از زلزله تا گران شدن بنزین و سایر کالاها، شهادت سردار دلها شهید قاسم سلیمانی و خطای انسانی در سقوط هواپیمای مسافربری و درگیری با ویروس همه گیر.

 

اما چیزی که در همه این موارد مشترک بود، همدلی و همراهی مردم بود، اگر چه برخی دولتمردان در انجام وظایف خود کوتاهی کردند و باعث ایجاد شبه بحران هایی برای مردم شدند، ولی باز هم هزاران سلام و درود بر مردم شریف ایران اسلامی که با چشم پوشی از مشکلات، به یاری مردم و دولت آمدند که حضور آنها در برخی از این موارد به طور جدی نمایان شد،

 

از جمله در ماجرای سیل و کمک های مردمی برای رفع مشکلات مردم سیل زده، کمک به زلزله زدگان، حضور خودجوش برای فرونشاندن «فتنه بنزینی»، حضور و کسب فیض از تشییع بی سابقه سردار شهید قاسم سلیمانی، حضور در انتخابات مجلس شورای اسلامی (و تسویه حساب عملی با افرادی که برای تصویب برخی قوانین، بیست دقیقه را هم زیاد می دانستند!!!) و مبارزه مردمی با ویروس منحوس کرونا. در همه این موارد بدون حضور مردم، هیچ کاری پیش نمی رفت، علت تاکید امام خمینی (رحمه الله) و امام خامنه ای بر نقش مردم در جمهوری اسلامی در این موارد بهتر فهمیده می شود.

 

از کارهای بزرگ امسال هم یادی کنیم از جمله ساقط کردن پهپاد « گلوبال هاوک» بر فراز آب های نیلگون خلیج فارس، توقیف کشتی انگلیسی در تنگه هرمز به دلیل رعایت نکردن مقررات بین المللی،  دستگیری سرشبکه آمد نیوز و شکست ابهت سازمان های جاسوسی جهان، حملات انصار الله به تاسیسات نفتی آرامکو، پیروزی های متعدد جبهه مقاومت در سوریه، نامه ترامپ در زیر ..... نخست وزیر ژاپن، حمله قهرمانانه به پایگاه نظامی عین الاسد آمریکا که به نظرم هنوز هم میزان تلفات آن به طور زایشی در حال افزایش است، حضور میلیونی در راهپیمایی اربعین حسینی و بالاخره باز هم حضور مردم در انتخابات مجلس شورای اسلامی.

 

  ***************************************************

برنامه محاسباتی سالیانه

 

چه خوب است که برای خود محاسبه ای برای سال داشته باشیم ، شبیه همان محاسبه ای که علمای اخلاق برای هر روز مطرح می کنند، کل سال را در نظر بگیریم ، در مورد موفقیت ها، خدا را شکر کرده و برای بیشتر شدن آن ها تلاش کنیم. در مورد مشکات و سختی هایی که داشتیم با استمداد از خداوند متعال، و مشورت با افراد دلسوز صاحبنظر، مسیر صحیح را پیدا کرده و مجددا تلاش کنیم  و با امیدی بیشتر از گذشته وارد سال جدید شویم.

و چه بهتر می شود اگر برای کل سال خود برنامه قابل ارزیابی و دستیابی راهبردی طراحی کنیم. (الان در کجا هستیم، سال بعد این موقع می خواهیم در کجا باشیم، اهداف ما در سال جدید چه خواهند بود؟ آیا امکان رسیدن به این اهداف وجود دارد؟ آیا این اهداف قابل ارزیابی هستند یا اهدافی کلی می باشند که قابل سنجش نمی باشند؟ برای رسیدن به اهداف خود چه برنامه ای داریم؟).

 

آغاز سال را با حضور معنوی سردار شهید سلیمانی آغاز خواهیم کرد ان شاء الله:

وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاء عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ (آل عمران: 169)؛ هرگز کسانى را که در راه خدا کشته شده ‏اند مرده مپندار بلکه زنده ‏اند که نزد پروردگارشان روزى داده مى ‏شوند.

 

وَ الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ

 

 

احد داوری
۲۹ اسفند ۹۸ ، ۱۵:۰۴ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

  از باب حق گزاری، باید کمی هم به نقشی که همسرم در زندگی من داشته، اشاره کنم.

 

ایشان - قبل از هر چیز - از یک طمأنینه و آرامش و روحیه قوی برخوردار است؛ لذا با آن که خانه ما بارها مورد یورش دژخیمان واقع شد و با این که من بارها در برابر او بازداشت شدم و حتی در نیمه شب که برای دستگیری من به خانه ریختند، مورد ضرب و جرح واقع شدم - که شرح آن را بعدا خواهم گفت - علی رغم همه اینها، هیچگاه ترسی یا ضعفی یا افسردگی و ملامتی در او مشاهده نکردم.

 

با روحیه ای عالی و قوی در زندان به ملاقات من می آمد . در این ملاقات ها به من اعتماد و اطمینان می داد. هرگز نشد وقتی من در زندان بودم خبر ناراحت کننده ای به من بدهد. به یاد ندارم که مثلا خبر بیماری یکی از فرزندانم را به من داده باشد؛ یا مطلبی را که برایم ناخوشایند باشد، در باره خانواده و بستگان و والدین گفته باشد.

 

همچنین باید به صبر و شکیبایی فراوان او در تحمل سختی و مشقت زندگی در دوران پیش از انقلاب و اصرار او بر ساده زیستی در دوران پس از انقلاب اشاره کنم.

 

بحمدالله خانه ما همواره تا کنون، از زوائد زندگی و زرق و برق های دنیوی - که حتی در خانه های معمولی مردم یافت می شود - به دور مانده است و همسرم در این امر ، بالاترین سهم و مهم ترین نقش را داشته است.

 

درست است که من زندگی ام را به همین شکل آغاز کردم  و همسرم را نیز در این مسیر هدایت کردم و این روحیه را در او زنده کردم؛ اما صادقانه می گویم که او در این زمینه بسیار از من پیشی گرفته است.

 

منبع: «خون دلی که لعل شد» (خاطرات حضرت آیت الله العظمی سید علی خامنه ای (مد ظله العالی) از زندان ها و تبعید دوران مبارزات انقلاب اسلامی)، صفحه 159 و 160

 

ادامه بحث را در اینجا بخوانید

 

 

احد داوری
۲۸ اسفند ۹۸ ، ۲۲:۱۶ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

ترجمه کتاب الاسلام و مشکلات الحضارة سید قطب را در همین زندان شروع کردم. بیشتر کتاب را ترجمه کردم؛ اما حالت دلتنگی و ناراحتی ناشی از ماندن طولانی در سلولی کوچک و تاریک که حالت یکنواختی و تکرار بر آن حاکم بود، مانع از آن شد که کار ترجمه را به اتمام برسانم و مقدمه را بنویسم. این کار به صورت ناقص باقی ماند تا اینکه در اثنای چهارمین زندان، آن را تکمیل کردم. لذا کار کتاب در یک زندان آغاز شد و در زندانی دیگر به پایان رسید.

 

یادداشت هایی که در این زندان به نگارش در آورده ام، صحنه هایی را از وضع اخلاقیِ بدی که در بین نظامیان حاکم بود - یعنی رفتار و اخلاق منحطّ برخی از آنها و بدرفتاری افسران با سربازان - ترسیم می کند.

 

یادداشت های من حاوی مطالبی در باره یک افسر زندانی هم بود. این افسر خوشبختانه از یک روحیه دینی برخوردار بود و به انجام فرایض، علاقه نشان می داد. گرفتاری زندان معمولا باعث می شود افراد بیشتر به دین روی اورند و به دعا توجه کنند؛ چون همانند کشتی ای است که خداوند متعال راجع به آن فرموده: «فَإِذَا رَکِبُوا فِی الْفُلْکِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ» (عنکبوت: 65) [و هنگامى که بر کشتى سوار مى‏ شوند خدا را پاکدلانه مى ‏خوانند].

 

منبع: «خون دلی که لعل شد» (خاطرات حضرت آیت الله العظمی سید علی خامنه ای (مد ظله العالی) از زندان ها و تبعید دوران مبارزات انقلاب اسلامی)، صفحه 152

 

احد داوری
۲۷ اسفند ۹۸ ، ۲۱:۰۸ موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰ نظر