مطالعات دانشجویی

مطالبی از قرآن و احادیث، نکاتی از سیره بزرگان و مقالات شخصی

مطالعات دانشجویی

مطالبی از قرآن و احادیث، نکاتی از سیره بزرگان و مقالات شخصی

مطالعات دانشجویی


امام خامنه ای:
باید در کشور ما و در میان جامعه‌ى ما ترتیبى اتّخاذ بشود که همه‌ى آحاد مردم به‌نحوى با قرآن انس داشته باشند و مفاهیم قرآنى براى اینها مفهوم باشد و معانى قرآن را درک کنند، به قرآن مراجعه کنند؛ ولو به طور اجمال از مفاهیم قرآنى سر دربیاورند.
(8 تیر 1393)

********************

امام خامنه‌ای:
«دشمنان می خواهند یاد شهدا احیا نشود برای اینکه جاده شهادت کور بشود» (6 اسفند 1397)

آخرین مطالب

 

در سراسر جهان هستی، همه نعمت‏های مادی و معنوی از سوی خدای سبحان است؛ (ومابکم من نعمةٍ فمن اللّه)[نحل: 53]. نعمت‏هایی که انسانهای عادی هرگز توان شمارش آن را ندارند: (وإن تعدّوا نعمة اللّه لاتُحْصوها)[نحل: 18].

 

خدای سبحان در قرآن کریم گاهی از نعمت‏های مادی و روزی‏ های ظاهری مانند آسمان، زمین، آفتاب وماه یاد می‏ کند و گاهی از نعمت‏های معنوی و باطنی؛ چنان‏که به عیسای مسیح می‏فرماید: به یاد نعمت‏هایی باش که به تو و مادرت مریم دادم، آن‏گاه که تو را به روح القدس تأیید کردم که در گهواره و نیز در میانسالی با مردم سخن گفتی وآن‏گاه که تو را کتاب و حکمت و تورات و انجیل آموختم و آنگاه که به اذن من از گِل پرنده می‏ساختی، پس در آن می ‏دمیدی و به اذن من پرنده‏ای می‏ شد و کور مادرزاد و پیس را به اذن من شفا می‏دادی و آن‏گاه که مردگان را به اذن من [زنده از قبر] بیرون می‏آوردی (مائده: 110)

درباره بنی‏ اسرائیل نیز نعمت‏های محدودی را یادآوری کرده، می‏فرماید: به یاد نعمت‏هایی باشید که به شما دادم؛ (بقره: 47)

 

نعمت‏های معنوی مراتب و درجاتی دارد که برترین آن‏ها نعمت رسالت و امامت است. از این رو، در قرآن کریم از هر دو نعمت به «منّت» (نعمت سنگین و توان فرسایی که حمل و هضم آن دشوار باشد، نه منّت زبانی) یاد می‏کند؛ درباره رسالت و بعثت پیامبران می‏فرماید: (لقد منّ اللّه علی المؤمنین إذ بعث فیهم رسولاً من أنفسهم)[ آل عمران: 164] و درباره امامت نیز می‏فرماید: (ونرید أن نمنّ علی الذین اسْتُضعفوا فی الأرض ونجعلهم أئمّةً ونجعلهم الوارثین)[قصص: 5]؛ زیرا پیامبران و امامان تأمین کنندگان سعادت ابدی انسان هستند.

 

در قرآن کریم تنها درباره جریان غدیر خم و ولایت امیرمؤمنان(علیه‌السلام) تعبیر منحصر به فرد «اتمام نعمت» آمده است: (الیوم أکملت لکم دینکم و أتممت علیکم نعمتی)[مائده: 3]. سخن از «أنعمت علیکم» نیست، بلکه خداوند می‏فرماید: (أتممت علیکم نعمتی)؛ «نعمتم را بر شما تمام کردم»؛ یعنی همان طور که نبوت و رسالت پیامبر اکرم‏(صلی الله علیه و آله و سلم) کامل‏ترین نبوّت و رسالت است و پس از آن نبوّتی نیست، ولایت و امامت علی و اولاد علی(علیهم‌السلام) نیز کامل‏ترین ولایت و امامت است و پس از آن امامتی نیست.

 

از منظر قرآن کریم در غدیرخم که عید بزرگ ولایت است، نعمت‏های معنوی الهی به برترین حدّ وبالاترین نصاب خود رسید. حال چون نعمتی برتر از ولایت علی و اولاد علی(علیه‌السلام) نیست، عید غدیر برترین اعیاد امّت اسلامی است.

 

منبع: شمیم ولایت، آیت الله جوادی آملی، صفحه 112 - 114

احد داوری
۲۷ مرداد ۹۸ ، ۱۰:۱۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

 به نقل از وبلاگ ذکر نور به مناسبت میلاد امام هادی علیه السلام 

 

یحیی بن اکثم از بزرگان اهل تسنن در قرن دوم و سوم هجری، که به مدت بیست سال منصب قضاوت را در اختیار داشت و جایگاه رفیعی نزد مامون داشت. از ایشان مناظرات علمی زیادی نقل شده است که برخی از آنها در مقابل ائمه شیعه (امام جواد علیه السلام و امام هادی علیه السلام) بود. 
یکی از این موارد مربوط به تفسیر آیات قرآن است که چندین سوال از ایشان مطرح شده است و امام هادی علیه السلام به آنها پاسخ داده است. یکی از سوالات مربوط به ماجرای حضرت سلیمان علیه السلام و ملکه سبأ (بلقیس) است.

 
بخشی از ماجرای حضرت سلیمان و بلقیس

 
حضرت سلیمان پس از اینکه با نامه ای به ملکه سبأ، وی را به یکتاپرستی دعوت کرد، بلقیس پس از ذکر محتوای نامه به سران قومش، از آنها مشورت خواست، نتیجه نهایی این جلسه، آزمایش حضرت سلیمان و اطرافیانش شد تا مشخص شود که سلیمان پادشاه است یا پیامبر؟ ویرانگر است یا مصلح؟ ملتها را به ذلت مى‏ کشانند یا عزت؟ برای این آزمایش، هدیه ای به سلیمان فرستادند، از آنجا که پادشاهان، اغلب علاقه به «هدایا» دارند، و نقطه ضعف و زبونى آنها نیز همین جاست، آنها را مى ‏توان با هدایاى گرانبها تسلیم کرد، اگر سلیمان با این هدایا تسلیم شد، معلوم مى ‏شود «شاه» است در برابر او مى ‏ایستند و نبرد می کنند، و گر نه پیامبر خداست در این صورت باید عاقلانه بر خورد کرد. هنگامى که فرستاده ملکه سبا نزد سلیمان آمد ، سلیمان نه تنها از آنها استقبال نکرد بلکه گفت: مى‏ خواهید مرا با مال کمک کنید و فریب دهید؟ آنچه خدا به من داده بهتر است از آنچه به شما داده است. به این ترتیب سلیمان، معیارهاى ارزش را در نظر آنها تحقیر کرد و روشن ساخت که معیارهاى دیگرى براى ارزش در کار است.سپس براى این که قاطعیت خود را در مسأله «حق و باطل» نشان دهد به فرستاده مخصوص ملکه سبا گفت: «به سوى آنان باز گرد و این هدایا را نیز با خود ببر اما بدان ما به زودى با لشکرهایى به سراغ آنها خواهیم آمد که توانایى مقابله با آن را نداشته باشند و ما آنها را از آن سر زمین آباد با ذلت خارج مى‏ کنیم در حالى که کوچک و حقیر خواهند بود چرا که در برابر آیین حق، تسلیم نشدند و از در مکر و فریب وارد گشتند.

 
سر انجام فرستادگان ملکه سبا هدایا و بساط خود را بر چیدند و به سوى کشورشان باز گشتند و ماجرا را براى ملکه و اطرافیانش شرح دادند، و بیان داشتند که او به راستى فرستاده خداست و حکومتش نیز یک حکومت الهى است. لذا ملکه سبا با عده ‏اى از اشراف قومش تصمیم گرفتند به سوى سلیمان بیایند و شخصا این مسأله مهم را بررسى کنند تا معلوم شود سلیمان چه آیینى دارد؟
این خبر از هر طریقى که بود به سلیمان رسید، و تصمیم گرفت قدرت نمایى شگرفى کند تا آنها را بیش از پیش به واقعیت اعجاز خود آشنا، و در مقابل دعوتش تسلیم سازد.

  
لذا سلیمان رو به اطرافیان خود کرد و «گفت: اى گروه بزرگان! کدامیک از شما توانایى دارد تخت او را پیش از آن که خودشان نزد من بیایند و تسلیم شوند براى من بیاورد» (قالَ یا أَیُّهَا الْمَلَؤُا أَیُّکُمْ یَأْتِینِی بِعَرْشِها قَبْلَ أَنْ یَأْتُونِی مُسْلِمِینَ).(نمل 39) در اینجا دو نفر اعلام آمادگى کردند که یکى از آنها عجیب و دیگرى عجیبتر بود. نخست عفریتى از جن رو به سوى سلیمان کرد و گفت: «من تخت او را پیش از آن که مجلس تو پایان گیرد و از جاى بر خیزى نزد تو مى ‏آورم».


دومین نفر مرد صالحى بود که آگاهى قابل ملاحظه‏ اى از «کتاب الهى» داشت، چنانکه قرآن در حق او مى ‏گوید: کسى که علم و دانشى از کتاب داشت گفت: من تخت او را قبل از آن که چشم بر هم زنى نزد تو خواهم آورد»! (قالَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ).نمل: 40)
این شخص یکى از نزدیکان با ایمان، و دوستان خاص سلیمان بوده است، و غالبا در تواریخ نام او را «آصف بن برخیا» نوشته‏ اند.
هنگامى که سلیمان با این امر موافقت کرد او با استفاده از نیروى معنوى خود، تخت ملکه سبأ را در یک «طرفة العین» نزد او حاضر کرد و هنگامى که سلیمان آن را نزد خود مستقر دید زبان به شکر پروردگار گشود و گفت: این از فضل پروردگار من است، تا مرا بیازماید که آیا شکر نعمت او را به جا مى ‏آورم یا کفران مى ‏کنم؟ (برای مطالعه کامل به تفسیر نمونه ج 15 ص 449 – 476 مراجعه شود).

 

 سوالات یحیی بن اکثم:  

 
موسی مُبَرْقَعْ (متوفای ۲۹۶ق) فرزند امام جواد علیه السلام و برادر کوچک‌تر امام هادی علیه السلام است. او را به جهت پوشاندن چهره‌اش با نقاب (بُرقَع)، مُبَرقَع می‌نامیده‌اند. موسی مبرقع، جد سادات رضوی است. معروف است که خاندان سادات بُرقعی قم و اطراف ری به او منسوب‌اند. مزار وی در محله چهل اختران قم مورد زیارت و تکریم شیعیان است. 
موسی با علم حدیث و درایه آشنا بود و همچنین راوی حدیث بوده است. شیخ طوسی در کتاب تهذیب، شیخ مفید در الاختصاص، و ابن شعبه حرانی در کتاب تحف العقول از وی حدیث نقل کرده‌اند. یحیی بن اکثم نیز به وی نامه‌ای نگاشته و از وی در مورد مسائلی نظر خواسته است.


موسی می گوید: یحیی یحیى بن اکثم را در «دار العام» (که شاید بیرونى خلیفه باشد) ملاقات کردم، سؤالاتى از من کرد، سپس خدمت برادرم على بن محمد، امام هادی علیه السلام رسیدم و پس از موعظه‏ هائى که فرمود و سبب شد، در حق آن جناب بصیرت یافتم و لزوم اطاعتش را شناختم، عرض کردم: قربانت، ابن اکثم مسائلى را کتبا از من پرسیده که جواب دهم، حضرت خندید و فرمود: فتوا دادى؟ گفتم: نه نمى‏ دانستم. فرمود چه بود؟ عرض کردم: سؤالات از این قرار بود:

  
در این آیه: «قَالَ الَّذِی عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْکِتَابِ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَن یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ»؛ کسى که نزد او دانشى از کتاب [الهى] بود گفت من آن را پیش از آنکه چشم خود را بر هم زنى برایت مى ‏آورم (نحل: 40). مگر پیغمبر خدا به علم آصف محتاج بود؟ (بعد سوالات دیگر نیز مطرح می شود).

 
امام هادی علیه السلام فرمود: بنویس. گفتم: چه بنویسم؟ فرمود:  


بنویس بسم اللَّه الرحمن الرحیم خدا ترا به راه راست هدایت کند، نامه‏ ات رسید، خواسته‏ اى ما را با خرده‏ گیری ها بیازمائى، تا مگر نقطه ضعفى در ما بیابى و عیبجوئى کنى، خدا ترا بر سوء نیتت مکافات دهد، مسائلت را مشروح پاسخ دادیم، گوش فرا ده! فهمت را براى درک آنها آماده، و حواست را جمع کن! که حجت بر تو تمام شد و السلام.

 
آن که علمى از کتاب داشت «آصف بن برخیا» بود، و حضرت سلیمان از شناسائى آنچه آصف مى ‏شناخت عاجز نبود، مى‏ خواست به امت خود از جن و انس بفهماند که حجت بعد از او آصف است و آن علم را سلیمان به امر خدا به وى سپرده بود، و تعلیمش کرده بود تا در امامت و رهنمائیش خلاف نکنند، چنان که در زمان حضرت داود هم (مسائلى از جانب خدا) به حضرت سلیمان تعلیم شده بود تا پیامبرى و پیشوائى او پس از پدر معلوم شود و حجت بر خلق مستحکم گردد. 
ادامه سوالات و پاسخ های امام را در کتاب تحف العقول، ترجمه جنتى، ص 761 – 771 مطالعه فرمایید. (این لینک) 

  

ارتباط آصف بن برخیا و امیرمومنان علی علیه السلام

 
در آیات مورد بحث درباره کسى که تخت ملکه سبأ را در کمترین مدت نزد سلیمان آورد، به عنوان «من عنده علم من الکتاب» (کسى که بخشى از علم کتاب را دارا بود) تعبیر شده است، در حالى که در سوره رعد آیه 43 در مورد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و گواهان بر حقانیت او چنین آمده است‏: قُلْ کَفى‏ بِاللَّهِ شَهِیداً بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ‏:" بگو کافى است براى گواهى میان من و شما، خداوند و کسى که در نزد او" علم کتاب" است".

  
در حدیثى از" ابو سعید خدرى" از" پیامبر" صلی الله علیه و آله و سلم چنین آمده است که ابو سعید مى ‏گوید: من از معنى" الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ‏" (که در داستان سلیمان آمده) از محضرش سؤال کردم فرمود: او وصى برادرم سلیمان بن داود بود، عرض کردم" وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ‏" از چه کسى سخن مى ‏گوید، فرمود: 

 
ذاک اخى على بن ابى طالب:
" او برادرم على بن ابى طالب است"

 
توجه به تفاوت" علم من الکتاب" که علم جزئى را مى ‏گوید، و" علم الکتاب" که" علم کلى" را بیان مى ‏کند روشن مى ‏سازد که میان" آصف" و" على" علیه السلام چه اندازه تفاوت بوده است؟ 

  

لذا در روایات بسیارى مى ‏خوانیم که اسم اعظم الهى هفتاد و سه حرف است که یک حرف آن نزد" آصف بن برخیا" بود، و چنان خارق عادتى را انجام داد، و نزد امامان اهل بیت علیهم السلام هفتاد و دو حرف آن است، و یک حرف آن مخصوص به ذات پاک خدا است. (تفسیر نمونه، ج‏15، ص: 473 و 474).



جهت سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف صلوات

احد داوری
۲۶ مرداد ۹۸ ، ۰۷:۰۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

خدایا تو را شکر می کنم که مرا با درد آشنا کردی تا درد دردمندان را لمس کنم و به ارزش کیمیای درد پی ببرم و ناخالصی های وجودم را  در آتش درد دردمندان بسوزانم و هواهای نفسانی خود را زیر کوه غم و درد بکوبم و هنگام راه رفتن بر روی زمین و نفس کشیدن هوا، وجدانم آسوده و خاطرم آرام باشد تا به وجود خود پی برم و موجودیت خود را احساس کنم و او را به حرکت وادارم.


منبع:  زمزم عشق (نیایش های شهید چمران)، ص 19 و 20

احد داوری
۲۵ مرداد ۹۸ ، ۱۲:۵۵ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

مقاله برگرفته از رساله دکتری به راهنمایی استاد بزرگوارم جناب آقای دکتر مهدی باکویی که در فصلنامه علمی پژوهشی «پژوهش های انقلاب اسلامی» منتشر گردیده است.

 

چکیده

یکی از شاخص‌های انقلابی ماندن، حساسیت در برابر دشمن است که لازمه آن شناخت دشمن و انتخاب نحوه برخورد مناسب با وی می‌باشد. از سوی دیگر تحلیل قرآنی چگونگی حساسیت با توجه به صحت، جامعیت و جهان‌شمولی آیات، برای ارائه نظریه بومی اسلامی در حوزه برخورد با دشمن ضروری است. پژوهش حاضر برای رسیدن به این هدف با گردآوری، طبقه‌بندی و تحلیل آیات با کمک منابع کتابخانه‌ای حدیثی، تفسیری و تاریخی به دنبال یافتن مراتب حساسیت نیروهای انقلابی در برابر دشمن از دیدگاه آیات قرآن کریم می‌باشد. ازاین‌رو با تبیین لغوی- قرآنی مفاهیم حساسیت، نیروهای انقلابی و دشمن، به ذکر مراتب حساسیت در برابر دشمن پرداخته و پنج مرتبه کلی برای آن ذکر کرده است که عبارت‌اند از: شناخت دشمن و اهداف دشمنی، شناخت زمینه‌ها و راه‌های دشمنی، تبیین صریح و شفاف مواضع، اتخاذ تدابیر پیشگیرانه و جهاد همه‌جانبه با دشمن.

واژگان کلیدی: انقلاب، نیروهای انقلابی، حساسیت، دشمن، قرآن کریم

 

 متن کامل مقاله مراتب حساسیت نیروهای انقلابی از دیدگاه قرآن کریم 

 

متن کامل مقاله در فصلنامه علمی پژوهشی «پژوهش های انقلاب اسلامی»

 

احد داوری
۲۴ مرداد ۹۸ ، ۱۶:۴۴ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

[خدایا] هر گاه دلم رفت تا محبت کسی را به دل بگیرد تو او را خراب کردی ...

خدایا ... به هر که و هر چه دل بستم دلم را شکستی و عشق هر کسی را به دل گرفتم قرار از من گرفتی... تا هیچ آرزویی در دل نپرورم و هیچ خیر و امیدی نداشته باشم...

تو این چنین کردی  تا به غیر از تو محبوبی نگیرم و به جز تو آرزویی نداشته باشم و جز تو به چیزی یا کسی امید نبندم ...

خدایا تو را بر همه این نعمت ها شکر می کنم.

 

... خدایا به آسمان بلندت سوگند، به عشق سوگند، به شهادت سوگند، به علی سوگند به حسین سوگند ... که من عاشق زیبایی ام و چه زیباست هم درد علی شدن و زجر کشیدن. چه زیباست در کنار نخلستان های بلند در نیمه های شب، سینه داغدار را گشودن و با ستارگان زیبای آسمان سخن گفتن... و شیعه تمام عیار علی شدن.

 

 بخشی از نیایش های شهید چمران (زمزم عشق ص 8 و 9)

احد داوری
۲۳ مرداد ۹۸ ، ۰۸:۵۴ موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

خاطره ای در باره  شهید منوچهر مدق:

 

  هر چه سختی بود با یک نگاهش می رفت، همین که جلوی همه بر می گشت و می گفت: «یک موی خانمم را نمی دهم به دنیا، تا آخر عمر نوکرش هستم»، خستگی هایم را می برد.

می دیدم محکم پشتم ایستاده، هیچ وقت با منوچهر بودن برایم عادت نشد، گاهی یادمان می رفت چه شرایطی داریم. بدترین روزها را با هم خوش بودیم. از خنده و شوخی اتاق را می گذاشتیم روی سرمان.

سیره شهدای دفاع مقدس، ج12،  ص 263

 

احد داوری
۲۲ مرداد ۹۸ ، ۱۰:۲۹ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

درصورتی‌که دشمن به کیان جامعه اسلامی اعم از کیان مادی یا غیرمادی حمله کند لازم است که با وی مقابله صورت گیرد، لذا خداوند دستور به حفظ آمادگی نظامی و حرکات انفرادی و گروهی به‌سوی دشمن داده است ازجمله می‌فرماید:

  •  «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا خُذُوا حِذْرَکُمْ فَانْفِرُوا ثُبَاتٍ أَوِ انْفِرُوا جَمِیعاً»؛ اى کسانى که ایمان آورده‏اید [در برابر دشمن] آماده باشید [=اسلحه خود را برگیرید] و گروه‌گروه [به جهاد] بیرون روید یا به‌طور جمعى روانه شوید (نساء ۷۱).
  • «وَقَاتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَکُمْ وَلاَ تَعْتَدُواْ إِنَّ اللّهَ لاَ یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ»؛ و در راه خدا با کسانى که با شما مى‏جنگند بجنگید ولى از اندازه درنگذرید زیرا خداوند تجاوزکاران را دوست نمى‏دارد (بقره ۱۹۰).
  • «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ جَاهِدِ الْکُفَّارَ وَ الْمُنَافِقِینَ وَ اغْلُظْ عَلَیْهِمْ وَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ»؛ اى پیامبر با کافران و منافقان جهاد کن و بر آنان سخت گیر [که] جاى ایشان در جهنم خواهد بود و چه بد سرانجامى است (تحریم ۹).

 

در آیات فوق «انفروا» از ماده «نفر» به معنای دور شدن از چیزی و روی آوردن به چیزی است (ابن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج ۵، ص ۴۵۹) و زمانی که در مورد جنگ به کار می‌رود به معنای روی آوردن به جنگ است (طریحی، مجمع البحرین، ج ۳، ص ۴۹۹، راغب اصفهانی، مفردات، ص ۸۱۷).

«قتال» از ماده «قتل» به معنای زایل کردن روح از جسم و کشتن است، لذا قتال به معنای نبرد مسلحانه و محاربه خواهد بود (مصطفوى، التحقیق فی کلمات القرآن، ج ۹، ص ۱۹۶) و «جهاد» از ماده «جهد» در اصل به معنای طاقت، نیرو و مشقت است (راغب اصفهانی، مفردات، ص ۲۰۸؛ ابن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج ۱، ص ۴۸۶) و زمانی که گفته می‌شود فلانی جهاد کرد، مراد به کار انداختن قدرت خود و تحمل مشقت و تلاش است (قرشى، قاموس قرآن ‏، ج‏۲، ص ۷۷)

 

 این تلاش هم می‌تواند در مقابل دشمن درونی یعنی نفس باشد و هم دشمن بیرونی که در روایتی از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نیز به هر دو نوع جهاد اشاره شده است: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام: أَنَّ النَّبِیَّ صلى الله علیه و آله بَعَثَ بِسَرِیَّةٍ، فَلَمَّا رَجَعُوا قَالَ: مَرْحَباً بِقَوْمٍ قَضَوُا الْجِهَادَ الْأَصْغَرَ، وَ بَقِیَ‏ الْجِهَادُ الْأَکْبَرُ، قِیلَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه و آله، وَ مَا الْجِهَادُ الْأَکْبَرُ؟ قَالَ: جِهَادُ النَّفْسِ؛ امام صادق علیه‌السلام فرمود: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم گروهی را برای نبرد فرستاد، زمانی که برگشتند فرمود: آفرین به قومی که جهاد اصغر را انجام دادند و جهاد اکبر باقی ماند. [اصحاب] پرسیدند: یا رسول‌الله جهاد اکبر چیست؟ حضرت فرمود: جهاد با نفس. (کلینى، ۱۴۲۹ ق، ج‏۹، ص ۳۷۸).

 

البته جهاد با دشمن باید به بهترین وجه انجام گیرد لذا قرآن دستور داده است تا حق جهاد ادا شود: «وَ جَاهِدُوا فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ»؛ و در راه خدا چنانکه حق جهاد [در راه] اوست جهاد کنید (حج ۷۸) زیرا حق جهاد به معنای عالی‌ترین مراتب جهاد است یعنی جهادی خالصانه و فقط در راه خدا (طباطبایى، ‏ المیزان‏، ج ۱۴، ص ۴۱۲؛ مکارم شیرازی، نمونه، ج ۱۴، ص ۱۸۲) یا جهادی که هیچ نوع کوتاهی در آن صورت نگیرد (ابن عاشور، التحریر و التنویر، ج ۱۷، ص ۲۵۱) یا جهاد با مال و زبان و جان (ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم‏، ج ۵، ص ۳۹۸).

 

تعابیر دیگر قرآن درباره جهاد نیز این حقیقت را تأیید می‌کند، ازجمله دستور به «جهاد کبیر» در برابر کفار که می‌فرماید: «فَلاَ تُطِعِ الْکَافِرِینَ وَ جَاهِدْهُمْ بِهِ جِهَاداً کَبِیراً»؛ پس از کافران اطاعت مکن و با [الهام گرفتن از] قرآن با آنان به جهادى بزرگ بپرداز (فرقان ۵۲). در این آیه ضمیر «به» به قرآن برمی‌گردد؛ یعنی با قرآن (طبرسى، ‏ مجمع البیان‏، ج ۷، ص ۲۷۳)، لذا می‌توان آیه را چنین تفسیر نمود: با قرآن با دشمنان مجاهده کن که مراد تلاوت آیات قرآن بر مشرکان، بیان حقایق آن و اتمام‌حجت بر آنان است (طباطبایى، ‏ المیزان‏، ج ۱۵، ص ۲۲۹) به نظر برخی از مفسران، جهاد در این آیه به معنای تلاش فکری، فرهنگی و تبلیغاتی است زیرا سوره فرقان در مکه نازل شده و دستور جهاد مسلحانه در مکه صادر نشده بود (مکارم شیرازی، نمونه، ج ۱۵، ص ۱۲۲).

  

بخشی از مقاله مراتب حساسیت نیروهای انقلابی در برابر دشمن از دیدگاه قرآن کریم

احد داوری
۲۱ مرداد ۹۸ ، ۰۷:۵۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

در کنار تقویت اعتقادی و اخلاقی نیروهای انقلابی، وجود برخی تجهیزات نظامی و غیرنظامی باعث ممانعت دشمن از حمله دشمن به جامعه انقلابی می‌گردد، قرآن به ماجرای سدسازی ذوالقرنین اشاره‌کرده است که با ایجاد حائلی آهنی میان شکاف دو کوه، مانع از نفوذ دشمنان نیرومندی چون یأجوج و مأجوج گردید:

«قَالُوا یَا ذَا الْقَرْنَیْنِ إِنَّ یَأْجُوجَ وَ مَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَکَ خَرْجاً عَلَی أَنْ تَجْعَلَ بَیْنَنَا وَ بَیْنَهُمْ سَدّاً قَالَ مَا مَکَّنِّی فِیهِ رَبِّی خَیْرٌ فَأَعِینُونِی بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَهُمْ رَدْماً آتُونِی زُبَرَ الْحَدِیدِ حَتَّی إِذَا سَاوَی بَیْنَ الصَّدَفَیْنِ قَالَ انْفُخُوا حَتَّی إِذَا جَعَلَهُ نَاراً قَالَ آتُونِی أُفْرِغْ عَلَیْهِ قِطْراً فَمَا اسْطَاعُوا أَنْ یَظْهَرُوهُ وَ مَا اسْتَطَاعُوا لَهُ نَقْباً»؛ گفتند اى ذوالقرنین یأجوج و مأجوج سخت در زمین فساد مى‏کنند آیا [ممکن است] مالى در اختیار تو قرار دهیم تا میان ما و آنان سدى قرار دهى؟ گفت آنچه پروردگارم به من در آن تمکن داده [از کمک مالى شما] بهتر است مرا با نیرویى [انسانى] یارى کنید [تا] میان شما و آن‌ها سدى استوار قرار دهم براى من قطعات آهن بیاورید تا آنگاه‌که میان دو کوه برابر شد گفت بدمید تا وقتی‌که آن [قطعات] را آتش گردانید گفت مس گداخته برایم بیاورید تا روى آن بریزم. درنتیجه [اقوام وحشى] نتوانستند از آن [مانع] بالا روند و نتوانستند آن را سوراخ کنند (کهف ۹۴ – ۹۷).

 

 اهمیت تجهیزات نظامی برای پیشگیری از حملات دشمن به‌اندازه‌ای است که خداوند با صراحت ضمن دستور به آماده کردن هر نوع نیروی مادی و معنوی (قطب‌الدین راوندى، ‏ فقه القرآن‏، ج ۱، ص ۳۳۳؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه،  ج ۷، ص ۲۲) به‌صراحت دلیل آن را اعلام می‌کند که هدف ترساندن دشمنان خدا و نیروهای انقلابی است چه دشمنانی که شناخته‌شده هستند و چه آن‌هایی که هنوز ناشناس هستند اعم از منافقانی که در ظاهر در کنار مسلمانان هستند و چه کفاری که هنوز با مسلمانان درگیر نشده‌اند (طباطبایى، ‏ المیزان‏، ج ۹، ص ۱۱۶) و خداوند از دشمنی آن‌ها آگاه است:

 

«وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُمْ وَ آخَرِینَ مِنْ دُونِهِمْ لاَ تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ یَعْلَمُهُمْ وَ مَا تُنْفِقُوا مِنْ شَیْ‌ءٍ فِی سَبِیلِ اللَّهِ یُوَفَّ إِلَیْکُمْ وَ أَنْتُمْ لاَ تُظْلَمُونَ»؛ و هر چه در توان دارید از نیرو و اسب‌های آماده بسیج کنید تا با این [تدارکات] دشمن خدا و دشمن خودتان و [دشمنان] دیگرى را جز ایشان که شما نمى‏شناسیدشان و خدا آنان را مى‏شناسد بترسانید و هر چیزى در راه خدا خرج کنید پاداشش به خود شما باز گردانیده مى‏شود و بر شما ستم نخواهد رفت (انفال ۶۰).

 

در این آیه،  در برخی روایات مصداق «قوة» هر نوع سلاح (قمى، ‏ تفسیر قمی‏، ج ۱، ص ۲۷۹)، تیر جنگی (کلینى، اصول کافی، چاپ دار الحدیث، ج ۹، ص ۴۶۸)، شمشیر و سپر (عیاشى، تفسیر عیاشی‏، ج ۲، ص ۶۶) و حتی خضاب کردن موهای سروصورت (ابن‌بابویه، من لا یحضره الفقیه، ج ۱، ص ۱۲۳) که نوعی جنگ روانی علیه دشمن محسوب می‌شود معرفی‌شده است.

 

ساخت زره توسط حضرت داود علیه‌السلام نیز نمونه از تجهیزات پیشگیرانه است: «وَ عَلَّمْنَاهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَکُمْ لِتُحْصِنَکُمْ مِنْ بَأْسِکُمْ فَهَلْ أَنْتُمْ شَاکِرُونَ‌«؛ به [داوود] فن زره [سازى] آموختیم تا شما را از [خطرات] جنگتان حفظ کند پس آیا شما سپاسگزارید؟ (انبیاء ۸۰)

هرچند طبق نظر برخی مفسران «لبوس» هرگونه اسلحه دفاعى و تهاجم مانند زره، شمشیر و نیزه را شامل مى‏شود (طوسى، تفسیر تبیان، ج ۷، ص ۲۶۹؛ طبرسى، ‏ مجمع البیان، ج ۷، ص ۹۰) ولى با توجه به قراین موجود در آیات قرآن «لبوس» در اینجا به معنى زره مى‏باشد که جنبه حفاظت در جنگ‌ها را دارد. (مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج ۱۳، ص ۴۷۱) و برخی روایات نیز مصداق زره برای «لبوس» را تأیید می‌کنند. (قمى، ‏ تفسیر قمی‏، ج ۲، ص ۷۴؛ مجلسى، بحار الانوار‏، ج ۱۴، ص ۴)

 

البته فقط تجهیزات مادی و پیشرفته‌ترین سلاح‌های هر زمان به عنوان یک وظیفه قطعی اسلامی برای پیشگیری کافی نیست (مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج ۷، ص ۲۲)، بلکه علاوه بر تدابیر پیشگیرانه ذکرشده، گاهی وجود نیروی انسانی که بتواند دفاع مناسبی از خود نشان دهد می‌تواند عامل پیشگیری در برابر دشمن باشد، قرآن کریم ازجمله درخواست‌های حضرت موسی علیه‌السلام در آغاز رسالت، وزارت هارون را مطرح کرده است که بنا بر سیاق آیات و روایات مطرح‌شده برای جبران لکنت زبان حضرت موسی علیه‌السلام در هنگام خشم بود، زیرا می‌ترسید با عدم پذیرش فرعون خشمگین شود و لکنت زبانش بیشتر گردد (طباطبایى، ‏ المیزان‏، ۱۶، ص ۳۴؛ فخر رازى، مفاتیح الغیب‏، ج ۲۴، ص ۵۹۶):

«وَ أَخِی هَارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّی لِسَاناً فَأَرْسِلْهُ مَعِیَ رِدْءاً یُصَدِّقُنِی إِنِّی أَخَافُ أَنْ یُکَذِّبُونِ»؛ و برادرم هارون از من زبان‏آورتر است پس او را با من به دستیارى گسیل دار تا مرا تصدیق کند زیرا مى‏ترسم مرا تکذیب کنند‌ (قصص ۳۴)

 

 همچنین وجود نیروهایی که بتوانند اطلاعات اخبار دشمن را به رهبر جامعه برای تصمیم‌گیری منتقل کنند ضروری است چنانکه در مورد حضرت موسی علیه‌السلام آمده است:

«وَ جَاءَ رَجُلٌ مِنْ أَقْصَی الْمَدِینَةِ یَسْعَی قَالَ یَا مُوسَی إِنَّ الْمَلَأَ یَأْتَمِرُونَ بِکَ لِیَقْتُلُوکَ فَاخْرُجْ إِنِّی لَکَ مِنَ النَّاصِحِینَ‌«؛ و از دورافتاده‏ترین [نقطه] شهر مردى دوان‌دوان آمد [و] گفت اى موسى سران قوم درباره تو مشورت مى‏کنند تا تو را بکشند پس [از شهر] خارج شو من جدا از خیرخواهان تو هستم (قصص ۲۰)

 

 ازاین‌رو مجاهدان در راه خدا به عنوان نیروی اجرایی به‌کارگیرنده تجهیزات نیز محبوب درگاه حق‌تعالی قرار می‌گیرند: «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِهِ صَفّاً کَأَنَّهُمْ بُنْیَانٌ مَرْصُوصٌ‌«؛ در حقیقت خدا دوست دارد کسانى را که در راه او صف در صف چنانکه گویى بنایى ریخته شده از سرب‏اند جهاد مى ‏کنند (صف ۴).

 

بخشی از مقاله مراتب حساسیت نیروهای انقلابی در برابر دشمن از دیدگاه قرآن کریم

احد داوری
۲۰ مرداد ۹۸ ، ۲۲:۴۸ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

آراستگی به فضایل اخلاقی از ضرورت‌های پیشگیرانه در مقابل نفوذهای دشمن است، برخی نیروهای انقلابی به دلیل انجام معاصی لغزیده‌اند، ازجمله دلیل لغزش تعدادی در جنگ احد (طبرسى، ‏ مجمع البیان ‏، ج ۲، ص ۸۶۴؛ ابن عاشور، التحریر و التنویر، ج ۳، ص ۲۶۱) ارتکاب برخی گناهان نظیر دلدادگی به غنائم دنیوی، حرص به مال و بقا در دنیا، (طبرسى، ‏ مجمع البیان‏، ج ۲، ص ۸۶۴؛ فیض کاشانى، ‏ تفسیر صافی‏، ج ۱، ص ۳۹۴) بود:

 

 «إِنَّ الَّذِینَ تَوَلَّوْاْ مِنکُمْ یوْمَ الْتَقَی الْجَمْعَانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّیطَانُ بِبَعْضِ مَا کَسَبُواْ»؛ روزى که دو گروه [در احد] با هم رویاروى شدند کسانى که از میان شما [به دشمن] پشت کردند در حقیقت جز این نبود که به سبب پاره‏اى ازآنچه [از گناه] حاصل کرده بودند شیطان آنان را بلغزانید (آل‌عمران ۱۵۵).

 

همچنین بر اساس آیه ۷۷ سوره توبه خلف وعده باعث ماندگاری نفاق می‌شود: «فَأَعْقَبَهُمْ نِفَاقًا فِی قُلُوبِهِمْ إِلَی یوْمِ یلْقَوْنَهُ بِمَا أَخْلَفُواْ اللّهَ مَا وَعَدُوهُ وَبِمَا کَانُواْ یکْذِبُونَ»؛ درنتیجه به سزاى آنکه با خدا خلف وعده کردند و از آن روى که دروغ مى‏گفتند در دل‌هایشان تا روزى که او را دیدار مى‏کنند پیامدهاى نفاق را باقى گذارد. در شأن نزول این آیه آمده است که منافقان وعده داده بودند تا زکات مالشان را پرداخت کنند ولی خلف وعده کرده و نپرداختند (طبرسى، ‏ مجمع البیان ‏، ج ۵، ص ۸۲؛ فخر رازى، مفاتیح الغیب‏، ج ۱۶، ص ۱۰۵) لذا خلف وعده که از گناهان اخلاقی است باعث ریشه‌دار شدن نفاق در قلوب آن‌ها گردید.

  

بخشی از مقاله مراتب حساسیت نیروهای انقلابی در برابر دشمن از دیدگاه قرآن کریم

احد داوری
۱۹ مرداد ۹۸ ، ۲۰:۴۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

نیروی انسانی از مهم‌ترین سرمایه‌های یک انقلاب محسوب می‌گردد که هر فعالیتی با کمک آن‌ها انجام می‌گردد، حتی در مورد اقوام غیر موحد نیز وجود نیروی انسانی باعث ایجاد تمدن‌های بزرگی گردیده است، ازجمله قوم عاد که دارای تمدن بزرگ (مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج ۹، ص ۱۴۶) و معروف به کثرت فرزند (طباطبایی، تفسیر المیزان، ج ۱۸، ص ۲۱۳) بودند چنین خطاب داده شده‌اند: «وَاتَّقُوا الَّذِی أَمَدَّکُم بِمَا تَعْلَمُونَ أَمَدَّکُم بِأَنْعَامٍ وَبَنِینَ»؛ و از آن کس که شما را به آنچه مى‏دانید مدد کرد پروا دارید شما را به [دادن] دام‌ها و پسران مدد کرد. (شعراء ۱۳۲ و ۱۳۳).

 

دشمن از سرمایه نیروهای انسانی واهمه دارد، لذا در ساده‌ترین صورت ممکن در تخریب شخصیت آن‌ها می‌کوشد، لذا نسبت‌های غیرواقعی یا مطامع مادی در مورد آن‌ها مطرح می‌کند، نظیر عبارتی که از سوی کفار در مورد پیروان نوح به‌کاررفته است: «قَالُوا أَنُؤْمِنُ لَکَ وَاتَّبَعَکَ الْأَرْذَلُونَ»؛ [به نوح علیه‌السلام] گفتند آیا به تو ایمان بیاوریم و حال‌آنکه فرومایگان از تو پیروى کرده‏اند (شعراء ۱۱۱)

 

بخشی از مقاله مراتب حساسیت نیروهای انقلابی در برابر دشمن از دیدگاه قرآن کریم

احد داوری
۱۸ مرداد ۹۸ ، ۱۸:۴۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

فریفتن عوام مردم از راه‌هایی است که دشمن برای مقابله با نیروهای انقلابی در پیش می‌گیرد تا با فریب عموم مردم، خواص و رهبر جامعه را در تنگنای پذیرفتن خواسته‌های خود قرار دهند، در صدر اسلام تعدادی از اهل کتاب از چنین روشی برای تحریف حقایق کتاب آسمانی بهره گرفتند؛ تا مردم را به‌اشتباه بیندازند، آن‌ها چنان زبان به خواندن کتاب آسمانی می‌گرداندند که گمان می‌شد در حال تلاوت کتاب آسمانی هستند درحالی‌که چنان نبود:

 

«وَإِنَّ مِنْهُمْ لَفَرِیقًا یَلْوُونَ أَلْسِنَتَهُم بِالْکِتَابِ لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْکِتَابِ وَمَا هُوَ مِنَ الْکِتَابِ وَیَقُولُونَ هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ وَمَا هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ وَیَقُولُونَ عَلَى اللّهِ الْکَذِبَ وَهُمْ یَعْلَمُونَ»؛ و از میان آنان گروهى هستند که زبان خود را به [خواندن] کتاب [تحریف‌شده‌ای] مى ‏پیچانند تا آن [بربافته] را از [مطالب] کتاب [آسمانى] پندارید با اینکه آن از کتاب [آسمانى] نیست و مى ‏گویند آن از جانب خداست درصورتی‌که از جانب خدا نیست و بر خدا دروغ مى ‏بندند با اینکه خودشان [هم] مى‏ دانند (آل‌ عمران ۷۸)

 

 بخشی از مقاله مراتب حساسیت نیروهای انقلابی در برابر دشمن از دیدگاه قرآن کریم

احد داوری
۱۷ مرداد ۹۸ ، ۱۶:۳۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

اعتصام به ریسمان الهی دستور الهی بوده (آل‌عمران ۱۰۳) و اتحاد میان مردم به‌اندازه‌ای اهمیت دارد که در حدیث نبوی از لوازم مسلمانی دانسته شده است: ثَلَاثٌ لَایُغِلُّ عَلَیْهِنَ‏ قَلْبُ امْرِئٍ مُسْلِمٍ: إِخْلَاصُ الْعَمَلِ لِلَّهِ و النَّصِیحَةُ لِأَئِمَّةِ الْمُسْلِمِینَ و اللُّزُومُ لِجَمَاعَتِهِمْ؛ سه چیز است که دل هیچ فرد مسلمانى در آن‌ها خیانت روا نمی‌داند: خالص نمودن عمل براى خدا، خیرخواهى برای پیشوایان مسلمانان و همراه بودن با جماعت مسلمانان (کلینى، کافی، چاپ دار الحدیث، ج‏۲، ص ۳۳۶).

 

بااین‌حال برخی از مسلمانان متوجه اهمیت این مسئله نشده و گرفتار تفرقه می‌شوند، همان راهی که دشمن برای اختلاف‌افکنی میان نیروهای انقلابی در برخی مواقع انتخاب می‌کند، نمونه قرآنی چنین تلاشی از سوی دشمن را می‌توان تفرقه‌افکنی فرعون دانست تا فرزندان یعقوب علیه‌السلام نتوانند با یکدلی علیه فرعون قیام نمایند (طباطبایى، ‏ المیزان‏، ج ۱۶، ص ۸): «إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِی الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِیَعًا یَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِّنْهُمْ یُذَبِّحُ أَبْنَاءهُمْ وَیَسْتَحْیِی نِسَاءهُمْ إِنَّهُ کَانَ مِنَ الْمُفْسِدِینَ»؛ فرعون در سرزمین [مصر] سر برافراشت و مردم آن را طبقه طبقه ساخت طبقه‏اى از آنان را زبون مى‏داشت پسرانشان را سر مى‏برید و زنانشان را [براى بهره‏کشى] زنده بر جاى مى‏گذاشت که وى از فسادکاران بود (قصص ۴).

 

تاریخ نشان داده است که وجود نیروهای انقلابی کارآمد باعث می‌شود تا دشمن از این راه نتواند بر جامعه تسلط یابد، ازجمله فردی همانند حضرت هارون علیه‌السلام که در ماجرای گوساله‌پرستی بنی‌اسرائیل، برای عدم تفرقه میان موحدان، راه سکوت را در پیش گرفت: «قَالَ یَا هَارُونُ مَا مَنَعَکَ إِذْ رَأَیْتَهُمْ ضَلُّوا أَلَّا تَتَّبِعَنِ أَفَعَصَیْتَ أَمْرِی قَالَ یَا ابْنَ أُمَّ لَا تَأْخُذْ بِلِحْیَتِی وَلَا بِرَأْسِی إِنِّی خَشِیتُ أَن تَقُولَ فَرَّقْتَ بَیْنَ بَنِی إِسْرَائِیلَ وَلَمْ تَرْقُبْ قَوْلِی»؛ [موسى] گفت اى هارون وقتى دیدى آن‌ها گمراه شدند چه چیز مانع تو شد که از من پیروى کنى آیا از فرمانم سر باز زدى؟ گفت اى پسر مادرم نه ریش مرا بگیر و نه [موى] سرم را من ترسیدم بگویى میان بنى‏ اسرائیل تفرقه انداختى و سخنم را مراعات نکردى (طه ۹۲ – ۹۴).

 

 شبیه این حرکت هارون علیه‌السلام پس از رحلت پیامبر خاتم صلی‌الله علیه و آله و سلم در گفتار و رفتار حضرت علی علیه‌السلام دیده می‌شود که حضرت می‌فرماید: ولَیْسَ رَجُلٌ فَاعْلَمْ أَحْرَصَ عَلَى‏ جَمَاعَةِ أُمَّةِ محمَّد صلى الله علیه و آله وأُلْفَتِهَا مِنِّی أَبْتَغِی بِذَلِک حُسْنَ الثَّوَابِ وکَرَمَ الْمَآب؛ بدان! هیچ‌کس نسبت به وحدت، اتّحاد، الفت و همزیستى امّت محمّد صلى الله علیه و آله از من حریص‌تر و کوشاتر نیست. من در این کار پاداش نیک و سرانجام شایسته را از خدا مى ‏طلبم. (نهج‌البلاغه، نامه ۷۸)

 

بخشی از مقاله مراتب حساسیت نیروهای انقلابی در برابر دشمن از دیدگاه قرآن کریم

احد داوری
۱۶ مرداد ۹۸ ، ۱۴:۳۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

 داشتیم از جلوی بیمارستان بوعلی می گذشتیم، گفتم: علی آقا تا چند ماه دیگه بچمون اینجا به دنیا می آد.

با تعجب پرسید: اینجا؟ !!!

 گفتم: خب، آخه اینجا بیمارستان خصوصیه؛ بهترین بیمارستان همدانه.

 علی آقا سرعت ماشین را کم کرد و گفت: نه ما بیمارستانی می رویم که مستضعفین می رن. اینجا مال پولداراست. همه کس وسعش نمی رسد بیاد اینجا.

 

 منبع: گلستان یازدهم (خاطرات زهرا پناهی روا، همسر سردار شهید علی چیت سازیان)، ص 13

احد داوری
۱۵ مرداد ۹۸ ، ۱۲:۳۳ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

مسائل خانوادگی زمینه دشمنی برخی از همسران و فرزندان نیروهای انقلابی را ایجاد می‌کند که خداوند در این زمینه هشدار داده و دستور به درایت، عفو و گذشت می‌دهد:

«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِکُمْ وَ أَوْلاَدِکُمْ عَدُوّاً لَکُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَ إِنْ تَعْفُوا وَ تَصْفَحُوا وَ تَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ»‌؛ اى کسانى که ایمان آورده‏اید در حقیقت برخى از همسران شما و فرزندان شما دشمن شمایند از آنان بر حذر باشید و اگر ببخشایید و درگذرید و بیامرزید به‌راستی خدا آمرزنده مهربان است (تغابن ۱۴)، فرزند نوح علیه‌السلام (هود ۴۵ و ۴۶) زن لوط و زن نوح (تحریم ۱۰) برخی مصادیق دشمنان خانوادگی در قرآن معرفی‌شده است.

 

مسائل اقتصادی از دیگر زمینه‌های مهم برای بدخواهی دشمن است که نمونه بسیار واضح آن را می‌توان در رفتار منافقان در صدر اسلام دید، فقر برخی از مسلمانان و حتی زندگی تعدادی از آن‌ها در کنار مسجد پیامبر بدون لوازم اولیه (واقدی، الطبقات الکبرى ، ج ۱، ص ۱۹۶ – ۱۹۷؛ بلاذرى‏، أنساب الأشراف ، ج ۱، ص ۲۷۲)، باعث شد تا منافقان گمان کنند اگر کمک مالی به این افراد صورت نگیرد از اطراف پیامبر دور شده و اسلام نابود خواهد شد، قرآن کریم برنامه آن‌ها را نقل و سپس به آن پاسخ می‌دهد: «هُمُ الَّذِینَ یَقُولُونَ لَا تُنفِقُوا عَلَى مَنْ عِندَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى یَنفَضُّوا وَلِلَّهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَکِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَا یَفْقَهُونَ»؛ آنان کسانى‏ هستند که مى‏گویند به کسانى که نزد پیامبر خدایند انفاق نکنید تا پراکنده شوند و حال‌آنکه گنجینه‏هاى آسمان‌ها و زمین از آن خداست ولى منافقان درک نمی‌کنند (منافقون ۷).

 

 لازم به ذکر است که دشمنان فقط به این ممانعت اکتفا نمی‌کردند بلکه اموالی را صرف می‌کردند تا از راه خدا جلوگیری کنند و به عبارتی برای تحریم نیروهای انقلابی از بذل مال دریغ نمی‌کردند: «إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ یُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ لِیَصُدُّواْ عَن سَبِیلِ اللّهِ»؛ بى‏گمان کسانى که کفر ورزیدند اموال خود را خرج مى‏کنند تا [مردم را] از راه خدا بازدارند (انفال ۳۶)

 

بخشی از مقاله مراتب حساسیت نیروهای انقلابی در برابر دشمن از دیدگاه قرآن کریم

احد داوری
۱۴ مرداد ۹۸ ، ۱۰:۲۸ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر