مطالعات دانشجویی

مطالبی از قرآن و احادیث، نکاتی از سیره بزرگان و مقالات شخصی

مطالعات دانشجویی

مطالبی از قرآن و احادیث، نکاتی از سیره بزرگان و مقالات شخصی

مطالعات دانشجویی


امام خامنه ای:
باید در کشور ما و در میان جامعه‌ى ما ترتیبى اتّخاذ بشود که همه‌ى آحاد مردم به‌نحوى با قرآن انس داشته باشند و مفاهیم قرآنى براى اینها مفهوم باشد و معانى قرآن را درک کنند، به قرآن مراجعه کنند؛ ولو به طور اجمال از مفاهیم قرآنى سر دربیاورند.
(8 تیر 1393)

********************

امام خامنه‌ای:
«دشمنان می خواهند یاد شهدا احیا نشود برای اینکه جاده شهادت کور بشود» (6 اسفند 1397)

آخرین مطالب

۳۳۴ مطلب با موضوع «سبک زندگی بزرگان و شهدا» ثبت شده است

 

زمستان سال 68 بود که در تالار اندیشه فیلمی را نمایش دادند که اجازه اکران از وزارت ارشاد نگرفته بود. سالن پر بود از هنرمندان، فیلمسازان، نویسندگان و ...

در جایی از فیلم آگاهانه یا ناآگاهانه به حضرت زهرا علیهاالسلام بی ادبی می شد. من این را فهمیدم. لابد دیگران هم همین طور؛ ولی همه لال شدیم و دم بر نیاوردیم. با جهان بینی روشنفکریِ خودمان قضیه را حل کردیم. طرف هنرمند بزرگی است و حتما منظوری دارد و انتقادی است بر فرهنگ مردم؛ اما یک نفر نتوانست ساکت بنشیند و داد زد: «خدا لعنتت کند! چرا توهین می کنی؟!».همه سرها به سویش برگشت. در ردیف وسط آقایی بود چهل و چند ساله با سیمایی بسیار جذاب و نورانی، کلاهی مشکی بر سرش بود، اورکتی سبز بر تنش.

از بغل دستی ام سعید رنجبر پرسیدم: آقا را می شناسی؟ گفت: سید مرتضی آوینی است.

 

منبع: زیبایی ها و زشتی های کربلا، سید محمد حسین راجی، مشهد: کتابستان ماجد، 1397، چاپ اول، صفحه 45 و 46

 

احد داوری
۱۵ مرداد ۰۲ ، ۱۳:۰۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

امام آن موقع در مدرسه فیضیه تدریس داشتند. طلبه ها به درس ایشان می آمدند. روزی هنگام درس امام بود، مشاهده کردیم که ایشان وارد مدرس شدند و بلافاصله برگشتند. تعجب کردیم که چرا ایشان درس نگفتند.

 

بعدا معلوم شد که ایشان وقتی وارد مَدرَس شدند دیدند چند طلبه در آنجا در حال درس و بحث هستند. وقتی از امام سوال کردیم که چرا درس نگفتید و برگشتید؟ فرمودند:

«ما با آنها چه فرقی داریم؟ همه ما طلبه ایم. ما می خواستیم درس بگوییم آنها زودتر از ما آمدند. حق آنهاست که امروز در آنجا مشغول درس و بحث باشند».

 

منبع: صراط اندیشه و عمل، آیت الله ابوالقاسم علیدوست، تهران، کانون اندیشه جوان، چاپ پنجم، 1398، صفحه 383

 

احد داوری
۱۴ خرداد ۰۱ ، ۰۷:۱۹ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

آقای بروجردی می فرمود من سمعک نمی گیرم و به جایش از دستم کمک می گیرم تا هر جا که احساس کردم نباید حرف هایی را بشنوم، دستم را از گوشم بردارم.

 

منبع: صراط اندیشه و عمل، آیت الله ابوالقاسم علیدوست، تهران، کانون اندیشه جوان، چاپ پنجم، 1398، صفحه 367

احد داوری
۱۳ خرداد ۰۱ ، ۱۰:۴۳ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر


 
در سال 1309 هجری قمری شهید آیت الله مدرس در شهر سامرا با رهبر نهضت تنباکو، آیت الله میرزای شیرازی ملاقات کرد، مدت یک سال از محضر با برکت ایشان درک فیض کرد و از آن پس برای ادامه تحصیل عازم نجف اشرف شد. روزی داستان پیروزی واقعه دخانیه را برای ایشان تعریف کرد، ناگاه برخلاف انتظار شهید مدرس، آثار تفکر و نگرانی در چهره میرزای شیرازی پیدا شد. علت را جویا شد، میرزا فرمود:

 

«حالا حکومت های قاهره و قدرت های بزرگ فهمیدند قدرت اصلی یک ملت  و نقطه متحرک شیعیان کجاست؛ از این رو تصمیم می گیرند این نقطه و این مرکز را نابود کنند. نگرانی من از آینده جامعه اسلامی است».

 

منبع: صراط اندیشه و عمل، آیت الله ابوالقاسم علیدوست، تهران، کانون اندیشه جوان، چاپ پنجم، 1398، صفحه 38

 

احد داوری
۰۸ خرداد ۰۱ ، ۰۶:۲۵ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر

 

علامه امینی در باره نگارش کتاب الغدیر می فرماید:

 

"آن وقت ها در نجف، نه پنکه بود و نه وسایل سردکننده دیگر، در آن شرایط سخت، من هر روز برای مطالعه به حسینیه شوشتری ها می رفتم که تعدادی کتب ارزشمند کهن در آن یافت می شد. زمانی که کتابخانه تعطیل می شد به کتابدار می گفتم: مطالعه من هنوز تمام نشده است. تو اگر می خواهی بروی، برو ولی اجازه بده من بمانم. او درب حسینیه را می بست و می رفت و مرا در کتابخانه تنها می گذاشت. من ساعت های دراز روی کتاب ها می افتادم، مطالعه می کردم و یادداشت بر می داشتم. غرق شدن در مطالعه مرا به کلی از گذشت زمان غافل می ساخت، تنها زمانی به خود می آمدم که می دیدم فرشی که روی آن نشسته ام از ریزش مدام عرق، کاملا خیس شده و بدنم همچون بیمار تب زده از گرمای شدید فضای بسته کتابخانه یکپارچه آتش می کند".

 

جاب است بدانید مزاج علامه امینی در فضای سرد تبریز پرورش یافته بود و به هیچ وجه با هوای به شدت گرم نجف در آن روزگار سازگار نبود.

 

صراط اندیشه و عمل، آیت الله ابوالقاسم علیدوست، تهران، کانون اندیشه جوان، چاپ پنجم، 1398، صفحه 37 و 38

 

 

احد داوری
۰۲ فروردين ۰۱ ، ۱۹:۵۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:

 

 کسى که قرآن را بیاموزد، و در آن آموختن فروتنى را پیشه خود سازد، و آن را به بندگان خدا بیاموزد و هدفش رضاى خدا باشد، کسى را در بهشت نخواهید یافت که پاداشش بیشتر و گرانقدرتر از او و مقام و منزلتش از او بالاتر باشد، و در بهشت هیچ مقام و منزلت والایى وجود ندارد که او سهم چشمگیرى از آن نداشته باشد و شریفترین منازل بهشت از آن اوست. (پاداش نیکیها و کیفر گناهان / ترجمه ثواب الأعمال ؛ ؛ ص754)

 

-------------------------------------

 مَنْ  تَعَلَّمَ  الْقُرْآنَ  وَ تَوَاضَعَ  فِی  الْعِلْمِ  وَ عَلَّمَ عِبَادَ اللَّهِ وَ هُوَ یُرِیدُ مَا عِنْدَ اللَّهِ لَمْ یَکُنْ لَهُ فِی الْجَنَّةِ أَعْظَمُ ثَوَاباً مِنْهُ وَ لَا أَعْظَمُ مَنْزِلَةً مِنْهُ وَ لَمْ یَکُنْ فِی الْجَنَّةِ مَنْزِلَةٌ وَ لَا دَرَجَةٌ رَفِیعَةٌ وَ لَا نَفِیسَةٌ إِلَّا کَانَ لَهُ فِیهَا أَوْفَرُ النَّصِیبِ وَ أَشْرَفُ الْمَنَازِل (ثواب الاعمال ص 293)

 

احد داوری
۲۲ اسفند ۰۰ ، ۰۹:۵۱ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

حضرت امام باقر علیه السّلام فرمود: قرآن خوانان سه گروه اند:

 

یکى آنکه قرآن خواند و آن را سرمایه کسب خود کند و پادشاهان را با آن بدوشد و به مردم بزرگى بفروشد.

 

و دیگر مردى است که قرآن را بخواند و حروف آن را نگهدارى کند ولى حدود آن را ضایع سازد و آن را چون قدح (جام آب) نگهدارى کند (یعنى براى خودنمائى و هنگام سودجوئى از آن منتفع گردد و در سایر اوقات پشت سر اندازد چنان که شخص سواره جام آبش را پشت سرش مى آویزد) خداوند امثال اینان را در قرآن خوانان زیاد نکند.

 

و دیگر مردى است که قرآن خواند و داروى قرآن را بر دل دردمندش نهد و براى (خواندن و بکار بستن و دقت و غور در معانیش) شب زنده دارى کند و روزش را به تشنگى بسر برد، و در هنگام نمازهایش و جاهاى آن بدان قیام کند، و از بستر خواب بخاطر آن دورى گزیند، و به خاطر این دسته از مردمان است که خداى عزیز جبار بلا را بگرداند، و ببرکت ایشان است که خداى عز و جل شر دشمنان را باز دارد، و بسبب آنان است که خداى عز و جل از آسمان باران فرستد، پس بخدا سوگند اینها در میان قرآن خوانان از کبریت احمر کمیاب ترند. (أصول الکافی، ترجمه مصطفوى ؛ ج 4 ؛ ص435)

 

  ---------------------------------------------------

عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام، قَالَ: «قُرَّاءُ الْقُرْآنِ ثَلَاثَةٌ: رَجُلٌ قَرَأَ الْقُرْآنَ، فَاتَّخَذَهُ بِضَاعَةً ، وَ اسْتَدَرَّ بِهِ الْمُلُوکَ، وَ اسْتَطَالَ بِهِ عَلَى النَّاسِ؛ وَ رَجُلٌ قَرَأَ الْقُرْآنَ، فَحَفِظَ حُرُوفَهُ، وَ ضَیَّعَ حُدُودَهُ، وَ أَقَامَهُ إِقَامَةَ الْقِدْحِ ، فَلَا کَثَّرَ  اللَّهُ هؤُلَاءِ مِنْ  حَمَلَةِ الْقُرْآنِ ؛ وَ رَجُلٌ قَرَأَ الْقُرْآنَ، فَوَضَعَ دَوَاءَ الْقُرْآنِ عَلى  دَاءِ قَلْبِهِ، فَأَسْهَرَ بِهِ لَیْلَهُ، وَ أَظْمَأَ بِهِ نَهَارَهُ، وَ قَامَ بِهِ فِی مَسَاجِدِهِ، وَ تَجَافى  بِهِ عَنْ فِرَاشِهِ، فَبِأُولئِکَ یَدْفَعُ اللَّهُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْبَلَاءَ، وَ بِأُولئِکَ یُدِیلُ  اللَّهُ- عَزَّ وَ جَلَّ- مِنَ الْأَعْدَاءِ، وَ بِأُولئِکَ یُنَزِّلُ   اللَّهُ- عَزَّ وَ جَلَّ- الْغَیْثَ مِنَ السَّمَاءِ، فَوَ اللَّهِ لَهؤُلَاءِ فِی قُرَّاءِ الْقُرْآنِ أَعَزُّ مِنَ الْکِبْرِیتِ الْأَحْمَرِ». (الکافی ، چاپ - دارالحدیث ؛ ج 4 ؛ ص658)

 

احد داوری
۲۱ اسفند ۰۰ ، ۰۸:۴۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

امام علی علیه السلام:

بپرهیزید از عقب انداختن کارها و کنارگذاردن خوبى‌ ها؛ چرا که در آن، پشیمانى است .

 

إیّاکُم وتَأخیرَ العَمَلِ ودَفعَ الخَیرِ ؛ فَإِنَّ فی ذلِکَ النَّدَمَ .
 

وقعة صفّین : ص 108

 

 

احد داوری
۲۴ دی ۰۰ ، ۲۲:۳۸ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:

 

خداوند کسی را دوست دارد که وقتی کاری می کند، آن را به خوبی انجام می دهد.

 

یحبّ اللَّه العامل إذا عمل‏ أن‏ یحسن. (نهج الفصاحه، صفحه 801)

 

 

احد داوری
۱۹ دی ۰۰ ، ۱۸:۳۹ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

چه بسا به ذهن انسان خطور کند که حضرت فاطمه (علیهاالسلام) به خاطر نسبت های ویژه ای که با پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و امیر المومنین (علیه السلام) و ائمه اطهار (علیهم السلام) داشته به چنین منزلت و مناقب بیشماری دست یافته است،

 

لیکن حقیقت این است که همه این کمالات  به جهت بلندمرتبگی وجود خود آن بانوست، نه به لحاظ پیوندهای اعتباری او؛

زیرا دیگران نیز در آن پیوندها با او برابر یا از او برترند؛

چنانکه فرزندی پیامبر اکرم‏(صلّی الله علیه وآله وسلّم) و همسری امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) ویژه او نبود و دیگران نیز فرزند نبی اکرم‏(صلّی الله علیه وآله وسلّم) و همسر حضرت علی(علیه‌السلام) بوده ‏اند و در این پیوندها با او برابرند.

مادری امامان معصوم(علیهم‌السلام) نیز ویژه آن حضرت نیست و فاطمه بنت اسد در مادری امامان معصوم(علیهم‌السلام) از او برتر است؛ زیرا آن حضرت مادر یازده امام معصوم و این بانو نیز مادر دوازده امام معصوم است و هرگز مقامش به مقام منیع حضرت زهرا(علیهاالسلام) نمی‏رسد.

 

منبع: فاطمه (سلام الله علیها) اسوه بشر، آیت الله جوادی آملی ص 59

احد داوری
۲۶ آذر ۰۰ ، ۲۲:۱۰ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

هر کدام از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری دغدغه ای دارند و بر اساس آن ها وعده می دهند:

وعده بهبود اوضاع اقتصادی ...

وعده تقویت امنیت مردم ....

وعده بهبود کسب و کار ...

وعده تعامل با همسایگان و دنیا ....

وعده رفع نیازهای مالی مردم...

وعده کمک به محرومان و نیازمندان....

وعده مبارزه با فساد ....

 

در هر کشوری بدون توجه به دین و نوع حکومت داده می شود یعنی هر حکومتی فارغ از دین و آیین، وظیفه تامین اینها را دارد چنان که نمونه های آن را در کشورهای مختلف می بینیم. نظام شاهنشاهی و نظام های آپارتاید و دیکتاتوری ها هم که این وعده ها را می دهند! نظام های لیبرال و کمونیست ها هم این وعده ها را می دهند. تفاوت وعده های نظام اسلامی با این وعده ها در چیست؟ آیا حکومت اسلامی هم فقط به این موارد فکر کند؟

 

در پاسخ این جمله از آیت الله مصباح را نقل می کنم که فرمودند:

«آن مصالحی که ما در تشکیل حکومت می‌ خواهیم، تنها آن مصالحی نیست که همه عقلا می‌ خواهند. آن که همه عقلا می‌ خواهند ما هم می‌ خواهیم؛ امنیت می‌ خواهیم، تأمین نیازمندی‌ های زمین‌ مانده می‌ خواهیم، دفاع می‌ خواهیم، همه اینها هست اما در یک حکومت دینی فراهم کردن زمینه رشد انسانی و رسیدن به تعالی که عبارت است از قرب خدا، نیز مطلوب است.» (منبع)

 

کدام نامزد برنامه، توان و کارنامه اجرایی رساندن مردم به تعالی را دارد؟ نامزد تراز انقلاب اسلامی کدام گزینه است که فراتر از دیدگاه همه حکومت ها، برنامه و کارنامه متناسب با دولتمرد اسلامی دارد؟

نکته: بی دلیل نیست که به آیت الله مصباح می گویند: عمار انقلاب

 

احد داوری
۲۳ خرداد ۰۰ ، ۰۷:۵۸ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

من در جبهه بودم که [فرزندم] محمد به دنیا آمد،

در جبهه بودم که او لب به سخن باز کرد،

در جببه بودم که او راه رفتن آموخت.

یک بار که به مرخصی آمدم، حالتی در صورتش دیدم که هیچ گاه فراموش نمی کنم؛ چیزی بین گریه و خنده، بین بغض و شادی. هم از دیدنم ذوق می کرد هم از من می گریخت. گاهی به آغوشم می دوید، گاهی غریبی می کرد. آن روز همه وجودم داغ شد. نمی دانستم با این اندوه چه کنم؛ اما چاره ای نداشتم. چاره ای نداشتیم. جنگ بود.

  

راوی: هادی قیومی

کتاب «دسته یک؛ بازروایی خاطرات شب عملیات»؛ گردآورنده: اصغر کاظمی؛ تهران، سوره مهر، چاپ دهم: 1388 صفحه 701

 

احد داوری
۲۰ خرداد ۰۰ ، ۱۶:۵۴ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

این روز ها گاهی قطعی برق داریم و قبلا هم داشتیم، آن زمان که برق فرصتی بود برای مطالعه بیشتر نه وبگردی و نه ...، بودند مردانی که از لحظه لحظه های فرصت ها استفاده می کردند، علی رغم محدودیت های شدیدی که داشتند و سختی هایی که می کشیدند:

 

برای چادرهای گردان برق کشیدند. شب ها بین ساعت هفت تا ده، یک لامپ مهتابی در همه چادرها روشن می شد. در شب های طولانی زمستان، بچه ها این یک ساعت را غنیمت می شمردند و حسابی درس می خواندند. همه از نور کم سو و زرد فانوس خسته شده بودند؛ اما پس از یک هفته، موتور برق آتش گرفت و باز فانوس ها عزیز شدند.

 

راوی: حسین گلستانی

کتاب «دسته یک؛ بازروایی خاطرات شب عملیات»؛ گردآورنده: اصغر کاظمی؛ تهران، سوره مهر، چاپ دهم: 1388، ص 297

 

احد داوری
۱۹ خرداد ۰۰ ، ۱۸:۳۵ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰ نظر

 ارزش ها جابجا شده اند، الان خیلی ها به این فکر می کنند که با هر قیمتی حتی تخریب دیگران و دروغ، آرای مردم را به دست آورند، چندی قبل، اشخاصی بودند که از گرفتن جایزه خود هم به احتمال وجود افراد شایسته تر از خود، امتناع می کردند؛ نمونه اش را ببینید:

 

در آذر ماه، تبلیغات لشکر به گردان ها اعلام کرد که هر گردان چند تن از بسیجیان قدیمی و خوش فکر خود را معرفی کند تا در مراسم انتخاب بسیجی نمونه از آنها تقدیر شود. یکی از انتخاب شده های گردان ما، [احمد] احمدی زاده بود که در دسته ما بود؛ اما او حاضر نبود جایزه اش را بگیرد.

 

در صبحگاه روزی، اسامی بسیجیان نمونه گردان اعلام شد و آنها جایزه شان را از دست برادر کوثری – فرمانده لشکر – گرفتند. شامگاه آن روز، کسی مرا بیرون چادر صدا کرد، ببرون رفتم اما او را نشناختم. خودم را معرفی کردم، گفت: یک بنده خدایی این امانتی را به من داد تا بدهم به شما.

 

با تعجب آن امانتی را گرفتم، جایزه بسیجی نمونه بود. فهمیدم که مال احمدی زاده است. رفتم سراغش. خلوتگاهش را بلد بودم؛ شیاری در کنار چادر، همانجا بود.

دستی به شانه اش  زدم و گفتم: این چه کاری بود که کردی؟

مثل همیشه، خجالتی و سر به زیر جواب داد: برادر گلستانی، شما لیاقت این هدیه را دارید، نه من؛ این جایزه حق شماست.

طبع لطیفش از برگ گل هم نازک تر بود. او را نیازردم؛ اما آن قدر برایش حرف زدم تا اینکه به او قبولاندم جایزه حق خودش است.

 

 راوی: حسین گلستانی

کتاب «دسته یک؛ بازروایی خاطرات شب عملیات»؛ گردآورنده: اصغر کاظمی؛ تهران، سوره مهر، چاپ دهم: 1388، ص 295 , 296

 

احد داوری
۱۸ خرداد ۰۰ ، ۰۶:۵۴ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰ نظر