مطالعات دانشجویی

مطالبی از قرآن و احادیث، نکاتی از سیره بزرگان و مقالات شخصی

مطالعات دانشجویی

مطالبی از قرآن و احادیث، نکاتی از سیره بزرگان و مقالات شخصی

مطالعات دانشجویی


امام خامنه ای:
باید در کشور ما و در میان جامعه‌ى ما ترتیبى اتّخاذ بشود که همه‌ى آحاد مردم به‌نحوى با قرآن انس داشته باشند و مفاهیم قرآنى براى اینها مفهوم باشد و معانى قرآن را درک کنند، به قرآن مراجعه کنند؛ ولو به طور اجمال از مفاهیم قرآنى سر دربیاورند.
(8 تیر 1393)

********************

امام خامنه‌ای:
«دشمنان می خواهند یاد شهدا احیا نشود برای اینکه جاده شهادت کور بشود» (6 اسفند 1397)

آخرین مطالب

 

ربیع در حیاط خانه خود تنها بر سکویی نشسته و در خود فرو رفته بود. ام ربیع از خانه بیرون آمد و از دیدن ربیع، اندوهناک و آرام به او نزدیک شد و کنارش نشست. ربیع نگاهی به مادر انداخت و دوباره در خود فرو رفت.

گفت:

«هیچ وقت فکر نمی کردم دنیا به این فراخی، این چنین برایم تنگ شود».

مادر گفت: «تا وقتی چاره کار را در انتقام ببینی هرگز دلت آرام نخواهد گرفت».

« و اگر از خون پدر هم بگذرم، باز دلم آرام نخواهد  گرفت. اما تو تنها به خود می اندیشی! مرگ پدر را فراموش کرده ای و می خواهی مرا آرام کنی تا جانم را حفظ کرده باشی! ولی من برای ریختن خون قاتلان پدرم، از مرگ هراسی ندارم»

 

بلند شد و در حیاط قدم زد. ام ربیع گفت:

«پدرت در دفاع از علی کشته شد و تو اگر در دفاع از فرزند علی کشته شوی، من باکی ندارم؛ اما در انتقام از خون پدرت، هرگز تو را یاری نمی کنم ... علی بن ابی طالب داماد پیامبر بود و اولین مسلمان که هرگز از پیامبر دست برنداشت، او نزدیک ترین فرد به پیامبر بود و هرگز سنت رسول خدا را ترک نکرد. وقتی معاویه با نیرنگ و فریب، همین کوفیان را از گرد علی پراکند و سلطنت خویش را محکم کرد، دیگر از سنت رسول خدا و قرآن، جز نامی باقی نماند. حالا که کوفیان به خود آمده اند و فرزند علی را طلب کرده اند، از تو می خواهم راهی را انتخاب کنی که هم رضای خداوند در آن است، هم خشنودی پدرت که جان خویش را در آن راه گذاشت.

 

منبع: نامیرا، صفحه 68 و 69

احد داوری
۱۶ دی ۹۸ ، ۰۶:۴۱ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰ نظر

به لطف خدا و در سایه توجهات اهل بیت علیهم السلام، بر عهد خویش وفادار می مانیم، دعا کن

 

 سردار سلیمانی

 

وقتی خبر شهادت مالک اشتر (رحمة الله علیه) به حضرت علی علیه السلام رسید فرمودند:

مالک و چه بود مالک! به خدا قسم اگر کوه بود کوهى جداى از کوهها بود، و اگر سنگ بود سنگى سخت بود، مرکبى به بلنداى آن نمى ‏رسد، و پرنده ‏اى بر قله آن نمى ‏پرد.

وَ قَالَ علیه السلام وَ قَدْ جَاءَهُ نَعْیُ الْأَشْتَرِ رَحِمَهُ اللَّهُ: مَالِکٌ وَ مَا مَالِکٌ وَ اللَّهِ لَوْ کَانَ جَبَلًا لَکَانَ‏ فِنْداً وَ لَوْ کَانَ حَجَراً لَکَانَ صَلْداً لَا یَرْتَقِیهِ الْحَافِرُ وَ لَا یُوفِی عَلَیْهِ الطَّائِر (نهج البلاغه ؛ ترجمه انصاریان، حکمت443).

 

ادامه فرمایش علی علیه السلام به نقل از الغارات ثقفی (متوفای 283ق):

به خدا سوگند!! شهادت تو عالمی را ویران و جهانی را شاد می کند، بر مردی مانند تو گریه کنندگان باید بگریند، آیا کسی مانند مالک وجود دارد؟!!!

وَ اللَّهِ لَیَهُدَّنَّ مَوْتُکَ عَالَماً وَ لَیَفْرَعَنَّ عَالَماً عَلَى‏ مِثْلِ‏ مَالِکٍ‏ فَلْتَبْکِ الْبَوَاکِی وَ هَلْ مَوْجُودٌ کَمَالِک‏ (الغارات ثقفی، چاپ دار الکتاب الإسلامی قم، ج1، ص 170).

احد داوری
۱۵ دی ۹۸ ، ۱۱:۱۶ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

استاد فاطمی نیا:

 
 ابن ابی الحدید تفسیر زیبایی از ضربت بر فرق مبارک امیرالمؤمنین علیه السلام آورده است. می گوید:

شخصیت امیرالمومنین مانند شیشه عطر بود دشمن ها خواستند شیشه را بشکنند  نمی دانستند که اگر شیشه عطری را بشکنی تازه عطر آن بلند می شود...

سردار سلیمانی

احد داوری
۱۴ دی ۹۸ ، ۰۸:۲۸ موافقین ۸ مخالفین ۰ ۰ نظر

شمر زمان دست خود را به خون یکی از پاک ترین انسان ها، تربیت یافته مکتب امام خمینی، رهرو پاک امام خامنه ای در سرزمین شهادت امام حسین علیه السلام آغشته کرد.

سردار سلیمانی

 

 بخشی از پیام امام خامنه ای:

«شهادت پاداش تلاش بی‌وقفه‌ی او در همه‌ی این سالیان بود، با رفتن او به‌حول و قوه‌ی الهی کار او و راه او متوقف و بسته نخواهد شد، ولی انتقام سختی در انتظار جنایتکارانی است که دست پلید خود را به خون او و دیگر شهدای حادثه‌ی دیشب آلودند».

 

به یاد این سخن شهید ابراهیم هادی افتادم:

«روزی که بهشتی شهید شد خیلی ناراحت بودم. اما با خودم گفتم: خوش به حالش که با شهادت رفت، حیف بود با مرگ طبیعی از دنیا بره». سلام بر ابراهیم ص 201

احد داوری
۱۳ دی ۹۸ ، ۱۰:۱۳ موافقین ۶ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

در بخشی از شبهات «ناشناس» مذکور در مطلب قبلی، آمده است:

 

«از مهم ترین اعتقادات مذهب شیعه، وجود فردی به نام امام زمان است که او را صاحب زمان می نامند. واژه «صاحب زمان» خود یکی از بدترین مصادیق شرک است. خداوند هیچ دلیلی در قرآن برای وجود چنین فردی با این مشخصان نیاورده است ولی شیعیان او را به جای الله، صاحب زمان معرفی می کنند. دقت کنید که در مذهب شیعه تقریبا برای الله چیزی باقی نگذاشتند!»

 

اما برخی پاسخ ها به این شبهه:

1. شیعیان هیچ گاه امام زمان را به جای الله نگذاشته اند بلکه وی را بنده خدا می دانند و هیچ حدیث، دعا یا نظری از علمای شیعه نمی توان یافت که شیعه در آن  ادعا کند که امام مهدی علیه السلام – نعوذ بالله - «الله» باشد (لذا این افراد بر شیعه تهمت می زنند).

 

2.  صاحب در لغت به معنای ملازم و همراه است و فرقی ندارد که مصاحبت جسمانی باشد یا مصاحبت با توجه و عنایت و همت؛ این واژه زمانی به کار می رود که همراهی و ملازمت زیاد باشد، به مالک و دارنده چیزی نیز صاحب می گویند. «اصحاب» نیز از همین ریشه مشتق شده است و به معنای مطیع بودن است که در اثر همراهی و یاری حاصل می شود. این واژه در قرآن بر پیامبر اطلاق شده است که در کنار مشرکان برای آنها دلسوزی می کرد: وَمَا صَاحِبُکُم بِمَجْنُونٍ: و رفیق شما مجنون نیست  (تکویر: 22). در آیه دیگر به ابوبکر اطلاق شده است: إِذْ یَقُولُ‏ لِصاحِبِهِ‏ لا تَحْزَنْ‏ ؛ وقتى به همراه خود مى ‏گفت اندوه مدار (توبه: 40) (مفردات راغب اصفهانی ص 475) مسلم است که کسی ابوبکر را  - نعوذ بالله - مالک پیامبر نمی دانست.

 

3. اعتقاد به امام زمان علیه السلام منحصر به شیعه نیست و روایات متعددی در باره آن حضرت نقل شده است که به عنوان نمونه به یک روایت از کتب اهل تسنن ذکر می شود:

پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرموده ­اند که« اگر از دنیا باقی نماند،مگر یک روز خداوند آن روز را طولانی می ­کند تا اینکه در آن روز مردی از من، (یا اهل  بیت من) مبعوث کند که نام او با نام من موافق است و نام پدرش با نام پدرم، و زمین را از قسط و عدل پر می کند همچنان که از ظلم و جور پر شده باشد».

عَنْ عَبْدِ اللَّهِ، عَنْ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ سَلَّمَ قَالَ: «لَوْ لَمْ یَبْقَ مِنْ الدُّنْیَا إِلَّا یَوْمٌ»- قَالَ زَائِدَةُ فِی حَدِیثِهِ: «لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِکَ الْیَوْمَ»- ثُمَّ اتَّفَقُوا: «حَتَّى یَبْعَثَ فِیهِ رَجُلًا مِنِّی أَوْ مِنْ أَهْلِ بَیْتِی یُوَاطِئُ اسْمُهُ اسْمِی وَ اسْمُ أَبِیهِ اسْمُ أَبِی زَادَ فِی حَدِیثِ فِطْرٍ: «یَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطًا وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ ظُلْمًا وَ جَوْرًا»- وَ قَالَ فِی حَدِیثِ سُفْیَانَ: «لَا تَذْهَبُ أَوْ لَا تَنْقَضِی الدُّنْیَا حَتَّى یَمْلِکَ الْعَرَبَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ بَیْتِی یُوَاطِئُ اسْمُهُ اسْمِی». (سنن ابی داود، ج 4 ص 1831)

 

4. در قرآن به لفظ مهدی یا صاحب الزمان همچون تعداد رکعات نماز اشاره نشده است، اما در تفسیر برخی از آیات، روایاتی نقل شده است که به حکومت امام زمان یا یاران و اصحاب آن حضرت مرتبط است. (برای مطالعه به   مقاله «عبد صالح در قرآن» از نویسنده مراجعه فرمایید).

 

در پایان یکی از ادعیه مربوط به امام زمان علیه السلام تقدیم می گردد تا بخش کوچکی از دهها فضیلت و اعتقاد شیعه نسبت به آن حضرت روشن شود:

 

السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا مُعِزَّ الْمُؤْمِنِینَ الْمُسْتَضْعَفِینَ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا مُذِلَّ الْکَافِرِینَ الْمُتَکَبِّرِینَ الظَّالِمِینَ السَّلَامُ‏ عَلَیْکَ‏ یَا مَوْلَایَ‏ یَا صَاحِبَ‏ الزَّمَانِ‏ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا صَاحِبَ الزَّمَانِ یَا ابْنَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ ابْنَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ سَیِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِین‏ (البلد الامین  ص 158)

سلام بر تو ای عزت بخش مومنان مستضعف، سلام بر تو ای ذلیل کننده کافران متکبر ظالم. سلام بر تو ای مولایم ای صاحب الزمان ای فرزند رسول خدا. سلام بر تو ای صاحب الزمان ای فرزند امیر مومنان و فرزند فاطمه زهرا سرور زنان جهانیان.

 

فعلا به همین اندازه اکتفا کرده و پاسخ بقیه شبهات به زمانی دیگر موکول می شود

احد داوری
۱۲ دی ۹۸ ، ۱۰:۳۲ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳ نظر

 

فردی به صورت «ناشناس» مطلبی را در ضمن نظرات وبلاگ ارسال کرده است، قصد پاسخ به همه مطالب توهین آمیز ایشان به همه مسلمانان را ندارم، ولی لازم است که برخی جواب ها را به برخی مطالب ایشان بدهم.

 

ایشان در ضمن مطلبی با استناد به روایتی از پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله و سلم ادعا کرده است که «مهم ترین عامل بدبختی ایران از دیدگاه خداوند، شرک، توسل رایج شده و قبر پرستی می باشد» (با عرض پوزش عین تعبیر ایشان را به کار بردم و قصد پاسخ علمی دارم).

 

متن روایت چنین است: از پیامبر نقل شده است که آن حضرت فرمودند: خدا یهود و نصارا را لعنت کند که قبور پیامبران خود را مسجد قرار دادند: لَعَنَ اللَّهُ الْیَهُودَ وَ النَّصَارَى، اتَّخَذُوا قُبُورَ أَنْبِیَائِهِمْ‏ مَسْجِدًا (صحیح البخاری‏، چاپ وزارت اوقاف مصر، 1410ق، چاپ دوم، ج2، ص 395).

این روایت حداکثر بیان می کند که یهودیان و مسیحیان مورد لعن پروردگار قرار گرفتند و چگونگی ارتباط این روایت با ایرانیان - که مورد تمجید روایات فراوان شیعه و سنی هستند و در جای خود قابل اثبات است - روشن نیست.

 

اما نکاتی در باره پاسخ به این شبهه:

1. روایتی از پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده است که فرمودند: دروغگویان بر من زیاد شده اند، آگاه باشید که اگر کسی بر من عمداً دروغ ببندد جایگاهش در آتش دوزخ است: أَیُّهَا النَّاسُ، قَدْ کَثُرَتْ عَلَیَّ الْکَذَّابَةُ، فَمَنْ کَذَبَ عَلَیَ‏ مُتَعَمِّداً، فَلْیَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّارِ . این روایت در  منابع متعدد شیعی (اصول کافی چاپ دار الحدیث ج1 ص 158 و...) و در منابع بسیار زیادی از اهل تسنن با این تعبیر یا با تفاوت جزئی در تعبیر آمده است (صحیح بخاری ج1 ص 95، ج2 ص 375، ج5 ص 405، صحیح مسلم ج1 ص 10 و ....).

این روایت اگر صحیح باشد نشان می دهد که بر پیامبر دروغ بسته اند و اگر نادرست باشد ، باز خود این روایت نشان می دهد که بر پیامبر دروغ بسته اند. با توجه به این روایت و دلایل دیگر، علمای شیعه و سنی به تدوین کتاب هایی پرداختند تا احادیث صحیح و جعلی را مشخص کنند. در این زمینه کتاب های متعددی نیز تالیف شده است، علما برای سنجش صحت روایات برخی قوانین نیز با کمک آیات و روایات وضع کردند، از جمله گفتند که از نشانه های حدیث جعلی، مخالف آن با دلیل عقلی، مخالف با قرآن، مخالفت با تاریخ قطعی و مخالفت با سنت قطعی است.

 

2. برخی از وهابیان روایت « لَعَنَ اللَّهُ الْیَهُودَ وَ النَّصَارَى، اتَّخَذُوا قُبُورَ أَنْبِیَائِهِمْ‏ مَسْجِدًا» را دلیل اصلی حرمت مسجد سازی بر قبر به شمار آورده و شیعیان را مشرک دانسته اند. این روایت از احترام و تعظیم یهودیان و مسیحیان نسبت به انبیای خود خبر می دهد ولی قرآن خلاف آن را نقل کرده است، قرآن از  تکذیب پیامبران توسط بنی اسرائیل  و حتی قتل آنها خبر می دهد که نشان بی حرمتی به پیامبران است: پس چرا هر گاه پیامبرى چیزى را که خوشایند شما نبود برایتان آورد کبر ورزیدید گروهى را دروغگو خواندید و گروهى را کشتید: أَفَکُلَّمَا جَاءکُمْ رَسُولٌ بِمَا لاَ تَهْوَى أَنفُسُکُمُ اسْتَکْبَرْتُمْ فَفَرِیقًا کَذَّبْتُمْ وَفَرِیقًا تَقْتُلُونَ (بقره: 87) و نیز می فرماید: قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنبِیَاءَ اللّهِ مِن قَبْلُ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ (بقره: 91) اگر مؤمن بودید پس چرا پیش از این پیامبران خدا را مى ‏کشتید.

 

3. تاکنون هرگز دانسته نشده است که یهودیان برای بزرگترین پیامبر خود، یعنی حضرت موسی علیه السلام قبری برپا کنند و آن را تعظیم کرده و زیارت کنند؛ بنابراین چگونه حدیث می گوید که آنان بر قبور انبیایشان تعظیم کرده و آن را مسجد کردند؟

 

4.  مسیحیان فقط یک پیامبر –حضرت عیسی علیه السلام- دارند که مسجد کردن قبر آن حضرت نیز روشن و نیازی به پاسخ ندارد.

 

5. همه مسلمانان از صدر اسلام تاکنون (اعم از صحابه، تابعین، ائمه علیهم السلام و....) در مسجد پیامبر که قبر آن حضرت در آن است نماز می خوانند، اگر این روایت درست بود چرا مورد اعتراض صحابه واقع نشد؟ و چرا همه آنها در کنار مسجد پیامبر نماز می گزارند؟

 

6. همه مسلمانان در کنار کعبه نماز می گزارند و در حجر اسماعیل که بهترین جا برای نماز خواندن است و دارای فضیلت زیادی است به اقامه نماز می پردازند در حالی که قبر حضرت اسماعیل علیه السلام و پیامبران دیگری در آن قرار دارد.

 

پس آنچه اشکال دارد قبله قرار دادن قبر پیامبر یا اشخاص دیگر همانند بت هاست؛  و صرف نماز خواندن یا تعظیم و بزرگداشت قبر  بر اساس سیره عموم مسلمانان شیعه و سنی اشکالی ندارد.

نتیجه نهایی: تعظیم قبور بزرگان و نوادگان پیامبر در ایران و سایر بلاد اسلامی، از ابتدای بعثت در سیره مسلمانان بوده و باعث افتخار و سرافرازی است.

 

برخی از جواب های فوق از کتاب «بررسی و ارزیابی ادله توسل، شفاعت، تبرک و زیارت» تالیف دکتر فتح الله نجارزادگان اخذ شده است.

در صورتی که سوالی یا نقد و نظری داشتید بیان فرمایید.

 

همچنین پیشنهاد می شود: بخش دیگری از اشکالات شبهه و پاسخ به وی در باره امام زمان علیه السلام

احد داوری
۱۱ دی ۹۸ ، ۱۶:۴۲ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۶ نظر

 

من در ماه های پایانی جنگ یعنی بهار 1367 علی رغم جانبازی باز به جبهه رفتم، عراقی ها در آن روز بسیار گستاخ شده بودند و مردم شهر ها بویژه تهران را با موشک می زدند. من توانایی همراهی با رزمندگان در شب های حمله را نداشتم. از این رو وارد یگان دریایی شدم؛ بازگشت به دوران شیرین کودکی، اروند و قایق و ماهی. در یگان دریایی به خوبی از پس کار برآمدم ... امروز وقتی در خرمشهر قدم می زنم؛ با اینکه پایم لنگ می زند، بی اندازه احساس رضایت می کنم. اگر آن روزها افرادی چون من به عشق لبخند امام جان خود را در طبق اخلاص ننهاده بودند، شاید امروز بر خرمشهر عزیز نام جعلی محمره بود. من اندکی از پیامدهای جنگ را به دوش کشیدم؛ اما امروز فرزندم آزادانه در ساحل زیبای خرمشهر گام بر می دارد و به زادگاه سرافراز و از خاک و خون گذشته پدرش می بالد، آیا این کم است؟

راوی: اصغر لک علی آبادی 

 

منبع: دسته یک، صفحه 172 و 173

احد داوری
۱۰ دی ۹۸ ، ۱۲:۱۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

مادر شهید اکبر مدنی:

در زمستان، در کوه های سرد کردستان خدمت می کرد، مدتی بود که نه تلفن زده بود و نه نامه فرستاده بود. آخر سر طاقت نیاوردیم و پدرش به کردستان رفت، تا خبری از اکبر بگیرد؛ یک جفت کفش کتانی هم برایش فرستادم تا در سنگر راحت باشد. وقتی از کردستان برگشت، بدنش پر از تاول و زخم بود؛ سالک داشت. به خاطر سردی هوا، رزمندگان غالبا در سگر مانده بودند و بهداشت آنها به خوبی رعایت نشده بود. اکبر، کفش کتانی را که برایش خریده بودیم، نپوشیده و به خانه آورد و گفت: مادر این را به مرکز کمک به جبهه برسان. دیگر رزمنده ها بیشتر از من به این احتیاج دارند.

 

منبع: دسته یک، صفحه 82

احد داوری
۰۹ دی ۹۸ ، ۱۴:۵۳ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

به خاطر دارم که در حال باز داشت در هواپیما نشسته بودم تا مرا از زاهدان به تهران ببرند. به یاد پدرم افتادم و ناگهان اندوهی سنگین قلبم را فشرد و دلواپسی عجیبی وجودم را فرا گرفت. به خود گفتم: حال که در هواپیما چنین وضعی دارم، پس وقتی وارد بازداشت‌گاه شوم، چه حالی خواهم داشت؟ به خدای متعال متوسل شدم و به درگاهش لابه کردم تا دلم آرام گیرد. دقایقی فکرم از این موضوع منصرف شد. سپس بار دیگر که به یاد پدر افتادم، دیدم این بار بدون آن حالت اضطراب و نگرانی به او فکر می کنم. در دلم حالت دلتنگی و اشتیاق و مهر و عطوفت بود، اما همراه با آرامشی که هنوز شیرینی آن را به روشنی در خاطر دارم. خدای بزرگ را شکر که دعایم را مستجاب فرمود و با دادن سکینه و آرامش، به من لطف کرد.

 

منبع: «خون دلی که لعل شد» (خاطرات حضرت آیت الله العظمی سید علی خامنه ای (مد ظله العالی) از زندان ها و تبعید دوران مبارزات انقلاب اسلامی)، صفحه 7 و 8

احد داوری
۰۸ دی ۹۸ ، ۱۶:۰۵ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

 پدر همواره به من محبت ویژه داشت و در سفرهای خود با من مانوس می شد. پدرم یک بار بینایی خود را از دست داد، ولی بعدا شفا یافت. درمان چشم خود را در تهران ادامه می داد. سه بار به تهران رفت، ولی حاضر نشد کسی جز من همراهش باشد. سال 1342 در قم بودم . پدر به من نامه نوشت که به مشهد بیایم تا او را در سفر درمانی به تهران همراهی کنم، اما رفتن من به مشهد به تاخیر افتاد و علت آن، ماموریتی بود که در رابطه با مسائل تبلیغ باید در زاهدان انجام می دادم. به زاهدان رفتم و در آنجا بازداشت شدم. مهم ترین نگرانی من هنگام بازداشت، پدرم بود که بی من به سفر نمی رفت.

 

منبع: «خون دلی که لعل شد» (خاطرات حضرت آیت الله العظمی سید علی خامنه ای (مد ظله العالی) از زندان ها و تبعید دوران مبارزات انقلاب اسلامی)، صفحه 7

احد داوری
۰۷ دی ۹۸ ، ۱۷:۲۳ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

به یاد دارم ما پسران به خانه پدربزرگمان مرحوم میردامادی می رفتیم، ایشان هم مثل پدرها و پدربزرگ های دیگر، یک ریال یا نیم ریال به ما می داد، که البته پول ناچیزی بود؛ اما پیش می آمد که مادر ناگزیر می شد همین مبلغ ناچیز را از ما بگیرد تا با آن برای شام ما چیزی بخرد. من در خانه پدر، از فقر چیزهایی دیده ام که در خانه علمای دیگر کمتر دیده می شود.

 

منبع: «خون دلی که لعل شد» (خاطرات حضرت آیت الله العظمی سید علی خامنه ای (مد ظله العالی) از زندان ها و تبعید دوران مبارزات انقلاب اسلامی)، صفحه 6

احد داوری
۰۶ دی ۹۸ ، ۱۸:۵۱ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

بچه های دسته تا آخرین روز که ساک ها و وسایل شخصی خود را  به تعاونی لشکر تحویل دادیم، مشغول درس خواندن بودند؛ حتی یکی – دو نفر از بچه ها یک کتاب هم برای خواندن در اردوگاه بعدی با خود برداشتند تا پس از عملیات برای امتحان آماده باشند.

 

 منبع: دسته یک، ص 46

احد داوری
۰۵ دی ۹۸ ، ۱۹:۲۹ موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

نیمه شبی از گوشه چادر صداهایی شنیدم، خوب که دقت کردم، دیدم دو سه تا از بچه ها، از جمله سعید پور کریم، در خواب ذکر می گویند. خواب خواب بودند؛ اما صدای «یا علی» و «یا مهدی» و ... از لبانشان شنیده می شد. فرق زندگی شهری که با فیلم سینمایی و تلویزیون به شب می رسد و زندگی در جبهه که شب و روزش با سوره واقعه و دعای کمیل و نماز شب و توسل پیوند خورده، همین است.

 راوی: محسن گودرزی

 

منبع: دسته یک، ص 41 و 42

احد داوری
۰۴ دی ۹۸ ، ۲۰:۴۶ موافقین ۵ مخالفین ۱ ۰ نظر

 

[پدرم] گاهی به سبب تنگدستی ناگزیر می شد کتاب هایش را که بسیار مورد عشق و علاقه اش بود بفروشد. وقتی می دید ما کتابهایش را تورق می کنیم ناراحت می شد. اگر یکی از کتاب های کتابخانه اش را دست ما می دید، با لحنی مهرورزانه نسبت به کتاب و حریص بر حفظ آن، می گفت: این چیست؟ لطفا بگذار سرجایش! اما با این همه ، ناچار می شد برخی کتاب های خود را بفروشد تا بتواند برای رفع نیازهای اولیه ما چیزی فراهم کند. به سراغ قفسه کتابخانه می رفت، کتابی را برای فروش بر می داشت؛ اما فروش آن کتاب برایش ناگوار می آمد و لذا آن را به جای خود می گذاشت؛ دومی را بر می داشت، سومی را بر می داشت ... تا اینکه ناچار برخی را انتخاب می کرد.

 

منبع: «خون دلی که لعل شد» (خاطرات حضرت آیت الله العظمی سید علی خامنه ای (مد ظله العالی) از زندان ها و تبعید دوران مبارزات انقلاب اسلامی)، صفحه 6

احد داوری
۰۳ دی ۹۸ ، ۲۱:۴۳ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰ نظر