مطالعات دانشجویی

مطالبی از قرآن و احادیث، نکاتی از سیره بزرگان و مقالات شخصی

مطالعات دانشجویی

مطالبی از قرآن و احادیث، نکاتی از سیره بزرگان و مقالات شخصی

مطالعات دانشجویی


امام خامنه ای:
باید در کشور ما و در میان جامعه‌ى ما ترتیبى اتّخاذ بشود که همه‌ى آحاد مردم به‌نحوى با قرآن انس داشته باشند و مفاهیم قرآنى براى اینها مفهوم باشد و معانى قرآن را درک کنند، به قرآن مراجعه کنند؛ ولو به طور اجمال از مفاهیم قرآنى سر دربیاورند.
(8 تیر 1393)

********************

امام خامنه‌ای:
«دشمنان می خواهند یاد شهدا احیا نشود برای اینکه جاده شهادت کور بشود» (6 اسفند 1397)

آخرین مطالب

۳۳۴ مطلب با موضوع «سبک زندگی بزرگان و شهدا» ثبت شده است

 

در روایت آمده است که سرور زنان، فاطمه، دختر سرور پیامبران- که درودهاى خداوند بر او و پدر و شوى و پسران اوصیاء او باد- از پدر بزرگوارش حضرت محمّد صلّى اللَّه علیه و آله پرسید: اى پدر جان! سزاى مردان و زنانى که نماز را سبک بشمارند، چیست؟

فرمود: اى فاطمه، هر کس چه مرد باشد و چه زن، نمازش را سبک بشمارد، خداوند او را به پانزده مصیبت گرفتار مى‏ نماید: شش چیز در سراى دنیا، و سه چیز هنگام مرگ، و سه چیز در قبرش، و سه چیز در قیامت هنگام بیرون آمدن از قبر.

 

مصیبتهایى که در دار دنیا بدان مبتلا مى ‏گردد عبارتند از:

1- خداوند، خیر و برکت را از عمر او برمى ‏دارد.

2- خداوند، خیر و برکت را از روزى ‏اش برمى ‏دارد.

3- خداوند- عزّ و جلّ- نشانه صالحان را از چهره او محو مى‏ فرماید.

4- در برابر اعمالى که انجام داده پاداش داده نمى‏ شود.

5- دعاى او به سوى آسمان بالا نمى ‏رود و مستجاب نمى ‏گردد.

6- هیچ بهره ‏اى در دعاى بندگان شایسته خدا نداشته و مشمول دعاى آنان نخواهد بود.

 

و مصائبى که هنگام مرگ به او مى ‏رسد بدین ترتیب است:

1- با حالت خوارى و زبونى جان مى ‏دهد.

2- گرسنه مى ‏میرد.

3- تشنه جان مى ‏سپارد، به گونه‏ اى که اگر آب تمام رودخانه‏ هاى دنیا را به او بدهند، سیراب نگشته و تشنگى ‏اش برطرف نخواهد شد.

 

و مصیبتهایى که در قبرش بدان گرفتار مى ‏گردد بدین قرار مى ‏باشد:

1- خداوند فرشته‏ اى را بر او مى ‏گمارد تا او را در قبر نگران و پریشان نموده و از جایش برکند.

2- خداوند گور را بر او تنگ مى‏ گرداند.

3- قبرش تاریک مى ‏شود.

 

و مصائبى که در روز قیامت، هنگام بیرون آمدن از قبر، بدان مبتلا مى ‏شود، عبارت است از:

1- خداوند فرشته ‏اى را بر او مى ‏گمارد تا در حالى که مردم به او مى ‏نگرند، او را به رو بر زمین بکشد.

2- سخت از او حساب م ى‏کشند.

3- خداوند هرگز نظر رحمت به او ننموده و از بدیها پاکیزه‏ اش نمى ‏گرداند، و براى او عذاب دردناکى خواهد بود.

 
 منبع: ابن طاووس، على بن موسى، فلاح السائل (ادب حضور)، ترجمه محمد روحی، قم، ، انتشارات انصارى - ایران ؛ قم، چاپ: اول، 1380ش. صفحه 59  و 60

احد داوری
۱۲ بهمن ۹۸ ، ۱۱:۴۵ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

روزی زنی نزد حضرت صدیقه طاهره علیها السلام وارد شد و گفت: خانم! من مادری پیر و ناتوان دارم که برخی از مسائل نماز را به درستی بلد نیست. مرا نزد شما فرستاده تا پرسش های دینی وی را مطرح کنم و پاسخ صحیح را نزد او ببرم. حضرت زهرا علیها السلام فرمود: بپرس! 

 

آن زن سوالات را یکی یکی می پرسید و پاسخ دریافت می کرد تا این که به ده پرسش و پاسخ رسید. او از کثرت سوالات خجالت کشید و دیگر نپرسید و با کمال شرمندگی گفت: ای دختر رسول خدا! دیگر به شما زحمت نمی دهم.

 

حضرت فاطمه علیها السلام با کمال خوش رویی فرمود: هر سوالی داری بپرس و خجالت نکش! اگر شخصی اجیر شود که بار سنگینی را در یک روز از زمین به بالای پشت بام ببرد و در مقابل صد هزار دینار طلا بگیرد، آیا چنین شخصی از کار خود خسته می شود؟ آن زن گفت: نه . حضرت زهرا علیها السلام فرمود: مثل من نیز مانند همان شخص اجیر است، من نزد خداوند اجیر شده ام که در مقابل هر سوالی  که به تو پاسخ می دهم ، مزد ارزشمندی را بگیرم. مزد من بیش تر از مرواریدهایی است که فاصله زمین و آسمان را پر می کند. آیا با این مزد بسیار و ارزشمند از پاسخ تو خسته می شوم؟ پس من شایسته ترم تا در برابر پاسخ به پرسشهای تو احساس رنج و زحمت نکنم.

 

منبع: فاطمه علیها السلام اسوه بشر، آیت الله جوادی آملی، ص 150 و 151

احد داوری
۱۱ بهمن ۹۸ ، ۱۰:۴۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم پس از گذشت مدتی از ازدواج مبارک حضرت زهرا علیها السلام از علی علیه السلام پرسید: همسرت فاطمه را چگونه یافتی؟ عرض کرد: بهترین یار بر اطاعت و بندگی خداوند. همین را از فاطمه پرسید که در پاسخ عرض کرد: او بهترین شوهر است.

 

زمانی که حضرت فاطمه به عنوان همسر در خانه علی علیه السلام پای گذاشت، شرایط بسیار سختی بر جامعه اسلامی به ویژه بر زندگانی یگانه بانوی اسلام حاکم بود. از یک سو، سپاه اسلام همیشه در حال آماده باش بود؛ در هر سال چندین جنگ واقع می شد و علی علیه السلام در همه یا بیشتر آنها پیشتاز سپاه اسلام بود و هنگام برگشت از پیکار با مشرکین و دفاع از کیان اسلام چیزی جز زخم های فراوان و لباسی پاره و خونین به همراه نداشت. این حضرت زهرا بود که زخم های تن او را پانسمان می کرد، لباس های خون آلود جنگ را می شست، فداکاری ها و شجاعت هایش را می ستود و بدین وسیله او را دلگرم و برای جنگ آینده آماده می کرد.

 

وضعیت معاش آنها نیز خصوصا در سال های نخست زندگی مشترک به قدری سخت بود که حضرت علی علیه السلام با وجود کار طاقت فرسا در نخلستان ها و باغات مدینه، باز هم گاهی به ناچار برای امرار معاش به قرض گرفتن مجبور می شد و در برخی ایام حتی خانه بی غذا می ماند. زمانی که حضرت علی علیه السلام با پیکر خسته و کوفته از کار و تلاش به خانه باز می گشت، مهربانی ها و دلگرمی ها و نوازش های مستمر همسر عزیزش همه سختی هایش را به فراموشی می سپرد. علی علیه السلام می فرماید: و لقد کنت انظر الیها فتنکشف عنی الهموم و الاحزان؛ به راستی همیشه این گونه بود که به او نگاه می کردم و همه غم ها و غصه هایم برطرف می شد.

 

منبع: فاطمه علیها السلام اسوه بشر، آیت الله جوادی آملی، ص 154 و 155

احد داوری
۱۰ بهمن ۹۸ ، ۰۹:۰۴ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

در سفر به عراق می کوشیدم فقط به عربی حرف بزنم، ولی گاه با مشکل تفاوت میان زبان فصیح و زبان عامیانه مواجه می شدم. از جمله این که مادرم مرا فرستاد که از بقال محله برنج بخرم. در بقالی زنی فروشنده بود. به عربی به او گفتم: شما برنج دارید؟ (برنج به عربی فصیح رُزّ و در گویش محلی عراق تِمّن گفته می شود) با تعجب گفت: رزّ؟ رزّ چیست؟ شروع کردم با ایما و اشاره معنای «رزّ» را برایش توضیح دهم ولی نفهمید و برای آنکه خود را راحت کند گفت ما رزّ نداریم!

 

به نزد مادر آمدم و جریان را به او گفتم. ایشان خندید و گفت: باید بگویی «تمن» نه «رز». سپس ایشان خودش رفت و «تمن» خرید.

 

منبع: «خون دلی که لعل شد» (خاطرات حضرت آیت الله العظمی سید علی خامنه ای (مد ظله العالی) از زندان ها و تبعید دوران مبارزات انقلاب اسلامی)، صفحه 34

احد داوری
۰۷ بهمن ۹۸ ، ۰۹:۵۹ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

مادرم در محیط عربی پرورش یافته بود. جد مادرم که از اصفهان به نجف مهاجرت کرد، از خاندان «میردامادی» ساکن در نجف آباد اصفهان بود. شاخه هایی از این خاندان در نجف اشرف هستند.

پدرِ مادرم از علمای فاضل و عرب زبان بود و لذا مادرم در خانه ای پرورش یافت که به عربی تکلم می کردند. ایشان پیش از بلوغ با خانواده خود به ایران آمد و لذا با عربی عامیانه معمول در نجف آشنایی داشت. مادرم با قرآن به خوبی آشنا بود و با احادیث شریف و کتب عربی نیز آشنایی داشت.

 

در مدرسه ابتدایی، قواعد زبان عربی را از طریق کتاب جامع المقدمات نزد برخی از معلمان معمم مدرسه آموختم. در سن یازده یا دوازده سالگی، مطالعه علوم عربی را به صورت جدی و پیگیر آغاز کردم. برادرانم همگی در این حال و هوا مانند من بودند ولی من به شکل ویژه ای شیفته زبان عربی بودم.

 

عراقی ها در قالب هیئت هایی برای زیارت به شهر مشهد می آمدند. آنها در صحن حرم امام رضا علیه السلام تجمع می کردند، شعرها و قصایدی می خواندند. من ساعت های طولانی می ایستادم و دل به آنها می سپردم؛ با دقت فراوان به کلمات آنها گوش می دادم و به سخنانشان توجه می کردم. وقتی به زبان عربی گوش می سپارم، احساس ویژه ای به من دست می دهد. با شنیدن این زبان، از اعماق وجود خود تحت تاثیر قرار می گیرم.

 

در واقع عموم ایرانیان - بویژه متدینین آنها - کم و بیش زبان عربی را دوست می دارند. روابط برادرانه ای که در طول تاریخ اسلام میان  ایرانیان و همسایگان عرب آنها برقرار بوده، از جهت گستردگی، عمق و فراگیری، در میان هیچ یک از ملل جهان نظیر ندارد. از همین جاست که در می یابیم موضع گیری برخی اعراب تحت عنوان عربیت، در دفاع از تجاوز ظالمانه علیه نظام اسلامی ایران، چه خسارت سنگین و چه جنایت بزرگی بوده است؛ حال آنکه از روح تجاوزگرانه متجاوز آگاهی نداشتند و نمی دانستند موضع گیری شان چه اندازه موجب از بین رفتن این احساسات انسانیِ بی نظیر خواهد شد.

 

منبع: «خون دلی که لعل شد» (خاطرات حضرت آیت الله العظمی سید علی خامنه ای (مد ظله العالی) از زندان ها و تبعید دوران مبارزات انقلاب اسلامی)، صفحه 33 و 34

 

احد داوری
۰۶ بهمن ۹۸ ، ۱۱:۱۶ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

سال 1336 چند ماه به عراق سفر کردم؛ برخی کتاب هایی را هم که بآنها خیلی علاقه داشتم به همراه خود بردم، بعد به کتابخانه شوشتریه نجف اشرف رفتم که اتفاقا بسیاری از کتاب های عمویم سید محمد در این کتابخانه هست و موقوفه آنجا است. در آنجا کتاب هایی را استنساخ کردم. سپس به همراه خانواده از طریق بصره به ایران بازگشتم و از خرمشهر با قطار به تهران آمدیم. در تهران کتاب ها را به همراه چند شناسنامه گم کردم.

 

همه جا را زیر و رو کردم و هرجایی را گشتم، به انبارهای راه آهن رفتم و مدتها در آنجا جستجو کردم؛ اما نتیجه ای نداشت، پریشان و اندوهگین و افسوسمند به مشهد بازگشتم.

دو سال بعد نامه ای از یک راننده تاکسی به دستم رسید که نوشته بود: من بسته ای را که در اتومبیلم جا مانده بود پیدا کردم، آن را باز کردم؛ اما هیچ نشانی از صاحبش در آن نیافتم؛ فقط چند کتاب و شناسنامه در آن بود. دیدم صاحب شناسنامه معمم است؛ لذا از فردی معمم در تهران پرس و جو کردم و او نشانی مسجد مشهد را به من داد. به این ترتیب کتاب ها به من بازگشت.

 

منبع: «خون دلی که لعل شد» (خاطرات حضرت آیت الله العظمی سید علی خامنه ای (مد ظله العالی) از زندان ها و تبعید دوران مبارزات انقلاب اسلامی)، صفحه 29

احد داوری
۰۴ بهمن ۹۸ ، ۱۴:۱۰ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

از شش سال تحصیل حوزه مشهد خاطرات بسیاری دارم که یک مورد آن را ذکر می کنم و آن عبارت بود از شیفتگی من به مطاله کتاب های داستان و رمان های مشهور جهانی و ایرانی. شاید من همه داستان های «میشل زواگو» را که ده تاست، خوانده ام. داستان های «الکساندر دوما»ی پدر و پسر را هم خوانده ام. خواندن این داستان ها و رمان ها تاثیر محسوسی در ذهن و شیوه نگارش انسان دارد.

 

منبع: «خون دلی که لعل شد» (خاطرات حضرت آیت الله العظمی سید علی خامنه ای (مد ظله العالی) از زندان ها و تبعید دوران مبارزات انقلاب اسلامی)، صفحه 29

احد داوری
۰۳ بهمن ۹۸ ، ۱۶:۱۰ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

در اواخر دوره ای که کفایه می خواندم با تشویق پدرم به حلقه درس آقای میلانی پیوستم. ... درس خارجی هم با پدرم داشتم... عادت کرده بودم درس ها را به زبان عربی بنویسم. همچنین کوشیدم کارم از جهت ارائه و فصل بندی هم ابتکاری باشد.

 

منبع: «خون دلی که لعل شد» (خاطرات حضرت آیت الله العظمی سید علی خامنه ای (مد ظله العالی) از زندان ها و تبعید دوران مبارزات انقلاب اسلامی)، صفحه 25

احد داوری
۰۲ بهمن ۹۸ ، ۱۲:۰۸ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

 در جبهه دست به هر کاری می زدم، یک لحظه هم بیکار نبودم. عملیات والفجر هشت که شروع نشده بود، در چادر های کرخه و در پادگان دو کوهه معلم بودم و به بچه ها درس می دادم. در شب حمله امدادگر بودم. در خط مقدم، جیپ فرمانده را درست کردم و مکانیک شدم، حتی در جبهه آشپزی هم کردم.

 

در آن یک هفته – ده روز که در پایگاه موشکی پدافند ساحلی داشتیم، غذایمان فقط کنسرو بود؛ کنسرو لوبیا و کنسرو بادمجان؛ اگر شانس می آوردیم کنسرو تن ماهی. البته از سنگرهای عراقی غنیمت زیادی گیرمان آمده بود. من برنج و روغن پیدا کردم و برای بچه ها غذا پختم؛ چیزی شبیه استانبولی پلو؛ چون یک قوطی رب هم پیدا کردم و به آن زدم. بچه ها حتی یک ذره از ته دیگ سوخته اش را باقی نگذاشتند.

یک بار هم یک کامیون  ایفای غنیمتی را تعمیر کردم. یک لندرور آمبولانس را هم راه انداختم. نیری فنی کم بود و من هر کار توانستم، کردم تا کاری زمین نماند. حتی یک بار یک قبضه پدافند هوایی غنیمتی را هم تعمیر کردم.

 

در پایگاه موشکی یک قبضه غنیمتی  پیدا کردم که کار نمی کرد. یک پدافند تک لول ساده روسی بود و یک سنگر پر از مهمات، کنارش. قطعات قبضه را نگاه کردم؛ همه سالم بودند جز میله ای که به یک دستگیره وصل بود. آن میله تاب داشت و کل قبضه از کار افتاده بود. من با کمک یک میخ فولادی درشت، پیم شکسته را بیرون کشیدم، میله را با چکش صاف کردم و باز سرجایش گذاشتم. آن میخ فولادی را هم به جای پیم استفاده کردم. دو ساعت طول کشید تا قبضه راه افتاد. مهمات قبضه را آماده کردم و پشت قبضه نشستم.

 

وقتی اولین تیرها به آسمان شلیک شد، تازه فریاد مسئول قبضه به هوا رفت که : برادر این بیت الماله ... خرابش نکن . من هم بی آن که حرفی بزنم، قبضه را رها کردم و رفتم. تا وقتی خراب بود، کسی به طرفش نمی رفت؛ حالا که سالم شد، صاحب پیدا کرد.

 

روای: سیروس مهدی پور

منبع: دسته یک، صفحه 196 و 197

احد داوری
۰۱ بهمن ۹۸ ، ۱۳:۰۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

پدرم بر درس خواندن ما به طور مستمر نظارت می کرد، ما را گاه با تشویق و گاه با تندی، به آن ترغیب می کرد، من همیشه تسلیم روش پدر و مجری خواست او بودم.

هرگاه در مورد درسی که می خواندم اظهار نظر می کردم، پدرم خیلی خوشحال می شد و به من که چهارده پانزده ساله بودم می گفت: تو مجتهدی و قدرت استنباط داری.

با برادرم مباحثه می کردم، پس از مباحثه، پدرم ما را اتاق خود می خواند، از ما پرسش می کرد و آنچه را نتوانسته بودیم بفهمیم برایمان توضیح می داد.

 

منبع: «خون دلی که لعل شد» (خاطرات حضرت آیت الله العظمی سید علی خامنه ای (مد ظله العالی) از زندان ها و تبعید دوران مبارزات انقلاب اسلامی)، صفحه 28

احد داوری
۳۰ دی ۹۸ ، ۱۴:۰۳ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

پدرم ما را عادت داده بود که هیچ فرصتی را از دست ندهیم و هیچ روزی را بدون بهره گیری از درس و مباحثه نگذرانیم. ایشان از فرصت تعطیلی درس حوزه در ایام محرم و همچنین ماه های تابستان هم بهره می گرفت.

 

در هفت روز اول ماه محرم برای من درس می گفت و سه روز بعد از آن را به مجالس روضه امام حسین علیه السلام می رفت، چیزی را به نام «تعطیلی تابستانی» قبول نداشت و می گفت: ما در نجف علی رغم هوای طاقت فرسا و گرمای سخت، درسمان را ادامه می دادیم؛ بنابراین تابستان ها در مشهد چرا باید درس و تحصیل تعطیل شود؟!

مُطوَّل را در ماه های تعطیل تابستان خواندم.

 

منبع: «خون دلی که لعل شد» (خاطرات حضرت آیت الله العظمی سید علی خامنه ای (مد ظله العالی) از زندان ها و تبعید دوران مبارزات انقلاب اسلامی)، صفحه 25

احد داوری
۲۹ دی ۹۸ ، ۱۶:۲۱ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

این معلم به ما خیلی توجه می کرد و ما را سمت چپ خود می نشاند، ما همواره مورد توجه او بودیم. من و برادرم در این مکتب درس «عم جزء» را شروع کردیم ... آنچه امروز از این مکتب در حافظه ام مانده، تندی و خشونت این مرد، و سرما و تاریکی است. من راه خانه تا محل درس را با کفشی طی می کردم که سوراخ بود و در زمستان از سوراخ آن، آب و گِل وارد می شد و پایم را گلی می کرد.

 

منبع: «خون دلی که لعل شد» (خاطرات حضرت آیت الله العظمی سید علی خامنه ای (مد ظله العالی) از زندان ها و تبعید دوران مبارزات انقلاب اسلامی)، صفحه 12

احد داوری
۲۸ دی ۹۸ ، ۱۸:۱۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

مقام معظم رهبری، در خطبه های نماز جمعه این هفته، وظیفه ملت ایران را قوی شدن دانستند و فرمودند:

 

«من در یک کلمه عرض میکنم: ملّت عزیز ایران باید همّتشان این باشد که قوی بشوند.  تنها راه در پیش پای ملّت ایران عبارت است از قوی شدن؛ باید تلاش کنیم قوی بشویم ... ما بحمدالله دارای قدرتیم و به توفیق الهی قوی‌تر هم خواهیم شد. البتّه قدرت فقط قدرت نظامی نیست؛ قدرت، قدرت نظامی نیست؛ اقتصاد کشور باید قوی شود، وابستگی به نفت بایستی تمام بشود، نجات پیدا کنیم از وابستگی اقتصادمان به نفت؛ جهش علمی و فنّاوری باید ادامه پیدا کند؛ پشتوانه‌ی همه‌ی اینها هم حضور مردم عزیزمان در صحنه است. باید ملّت ایران و مسئولین کشور تلاششان برای قوی شدن کشور و قوی شدن ملّت باشد، با اتّحاد، با حضور، با صبر و استقامت و با کار سخت و پرهیز از تنبلی؛ این اگر [محقّق] شد، به توفیق الهی، به فضل الهی، ملّت ایران در آینده‌ی نه چندان دوری آنچنان خواهد شد که دشمنان حتّی جرئت تهدید هم پیدا نکنند».

 (خطبه های نماز جمعه 27 دی ماه 1398)

 

امام خامنه ای

 

نگاه قرآنی به موضوع بیانگر رویکرد قرآنی معظم له در تعیین سیاست کلی نظام است؛ قرآن کریم به همه مسلمانان دستور می دهد که در برابر دشمنان هر اندازه در توان دارند «قوة» آماده کنند: وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ (سوره انفال آیه 60).

مراد از آیه: آماده کردن هر نوع نیروی مادی و معنوی است (قطب‌الدین راوندى، ‏ فقه القرآن‏، ج ۱، ص ۳۳۳؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج ۷، ص ۲۲).

برخی از مصادیق قوة در روایات:

  • هر نوع سلاح (قمى، ‏ تفسیر القمی‏، ج ۱، ص ۲۷۹)
  • تیر جنگی (کلینى، کافی چاپ اسلامیه، ج ۹، ص ۴۶۸)
  • شمشیر و سپر (عیاشى، تفسیر عیاشی‏، ج ۲، ص ۶۶)
  • خضاب کردن موهای سروصورت (ابن‌بابویه، من لا یحضره الفقیه، ج ۱، ص ۱۲۳) که نوعی جنگ روانی علیه دشمن محسوب می‌شود.

 

البته فقط تجهیزات مادی و پیشرفته‌ترین سلاح‌های هر زمان به عنوان یک وظیفه قطعی اسلامی برای پیشگیری کافی نیست (مکارم شیرازی، ۱۳۷۴، ج ۷، ص ۲۲)، بلکه علاوه بر تدابیر پیشگیرانه ذکرشده،

احد داوری
۲۷ دی ۹۸ ، ۲۰:۳۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

زادگاه مادرم نجف است. ایشان لهجه عربی داشت. در کودکی با لهجه عربیِ نجفی حرف می زده است. با قرآن آشنا بود، قرآن را خوب و با صدایی جالب تلاوت می کرد.

 

در اواخر عمر صدایش گرفته بود و من صدای خوش او را به یاد می آوردم. بر قرائت کلام الله مجید با قرآن اهدایی پدرش مداومت روزانه داشت.

شیوه قرائت ایشان، ما را در آن کم سن و سالی به خود جذب می کرد. پیرامونش گرد می آمدیم و به تلاوتش گوش می کردیم، ایشان هم از فرصت استفاده می کرد ، معانی برخی آیات را برای ما به فارسی ترجمه می کرد و داستان های پیامبران را برایمان باز می گفت ...

 

حدیثی می گفت، پدر به ایشان اعتراض می کرد که به این حدیث تاکنون برنخورده است، اما ایشان منبع حدیث را برای پدر ذکر می کرد. همچون پدر، مناعت طبع داشت. از ناداری خود هرگز با کسی سخنی نمی گفت. همیشه رنج خود را به شیوه های گوناگون پوشیده میداشت.

 

منبع: «خون دلی که لعل شد» (خاطرات حضرت آیت الله العظمی سید علی خامنه ای (مد ظله العالی) از زندان ها و تبعید دوران مبارزات انقلاب اسلامی)، صفحه 8 و 9

احد داوری
۲۶ دی ۹۸ ، ۱۶:۰۴ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر