مطالعات دانشجویی

مطالبی از قرآن و احادیث، نکاتی از سیره بزرگان و مقالات شخصی

مطالعات دانشجویی

مطالبی از قرآن و احادیث، نکاتی از سیره بزرگان و مقالات شخصی

سلام خوش آمدید

 

یاد سختی های کودکی «شهید محمد تقی خیمه ای» در زبان مادر:

 

 محمد تقی که کوچک بود، عادت داشت در قابلمه غذا را بردارد و آن را بچشد. وضع مالی ما خوب نبود. بیشتر اوقات غذایمان ساده بود. یک روز همسایه ها پیشمان آمدند. یکی از زن های همسایه از من پرسید: فاطمه چی کار می کردی؟

 با دست پاچگی گفتم: برای بچه ها غذا درست می کردم.

 چند لحظه بعد محمد تقی آمد. قابلمه غذا روی گاز بود، به سراغ آن رفت، دلم لرزید. با برداشتن در رنگش پرید. در آن را گذاشت و سریع رفت خوابید. دعا می کردم آنها متوجه نشوند. مهمان ها که رفتند به او گفتم: چرا زود خوابیدی؟ بیدار شو، چای بخور.

 سرش را پایین انداخت و گفت: مادر وقتی توی قابلمه را دیدم که آب خالی می جوشه، شرمنده تو شدم. دعا کن بزرگ بشم، کمک حالت باشم یا باعث سربلندی ات باشم.

 سیری در سیره شهدای دفاع مقدی، ج 12 ص 112.

  • احد داوری

 

تکیه کلام «شهید اسحاق رنجوری مقدم» در جلسات:

 

«ما با همین ابزار محدود باید کار را انجام دهیم. اگر ابزار باشد، پول باشد و تمام امکانات دیگر هم مهیا باشد، دیگر چه نیازی به من و شما؟ می توان چهار نفر دیگر را هم از بیرون آورد تا کار بسیج را انجام دهند. پس چرا به دنبال نیروهای مخلص و بی ادعا می گردیم؟ هنر ما همین است که با همین امکانات محدود کارهای نامحدود انجام دهیم».

منبع: سیره شهدای دفاع مقدس، ج 17، ص 52

  • احد داوری

 

خاطره ای از «شهید غلامرضا شریفی پناه»

 همیشه نگران همسر و بچه هایش بود. مرتب به آنها تلفن می زد و حالشان را می پرسید. یک عکس خانوادگی توی جیب بغلش گذاشته بود و با وجود آن قوت می گرفت. هر چند وقت یکبار، عکس را از جیب بیرون می آورد و با عشق نگاه می کرد. آن وقت حال و هوایش عوض می شد و می گفت: بازدید خانوادگی کردم.

 سیره شهدای دفاع مقدس، ج 12، ص 37.

  • احد داوری

 

خاطره ای در باره «شهید حیدر علی عربلو»

 آخرین باری که حیدر می خواست به جبهه اعزام شود، پسر بزرگمان امیر، سه ساله بود. وقتی دید پدرش ساک خود را بسته است، بسیار بی قراری می کرد، ساک پدر را زیر سرش گذاشت و به خواب رفت.

 نیمه های شب بود که با صدای زمزمه مناجات و گریه همسرم از خواب بیدار شدم، وقتی علت گریه او را پرسیدم با چشمانی اشکبار گفت: از خدا کمک می خواهم تا به بچه مان صبر عطا کند تا من بتوانم صبح به جبهه بروم.

دعای او مستجاب شد، چرا که امیر سه ساله با آن بی تابی شب گذشته، با آرامی پدرش را برای همیشه بدرقه کرد، تا این که در عملیات فتح خرمشهر از شلمچه به بهشت پرواز کرد.

  سیره شهدای دفاع مقدس، ج 12 ص 77.

  • احد داوری

 

خاطره ای از «شهید حاج رضا شکری پور»

انگار نه انگار که از جبهه رسیده. رضا از در که وارد شد، آستین ها را زد بالا و نشست کنار تشت لباس ها.

گفتم: کار شما نیست، کار منه!

حاج رضا خیلی جدی گفت: یعنی می خوای بگی این قدر دست و پا چلفتی ام؟

گفتم: نه بابا! میگم این وظیفه منه!

 زل زد تو چشام: خانوم جان! اسیر که نیاوردم تو خونم! حالا بذار این دو تکه رختو هم ما بشوریم.

  سیره شهدای دفاع مقدس، ج12 ص 85

  • احد داوری

مصداق کلی دشمنان  بر اساس آیات قرآن کریم عبارتند از:

 

 الف: شیطان: «إِنَّ الشَّیْطانَ لَکُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا»؛ در حقیقت شیطان دشمن شماست شما [نیز] او را دشمن گیرید (فاطر ۶)؛ «إِنَّ الشَّیْطانَ کانَ لِلْإِنْسانِ عَدُوًّا مُبِینا» شیطان همواره براى انسان دشمنى آشکار است؛ (اسراء ۵۳) و آیات دیگر (انعام ۱۴۲، اعراف ۲۲، یوسف ۵)

 

ب: یهودیان: «لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الْیَهُود»؛ مسلماً یهودیان را دشمن‏ترین مردم نسبت به مؤمنان خواهى یافت (مائده ۸۲).

 

ج: مشرکان و کفار: «لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذِینَ آمَنُوا... وَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا»؛ مسلماً... و کسانى را که شرک ورزیده‏اند دشمن‏ترین مردم نسبت به مؤمنان خواهى یافت (مائده ۸۲)؛ «إِنَّ الْکافِرِینَ کانُوا لَکُمْ عَدُوًّا مُبِینا»؛ کافران پیوسته براى شما دشمنى آشکارند (نساء ۱۰۱).

 

د: منافقان: «هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّی یُؤْفَکُونَ‌«؛ [منافقان] خودشان دشمن‌اند از آنان بپرهیز خدا بکشدشان تا کجا [از حقیقت] انحراف یافته‏اند (منافقون ۴)

هـ: بعضی از خویشاوندان؛ نظیر همسران و فرزندان «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْواجِکُمْ وَ أَوْلادِکُمْ عَدُوًّا لَکُم»؛ اى کسانى که ایمان آورده‏اید در حقیقت برخى از همسران شما و فرزندان شما دشمن شمایند (تغابن ۱۴)

 

و: برخی مصادیق دیگر نظیر بت‌ها: «قَالَ أَفَرَأَیْتُم مَّا کُنتُمْ تَعْبُدُونَ أَنتُمْ وَآبَاؤُکُمُ الْأَقْدَمُونَ فَإِنَّهُمْ عَدُوٌّ لِّی إِلَّا رَبَّ الْعَالَمِینَ»؛ [ابراهیم] گفت آیا شما و پدران پیشین شما در آنچه مى‏پرستیده‏اید تأمل کرده‏اید؟ قطعاً همه آن [بت‌ها] جز پروردگار جهانیان دشمن من هستند (شعراء ۷۵ - ۷۷)

 

البته شدت دشمنی برخی از دشمنان بیشتر است ازجمله دشمنی یهودیان و مشرکان نسبت به مسلمانان شدیدتر است (مائده ۸۲). در برخی روایات نیز دشمنی کسی بزرگ دانسته شده است که مخفیانه دشمنی کند: أَکْبَرُ الْأَعْدَاءِ أَخْفَاهُمْ‏ مَکِیدَة (لیثى واسطى، على بن محمد (۱۳۷۶)، عیون الحکم و المواعظ، قم، دارالحدیث، ص ۱۲۶)

 

بخشی از مقاله مراتب حساسیت نیروهای انقلابی در برابر دشمن از دیدگاه قرآن کریم

  • احد داوری

 

بررسی مفهوم دشمن در قرآن

 

دشمن واژه‌ای فارسی به معنای بدنفس، بددل، زشت طبع و به کسی یا کسانی اطلاق می‌گردد که به فرد ضرر می‌رسانند (دهخدا، ۱۳۷۷، ج ۷، ص ۱۰۹۰۸) یا بدخواه بوده و بدی و زیان کس دیگر را می‌خواهد (معین، ۱۳۷۵، ج ۲، ص ۱۵۳۷)، دشمنی در مقابل دوستی قرار دارد (عمید، ۱۳۷۷، ص ۶۰۳) در قرآن واژه‌های متعددی با تفاوت‌های جزئی در مفهوم و به‌تناسب سیاق برای تبیین دشمن و دشمنی به‌کاررفته است که مهم‌ترین آن‌ها از کلماتی با ریشه‌های زیر مشتق شده‌اند: عدو (بقره ۳۶ و ده‌ها آیه دیگر)، خصم (یس ۷۷) شنء (کوثر ۳) بغض (آل‌عمران ۱۱۸) قلی (ضحی ۳) لدد (بقره ۲۰۴) شقق (انفال ۱۳) حدد (توبه ۶۳)، عند (مدثر ۱۶).

 

برای نمونه می‌توان گفت عدو به معنی تجاوز به دیگری و گذشتن از حدود است (ابن فارس، ۱۴۰۴ ق، ج ۴، ص ۲۴۹) مانند عبارت «وَقُلْنَا لَهُمْ لاَ تَعْدُواْ فِی السَّبْتِ»؛ به آنان گفتیم در روز شنبه تجاوز نکنید (نساء ۱۵۴) و دشمن را ازاین‌جهت عدو می‌گویند که از حدود خود تجاوز کرده و به حقوق دیگری مجوز عبور می‌دهد؛ مثلاً کفار دشمن معرفی‌شده‌اند: «إِنَّ الْکَافِرِینَ کَانُواْ لَکُمْ عَدُوًّا مُّبِینًا»؛ کافران پیوسته براى شما دشمنى آشکارند (نساء ۱۰۱) زیرا به اعتقادات مسلمانان تجاوز می‌کنند. یا شیطان که در آیه ۵ سوره یوسف دشمن انسان معرفی‌شده است: «إِنَّ الشَّیْطَانَ لِلإِنسَانِ عَدُوٌّ مُّبِینٌ»؛ شیطان براى آدمى دشمنى آشکار است زیرا به حقوق انسان‌ها تجاوز کرده است. دشمنی کفار و شیطان هم ظاهری و هم باطنی است (راغب اصفهانی، ۱۴۱۲ ق، ۵۵۳)، اما برخی دشمنی‌ها در رفتار بروز نمی‌کند؛ مثلاً بت‌ها نسبت به حضرت ابراهیم علیه‌السلام عداوتى نداشتند و عداوت از جماد متصور نیست بلکه آن‌ها جنبه معبودى داشتند و آن حالت ابراهیم را ناراحت می‌کرد (قرشى، ۱۳۷۱ ‏، ج ۴، ص ۳۰۶) لذا در مورد آن‌ها هم تعبیر عداوت را به‌کاربرده است: «فَإِنَّهُمْ عَدُوٌّ لِّی إِلَّا رَبَّ الْعَالَمِینَ»؛ قطعاً همه آن‌ها جز پروردگار جهانیان دشمن من هستند (شعرا ۷۷). همچنان که منافقان نیز به عنوان دشمن معرفی‌شده‌اند هرچند در ظاهر رفتاری مخالف مسلمانان نشان نمی‌دهند و حتی گاهی رفتارشان از فرط تناسب ظاهری با رفتار مسلمانان، موجب شگفتی می‌شود: «وَإِذَا رَأَیْتَهُمْ تُعْجِبُکَ أَجْسَامُهُمْ ... هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ»؛ و چون آنان را ببینى هیکل‌هایشان تو را به تعجب وا‌می‌دارد ... خودشان دشمن‌اند از آنان بپرهیز. (منافقون ۴)

 

بنابراین می‌توان گفت در فرهنگ وحی، هرکسی یا کسانی یا چیزی که بدخواه بوده و قصد زیان مسلمانان را بخواهند دشمن تلقی می‌شوند حتی اگر در رفتار خود چیزی بروز ندهند.

 

بخشی از مقاله مراتب حساسیت نیروهای انقلابی در برابر دشمن از دیدگاه قرآن کریم

  • احد داوری

 

مفهوم نیروهای انقلابی

 

«انقلاب» واژه‌ای عربی از ریشه «قلب» به معنای دگرگونی و برگرداندن چیزی از سویی به‌سوی دیگر است (فراهیدی، ۱۴۰۹ ق، ج‏۵، ص ۱۷۱؛ صاحب بن عباد، ۱۴۱۴ ق، ج‏۵، ص ۴۳۵؛ ابن فارس، ۱۴۰۴ ق، ج‏۵، ص ۱۷) لذا «انقلاب» در باب انفعال به معنای انصراف و بازگشتن خواهد بود (طریحی، ۱۳۷۵، ج‏۲، ص ۱۴۷) که در برخی آیات مانند «إِنَّا إِلی‏ رَبِّنا مُنْقَلِبُونَ»؛ گفتند ما به‌سوی پروردگارمان بازخواهیم گشت (اعراف ۱۲۵) به همین معنای لغوی به‌کاررفته است (راغب اصفهانی، ۱۴۱۲ ق، ص ۶۸۱). در زبان فارسی تعاریف اصطلاحی گوناگونی که از آن صورت گرفته است (شجاعیان، ۱۳۸۲، ص ۲۳- ۲۶؛ عیوضی، ۱۳۸۷، ص ۴۴ - ۴۷؛ محمدی، ۱۳۸۷، ص ۲۱ - ۲۶؛ مطهری، ۱۳۷۸، ج‏۲۴ ص ۱۴۴) که درمجموع می‌توان «انقلاب» را به معنای دگرگونی بنیادی در همه زمینه‏های اجتماعی، اخلاقی، اقتصادی، حقوقی و به‌ویژه سیاسی دانست که نسبت به قبل از انقلاب اتفاق می‌افتد. (مصباح یزدی، ۱۳۸۸، ص ۳۴۷) که معادل چنین تعریفی در ادبیات عربی با «الثورة» از ریشه «ثور» به معنای هیجان و برانگیختگی (ابن منظور، ۱۴۱۴ ق، ج‏۴ ص ۱۰۸؛ مصطفوی، ۱۳۶۸، ج‏۲ ص ۴۴ و ۴۵) بیان می‌شود. مراد از انقلاب در پژوهش حاضر «بعثت پیامبران» است که این تعبیر یا معادل عربی آن در آثار معاصران برای بعثت پیامبران به‌کاررفته است. ازجمله می‌توان تفسیر تسنیم (جوادی آملی، ۱۳۸۹، ج ۱۷، ص ۵۹)، تفسیر نمونه (مکارم شیرازی، ۱۳۷۴، ج‏۱، ص ۹۸؛ ج‏۸، ص ۳۶۹ و ۳۷۰؛ ج ۱۲، ص ۳۱۸؛ ج‏۱۳، ص ۲۷۶ و ۲۷۷؛ ج ۱۷، ص ۳۶۷)، من هدی القرآن (مدرسی، ۱۴۱۹ ق، ج‏۳، ص ۴۳۸ و ۴۳۹؛ ج ۹، ص ۳۸ و ۳۹؛ ج ۱۳، ص ۳۰۳ و ۳۰۴)، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن (صادقی تهرانی، ۱۳۶۵، ج‏۱۹، ص ۲۳۸)، تفسیر الکاشف (مغنیه، ۱۴۲۴ ق، ج‏۳، ص ۸ و ۹؛ ج‏۴، ص ۳۹۹ و ۴۰۰، ص ۴۱۷، ص ۴۳۲؛ ج‏۵، ص ۵۲۴) و تفسیر من وحی القرآن (فضل‌الله، ۱۴۱۹ ق، ج ۶، ص ۱۵۶ و ۱۵۷) را نام برد. همچنین در برخی تفاسیر اهل تسنن نظیر التحریر و التنویر (ابن عاشور، ۱۹۸۴ م، ج‏۱۶، ص ۱۳۸)، التفسیر القرآنی للقرآن (خطیب، [بی‌تا]، ج‏۸، ص ۶۵۴)، فی ظلال القرآن (قطب، ۱۴۱۲ ق، ج‏۲، ص ۱۰۰۵ و ۱۰۰۶؛ ج‏۳، ص ۱۳۴۶؛ ج ۵، ص ۲۶۸۳) نیز این تعابیر دیده می‌شود؛ چنان‌که در تألیفات غیرتفسیری برخی از علمای معاصر نیز به‌کاررفته است، ازجمله شهید مطهری به مقایسه شباهت انقلاب ایران با انقلاب صدر اسلام پرداخته (مطهری، ۱۳۷۸، ج ۲۴، ص ۱۳۷ و ۱۴۸) و محمد شجاعیان، انقلاب پیامبر در صدر اسلام را از انقلاب‌های توحیدی محسوب کرده است (شجاعیان، ۱۳۸۲، ص ۴۸ - ۵۵) علمای دیگری نیز این تعبیر را به‌کاربرده‌اند. (ر.ک. فارسی، ۱۳۶۱، ص ۱۰- ۱۵).

 

بررسی معنای لغوی بعثت، ارتباط بین «انقلاب» و «بعثت پیامبران» را بیشتر روشن می‌کند، توضیح آنکه «بعثت» از ریشه «بعث» مشتق شده و سه حرف «ب ع ث» اصل واحدی هستند که بر «اثارة» و برانگیخته شدن دلالت می‌کنند (ابن فارس، ۱۴۰۴ ق، ج‏۱، ص ۲۶۶) و بررسی موارد مختلف استعمال آن بیان می‌کند که در هر موردى به‌تناسب آن مورد، مفهوم خاصى دارد (راغب اصفهانی، ۱۴۱۲ ق، ج ۱، ص ۱۳۲)، مانند برانگیختن پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلم براى تبلیغ در آیه، برانگیختن لشکر براى جهاد، برانگیختن و بیدار کردن انسان خواب براى اداى وظایف، برانگیختن مردگان براى حساب و برانگیختن حیوان براى حرکت (فراهیدى، ۱۴۰۹ ق، ج ۲، ص ۱۱۲؛ ابن فارس، ۴۰۴ ق، ج‏۱، ص ۲۶۶؛ ابن منظور، ۱۴۱۴ ق، ج ۲، ص ۱۱۶) که در همه این موارد نوعی دگرگونی و انقلاب دیده می‌شود؛ به‌عنوان‌مثال در آیه «وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولًا أَنِ اعْبُدُواْ اللّهَ وَاجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ» و در حقیقت در میان هر امتى فرستاده‏اى برانگیختیم [تا بگوید] خدا را بپرستید و از طاغوت بپرهیزید (نحل ۳۶) ارسال رسول در هر امتی برای عبادت پروردگار و دوری از طاغوت نوعی دگرگونی اساسی ایجاد می‌کند و در بحث «انقلاب» به معنای مصطلح نیز برانگیختن توده‌های مردم و بیدار کردن آن‌ها برای مبارزه با ظلم و ستم مشهود است. خاطرنشان می‌شود واژه «انقلاب» در قرآن به معنای اصطلاحی فوق به کار نرفته است.

 

با این توضیح مصداق نیروهای انقلابی در آیات قرآن کریم نیروهای پیرو پیامبران (اعم از خود پیامبران یا پیروانشان) خواهند بود.

 

بخشی از مقاله مراتب حساسیت نیروهای انقلابی در برابر دشمن از دیدگاه قرآن کریم

  • احد داوری

 

خاطره ای از  «شهید مهدی زین الدین»

 

 بعد از چند روز آقا مهدی تلفن زد و گفت: آماده شوید می خواهیم برویم  مشهد. گفتم: چطور؟ مگر شما کار ندارید؟

 گفت: فعلا عملیات نیست. بچه ها را دارند آموزش می دهند.

 برایم خیلی عجیب بود. همیشه فکر می کردم این ها آن قدر کار دارند  که سفر کردن، خوشگذرانی زیادی برایشان حساب می شود. آنقدر سوال پیچش کردم که حالا چه شده که می خواهیم برویم مسافرت؟

  گفت: مدت ها دنبال فرصت بودم که یک جایی ببرمت. فکر کردم چه جایی بهتر از امام رضا علیه السلام که زیارت هم رفته باشیم.

  با راننده اش، آقای یزدی آمدیم قم و دو خانواده همراه یکدیگر رفتیم مشهد. مشهد خیلی خوش گذشت. رفت و برگشتمان چهار روز طول کشید.

 سیری در سیره شهدای دفاع مقدس، ج12، ص 211

  • احد داوری

مادر شهید محمود کاوه تعریف می‎کند:

شبی از شب‎های تحصیل، نشسته بود در اتاقش به انجام تکالیف. رفتم برای شام صدایش کنم. گفت: «گیر کرده‎ام در حل ۲ تا مساله ریاضی. معلم، توپ چهل‎تکه جایزه گذاشته برایش. اگر اجازه بدهی، تا این ۲ مساله را حل نکنم شام بی‎شام!» بی‎خیالش شدم تا به درسش برسد. یک ساعت بعد، دوباره رفتم اتاقش. دیدم هنوز مشغول است. صدایش کردم؛ متوجه نشد! گرم کاری می‎شد، چنان دل می‎داد که تا تکانش نمی‎دادی، ملتفت سر و صدای اطرافیان نمی‎شد. دوباره یک ساعت بعد صدایش کردم. افاقه نکرد. نیم ساعت بعد به حاج آقا گفتم: «شما برو صدایش کن بلکه آمد شامش را خورد!» حاجی نرفته برگشت، و دیدم با یک پتو دارد می‎رود اتاق محمود! صبح برای نماز از خواب بلندش کردم؛ «شام که نخوردی! لااقل بگو بدانم مساله‎ها را حل کردی یا نه؟» خندید و گفت: «حل کردم آن هم چه‎جور! برای هر ۲ مساله، از ۳ طریق به جواب رسیدم!» محمود عاشق فوتبال بود. توپ چهل‎تکه هم خیلی دوست داشت! ظهر از مدرسه برگشت خانه. گفتم: «پس جایزه‎ات کو؟» از جواب طفره رفت! تا این‎جا را حالا شما داشته باشید.

۴۰ روز، فوق فوقش ۵۰ روز از شهادت محمود گذشته بود که زنگ خانه به صدا درآمد. حاجی رفت در را باز کرد. عاقله‎مردی پشت در بود؛ «من دبیر ریاضی محمود بودم. کلی هم گشتم تا خانه شما را پیدا کنم». حاجی دعوتش کرد بیاید تو، «نه» آورد؛ و گفت: قصد مزاحمت ندارم! و بعد ادامه داد؛ «من سه سال دبیر ریاضی محمودتان بودم. این را سال آخر فهمیدم که محمود، مسائل ریاضی را خودش حل می‎کرد اما صبح، زودتر می‎آمد کلاس، حل مساله را هر بار به یکی از دانش‎آموزان که عمدتا هم از قشر پایین بودند یاد می‎داد و جایزه هم اغلب به همان دانش‎آموز می‎رسید، چون محمود از چند راه به جواب می‎رسید. من به طریقی سال سومی که دبیر ریاضی محمود بودم متوجه ماجرا شدم. از قبل هم البته برایم بسیار عجیب بود؛ «چرا محمود که همیشه ریاضی را ۲۰ می‎گیرد، هیچ وقت برنده این جوایز نمی‎شود؟!» کشیدمش کنار؛ «امروز از فلانی شنیدم این مساله را تو حل کرده‎ای!» اول بنا کرد طفره رفتن، بعد قبول کرد!

«چرا؟»

جواب داد: «همین فلانی، اولا یک مساله ریاضی را یاد گرفته از چند راه حل کند. این کار بدی است آقا معلم؟ ثانیا جایزه کتانی بود و من خودم کتانی دارم. آیا بهتر نبود این کتانی برسد دست این دوستمان که کتانی‎اش از چند جا پاره شده؟» من آن‎جا فهمیدم چه روح بلندی دارد این محمود شما. خواستم موضوع را با مدیر مدرسه درمیان بگذارم تا از کاوه، سر صف صبحگاه، تقدیر شود. قسمم داد؛ «اگر برای کس دیگری این موضوع را لو بدهید، دیگر این مدرسه نمی‎آیم»

منبع: نشریه پرتو سخن

  • احد داوری

برخی موضوعات برای پژوهش و تدوین مقاله یا پایان نامه (در تکمیل موضوعات قبلی)

 

  1. اصول آموزش قرآن در سیره پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و اهل بیت علیهم السلام  (مثلا سهل گیری، تاکید بر قرائت و ...)
  2. ویژگی های پیامبران در دوران کودکی (همه کودکی های انبیاء علیهم السلام بررسی و ویژگی های خاص مربوط که در قرآن یا روایات آمده است تحلیل شوند، مثلا در مورد حضرت یوسف علیه السلام: در آیه22 یوسف می فرماید: نجزی المحسنین، یوسف در کودکی چه کاری کرده بود که به عنوان محسن لیاقت دریافت علم و حکم را پیدا کرد؟ و ...)
  3. ارتباط عذاب های اخروی مستکبران با روحیه آنها در دنیا (مثلا محرومیت از بهشت به دلیل محروم کردن بندگان خدا از نعمت ها، لعنت کردن همدیگر به دلیل همدلی دنیوی برای زورگویی به بندگان، خلود در جهنم به دلیل جاودانگی خوی استکباری و خوی تکبر در آنها، اضطراب روحی به دلیل مضطرب کردن ضعفا و مومنان و... محرومیت از بهشت: «انَّ الَّذینَ کَذَّبوا بِایتِنا واستَکبَروا عَنها ... لا یَدخُلونَ الجَنَّةَ ...» (اعراف/ 7، 40)، گرفتار شدن به عذاب دردناک و درافتادن به آتش جهنم با خواری و خلود در آن: «وامَّا الَّذینَ استَنکَفوا واستَکبَروا فَیُعَذّبُهُم عَذابًا الیمًا» (نساء/ 4، 173)، «والَّذینَ کَذَّبوا بِایتِنا واستَکبَروا عَنها اولکَ اصحبُ النّارِ» (اعراف/ 7، 36)، «... انَّ الَّذینَ یَستَکبِرونَ عَن عِبادَتی سَیَدخُلونَ جَهَنَّمَ داخِرین» (غافر/ 40، 46، 60؛ زمر/ 39، 60؛ اعراف/ 7، 36)،  اضطراب روحی بر اثر برخورد و ستیزه مستضعفان با آنان و پشیمانی آنها (سبأ/ 34، 31- 33؛ مؤمن/ 40، 47- 48)، لعنت کردن یکدیگر (اعراف/ 7، 36- 39)، بی‏توجهی به درخواستها و التماسهای ایشان و نپذیرفتن آن (مؤمن/ 40، 47- 50)، محاسبه شدید و خسران ابدی (طلاق/ 65، 8- 9) و سرانجام روسیاهی در قیامت. (زمر/ 39، 60)
  4. ارتباط فطرت با زبان قرآن و میثاق پیامبران (جلسه ششم تفسیر سوره احزاب آیت الله جوادی آملی: چگونگی وحدت ادیان در بیان امیرالمؤمنین(علیه السلام)؛ بعد ﴿وَإِنَّ هذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً﴾ یعنی ما اگر هفته‌ای به عنوان هفته وحدت داریم که از دوازده تا هفده ربیع‌الأول است که وحدت حوزه اسلامی است وحدت مذاهب است یک وحدت ادیانی هم خواهیم داشت که این وحدت ادیان ثابت می‌کند که همه ادیان ابراهیمی یک هدف دارند و یک خدا دارند و یک مبدأ و یک معاد, آنچه در خطبه اول نهج‌البلاغه آمده همین است. در خطبه دیگر هم مشابه این آمده است منتها درباره قرآن است در خطبه 183 بیان نورانی حضرت این است که «فَالْقُرْآنُ آمِرٌ زَاجِرٌ وَ صَامِتٌ نَاطِقٌ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَی خَلْقِهِ أَخَذَ عَلَیْهِ مِیثَاقَهُم» که از مردم تعهّد گرفته است که به قرآن عمل کنند این زیرمجموعه همان فطرت است زیرا قرآن برای شکوفا کردن همان مطالب فطری است بنابراین این میثاقی که از انبیا گرفته شده یک میثاق خاص است یک میثاق غلیظ است).
  5. ارتباط ندامت و توبه (از جمله مباحثی که مطرح می شود این آیه است:  فاصبحوا نادمین آیا ندامت باعث توبه نیست؟)
  6. بررسی اتحاد مسلمانان و تفرقه مشرکان (با توجه به آیه «قلوبهم شتی» ؛ حشر 14)
  7. بررسی نقش خط کوفی  در آموزش و ترویج قرآن (برخی معتقدند که خط کوفی در تبیین و آموزش قرآن اصالت دارد؛ ر.ک.  حمل قرآن دکتر خوش منش).
  8. چگونگی و ترتیب نام بردن پیامبران اولوا العزم در قرآن کریم (جلسه ششم تفسیر سوره احزاب آیت الله جوادی آملی؛ مطلب دیگر این است که از انبیای دیگر میثاق گرفته شد که به وحی وجود مبارک پیامبر که خاتم آنهاست(علیهم السلام) ایمان بیاورند از کلّ آنها میثاق گرفته شده که در تبلیغ دین پایدار باشند در تحمل شدائد و مصائب پایدار باشند در نام بردن انبیا از آنها به نحو عموم ذکرشان آمده که هیچ, آنها که به نحو خصوص آمده گاهی اول و آخر را ذکر می‌کند بعد انبیای وسط را یعنی این پنج پیامبر اولواالعزم(علیهم السلام) را که می‌خواهد نام ببرد گاهی اوّلی را ذکر می‌کند و آخری را، بعد آن سه پیامبر که در وسط هستند و بینهما قرار دارند ذکر می‌کند می‌فرماید نوح است و تویِ پیامبر خاتم هستی و آن سه پیامبر,[3] گاهی نام مبارک حضرت را اول می‌برد و نام نوح(سلام الله علیهما) را بعد می‌برد و نام آن سه پیامبر را که در بین اول و آخر بودند ذکر می‌کند غرض این است که این پنج پیامبر اولواالعزم اوّلینشان وجود مبارک نوح است آخرینش وجود مبارک حضرت است این سه پیامبر دیگر در وسط قرار دارند. ... این اول و آخر را که ذکر می‌کند این دو نحو است یک وقت از نظر تاریخی مطرح می‌کند نام مبارک نوح را اول ذکر می‌کند یک وقت از نظر فضیلت مطرح می‌کند نام مبارک حضرت را اول ذکر می‌کند در این آیه از نظر فضیلت مطرح شد که نام مبارک پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) را اول ذکر کرد.)
  9. راه های کسب موفقیت از دیدگاه قرآن و روایات (لن تجتمع العزیمة و الولیمة، و ...)
  10. راه های کسب آرامش در قرآن کریم (عبودیت، ذکر، توکل، توسل و...)
  11. شاخص های عالم بودن (یک فرد چه ملاک هایی باید داشته باشد که عالم محیوب گردد؟ بر مبنای آیات و روایات؟ مثلا می فرماید مرگ عالم ... این عالم چه کسی است برای شناخت این عالم چه ملاکی باید داشت؟)
  12. شرایط عذاب استیصال (چرایی و چگونگی عذاب الهی برای مستکبران در دنیا تابع شرایطی است که با وجود پیامبر معنا می یاید یا در حال حاضر نیز می تواند عذاب دنیوی (استیصال) برای آنها بوجود آید؟ سوال کلی : اگر شرایط فرعون را کسی در حال حاضر داشته باشد یا شرایط سایر مستکبران و افرادی که به عذاب استیصال گرفتار شدند، آیا در حال حاضر گرفتار عذاب استیصال می شوند یا این سنت تابع شرایط خاص خودش است؟ ).
  13. راه تقویت اراده فردی و ملی در قرآن و روایات (ضرورت مطلب در بیانات امام خامنه ای در تاریخ 13980101 در حرم مطهر رضوی علیه السلام: به این توجّه کنید که غرب و آمریکا به این نتیجه رسیده‌اند که اگر ملّت ایران یک چیزی را اراده کند، حتماً به دست خواهد آورد؛ به این نتیجه رسیده‌اند که با اراده‌ی ملّی ملّت ایران نمیشود مبارزه کرد؛ اگر [ملّت ایران] اراده کردند، مانع‌تراشی و سنگ‌اندازی فایده‌ای نخواهد کرد. چه کار میکنند؟ به این نتیجه رسیده‌اند که بایستی کاری کنند که ملّت ایران اراده نکند، اراده‌اش ضعیف بشود؛ در فکر این هستند. امروز در دنیا میلیاردها پول دارد خرج میشود برای اینکه در اعتقادات سیاسی و دینی جوانان ما رخنه ایجاد کنند تا اراده‌ی حرکت، اراده‌ی قیام در اینها از بین برود؛ میخواهند اراده را از بین ببرند، میخواهند شما تصمیم نگیرید. تلاش آنها این است که نگذارند اراده‌ی ملّت ایران برای پیشرفت، برای مقابله، برای ایجاد جامعه‌ی اسلامی و تمدّن اسلامی شکل بگیرد؛ میدانند که اگر این اراده شکل گرفت، بدون تردید تحقّق پیدا خواهد کرد).
  14. میثاق های خداوند از انسان (تبیین در جلسه ششم تفسیر سوره احزاب آیت الله جوادی آملی؛ برای تبیین این مسئله اهمیت میثاقی که از انبیا گرفته شد را بازگو می‌کند چند میثاق، خدای سبحان از انسان‌ها گرفت یکی میثاق عمومی است که بعد از تبیین مسئله آدم مطرح است که فرمود: وَإِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِن بَنِی آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ حالا این نشئه کجاست [مشخص نیست] ولی بالأخره بعد از تصویر مسئله آدم, ذریّه آدم, ظهور آدم و مانند آن مطرح است....اما آن میثاقی که از انبیا گرفته است موردش مشخص نیست که آن قبل از جریان آدم, قبل از جریان ظهور و ذریّه مطرح باشد فرمود:  وَإِذْ أَخَذْنَا مِنَ النَّبِیِّین مِیثَاقَهُمْ؛  بنابراین آن میثاق, مقطع خاصی است یعنی بعد از تصویر مسئله آدم, مسئله ظهور, مسئله ذریّه, میثاق گرفته شد اما در کدام عالَم روشن نیست نشئه عقل است نشئه فطرت است کدام نشئه است روشن نیست برای اهلش البته روشن است اما در جریان میثاقِ انبیا سخن از مسئله آدم و ذریّه و اخذ ظهور و اینها نیست فرمود ما از انبیا علیهم السلام  میثاق گرفتیم میثاق غلیظ هم گرفتیم. در جریان این میثاق, مسئله وحی مطرح است مسئله تبلیغ مطرح است معلوم می‌شود غیر از آن میثاق عمومی که در آیه  وَإِذْ أَخَذَ رَبُّکَ  مطرح است میثاق خاصّی از انبیا گرفته شد.
  15. وظایف و راهکارهای مسلمانان برای احیای اهداف عاشورا (ما برای امام چه کرده ایم؟ وظایف ما در مقابل امام چیست؟ بویژه برای احیای انقلاب عاشورا: مورادی از قبیل عمل به دستورات اسلام، انقلابی ماندن، تبعیت از رهبری، در میدان ماندن و ...)
  16. مدیریت بحران اقتصادی پیامبر؛ سیره پیامبر در مدیریت بحران های اقتصادی به چه شکلی بود؟ در شعب ابی طالب؟ در مدینه  و....
  17. بررسی واژه های حوزه اقتصادی قرآن (یا مترادف اقتصاد) در فرهنگ قرآن و لسان روایات ؛ واژه هایی همچون کفاف، غنی و فقر و...
  18. چرایی نکوهش برخی افراد در قرآن (مثلا چرا در قرآن برخی از افراد با عنوان اعراب توبیخ می کند، انسان معمولی این کار را نمی کند چه رسد به افراد دیگر، این به دلیل این است که آداب بلد نیستند و به اصطلاح متمدن نیستند؟ می توان سایر ویژگی های آنها را مورد بررسی قرار داد از راه رفتن و ...تا تنابز به القاب. اعراب به دلیل عدم احترم متقابل و بی ادب بودن مورد نکوهش قرار می گیرند. و این با تواضع و یاددادن و تعلیم به آنها سازگار است. جامعه مهاجر و انصار به عنوان جامعه نمونه و خوب مورد تایید قرار گرفته و الگو معرفی می شود و افراد دور از این فرهنگ مورد نکوهش قرار می گیرد. نمونه دیگر چرایی نکوهش تبرج جاهلی؟ پاسخ با نگرش به تمدن اسلامی و جامعه متمدن پاسخ داده شود).
  19. آیات الهی در قرآن و چرایی نامگذاری (علاوه بر موارد مشهور چرا کشتی با اینکه  فناوری و ساخت بشر است جزء آیات الهی و در کنار آیات ذکر می شود؟)
  20. بررسی تطبیقی اعجاز قرآن در اندیشه دو نفر از علمای دارای تشابه مانند شیخ مفید و شاگردش شیخ طوسی
  21. بررسی قائلان به نظریه صرفه در طول تاریخ و تبیین چرایی اوج  و فرود اعتقاد به آن در سده های مشخص
  22. بررسی قائلان به وجهی از اعجاز در طول تاریخ مثلا وجه عدم اختلاف، یا اعتقاد به اعجاز محتوایی و تحلیل آن و چرایی گسترش یا تحدید آن در یک بازه مشخص زمانی
  23. بررسی وجوه اعجاز قرآن در اندیشه امام خمینی (رحمه الله)
  24. برسی روایات مربوط به تشبیه حضرت مهدی علیه السلام و قرآن به ربیع و چرایی این تشبیه (ربیع الانام و ربیع القلوب) سایر تشبیه ها نیز روشن شود
  25. تبیین نظام مدیریتی در قرآن؛ (بررسی مسئله به صورت نظام مند؛  برای مطالعه ر.ک. دو فصلنامه قرآن و علم، ش 4، سال سوم، بهار و تابستان 88، ص 157 - 186 با عنوان «اقتراح (مبانی و روش شناسی تفسیر مدیریتی قرآن)».
  26. بیان واژه های نظیر علم؛ (تبیین معنا و تفاوت مواردی همچون معرفت، علم، ظن، درس و...)
  27. ویژگی های مومنان مدح شده در قرآن و مصادیق آنها و چرایی این مدح؛ ( دعای شب قدر: مومن مدحته فیه)
  28. دعا در نظر مستشرقان
  29. نقش رهبری در پیروزی نهضت های الهی
  30. اصول روابط بین المللی در قرآن کریم: (از جمله آیات لَا یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقَاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَلَمْ یُخْرِجُوکُم مِّن دِیَارِکُمْ أَن تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ (ممتحنه 8) و آیه وَإِن نَّکَثُواْ أَیْمَانَهُم مِّن بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُواْ فِی دِینِکُمْ فَقَاتِلُواْ أَئِمَّةَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لاَ أَیْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنتَهُونَ (توبه 12)
  31. بررسی مصادیق عدو در قرآن؛ (مصادیق عدو چه کسانی هستند و چرا عدو شدند؟ معنای عدو در ابتدا باید مشخص شود. آیا کسانی که مانع موفقیت می شوند مثلا دوستان ناباب، آیا جزء عدو محسوب می‌گردند؟ ان من ازواجکم و اولادکم عدوا لکم و...)
  32. باهوشی و معیارها یا شاخص های آن در قرآن و روایات. (تفاوت فطنة، هوش و عقل؟ آیا باهوشی در روایات تایید شده است؟ با چه معنایی؟)
  33. ثمرات تلاوت قرآن  با توجه به آیات و روایات.(از جمله موارد   در دعای 42 صحیفه سجادیه (دعای ختم قرآن) آمده است مثلا می فرماید: اللهم صل علی محمد و آله و هون بالقرآن عند الموت علی انفسنا کرب السیاق و.... ؛ بر اساس تحلیل های متنوع می توان طبقه بندی های مختلفی انجام داد مثلا آثار دنیوی و آثار اخروی. اثار عمومی برای عموم مسلمانان و اثار اختصاصی برای مومنان ویژه و... همچنین می توان تحلیل کرد که این آثار از چه امامی بیشتر نقل شده است؟ و چرا ؟ چرا روی ویژگی های خاصی تاکید شده است؟ آیا نشانه هایی از ارتباط محتوای قرآن با این آثار وجود دارد؟ از خود آیات چه آثاری برای قرآن می توان برداشت کرد؟ مثلا شفاء لما فی الصدور و...)
  34. بررسی مفهوم محکم و متشابه در روایت های اهل بیت علیهم السلام (بررسی موردی یک امام با ذکر مصادیق آن)
  35. بررسی معنای صمد در روایات
  36. وجه تسمیه قرآن در روایات  و بررسی تطبیقی با آیات قرآن کریم ؛ (مثلا با توجه به عبارتی در صحیفه سجادیه که می فرماید: و فرقانا فرقت به بین حلالک و حرامک و قرآنا اعربت به عن شرائع احکامک؛ (دعای ختم قرآن – دعای 42-  بند2) در این دعا وجه تسمیه فرقان ذکر شده است و احتمال دارد که وجه تسمیه قرآن هم مربوط به فراز اخیر باشد).
  37. هدف نزول قرآن و کتاب های آسمانی (چرا قرآن نازل شده است و هدف از نزول آن بر اساس آیات و روایات چیست؟)
  38. مستندات قرآنی شاخص های انقلاب از نظر رهبر معظم انقلاب
  39. ویژگی های دوستان اهل بیت علیهم السلام (از لحاظ مصداق اهل بیت علیهم السلام چه کسانی را دوست داشتند؟ و دلشان برای چه کسانی تنگ می شد و آن افراد چه ویژگی هایی داشتند؟)
  40. بررسی مفهوم تقوای سیاسی و تبیین مصادیق آن



ادامه موضوعات پیشنهادی برای تدوین مقاله و پایان نامه

  • احد داوری

خاطره ای در باره «شهید حاج محمد طاهری»

 کوچک بودم، حدود چهار ساله یا کمی کمتر. داخل خانه مان سرگرم بازی بودم که زنگ در حیاط به صدا در آمد. د.یدم و در را باز کردم. مردی مهربان با لبخندی بر لب، پشت در ایستاده بود. فورا جلو آمد مرا بغل کرد و بوسید. با تعجب و خیره خیره، قد و قیافه اش را وارسی کردم. خیلی آشنا بود، اما من نشناختمش. گویا خودش هم فهمیده بود که نگاه من، نگاه استفهام آمیزی است . لذا لبخندی زد و پرسید: مادرت خانه است؟

 گفتم: بله

 گفت: بگو بیاد دم در

 فورا رفتم به مادرم گفتم: یک مردی کارتون داره

 گفت: کیه؟

 گفتم: لباس سپاهی داره، فکر کنم از تعاونی سپاهه

 مادرم آمد دم درب حیاط، تا چشمش به آن آقا افتاد هر دو زدند زیر خنده. من مات و مبهوت مانده بودم که چه حکایتی است و این خنده برای چیست که آن آقا رو به مادرم کرد و گفت: حالا دیگه پسرمون هم ما را نمی شناسه.

  سیره شهدای دفاع مقدس، ج12 ص 159.

  • احد داوری

یه ظهر تابستانی از روی بیکاری سر کوچه نشستم. هوا خیلی گرم بود دیدم فایده نداره، برم خونه و زیر باد پنکه بمونم بهتره. همین که خواستم برم، دیدم از ابتدای سمت خیابان ... ابراهیم داره میاد... همین که نزدیک شد، دیدم پابرهنه است، توی این هوای داغ همین طور پایش می سوخت پایش را سریع از روی زمین بر می داشت... حدس زدم مسجد بوده و کفش هایش را بردند.

 

وقتی رسید سلام کردم و دست دادیم، سریع اومد توی سایه، اشاره به پاهاش کردم و گفتم: پس کفشات کو، تو این هوای داغ چرا پابرهنه شدی؟ وایستا الان برات دمپایی میارم، نکنه کفشات رو تو مسجد بردن؟ گفت: خودم اونها را دادم. با تعجب گفتم: به کی؟ .. از بس سوال پیچش کردم مجبور شد بگه ...

 

گفت: یه پیرمرد جلوی مسجد گدایی می کرد، خیلی وضع مالیش بد بود. پیرمرد به کف کفش هایش اشاره کرد که از بین رفته بود و چیزی برای پوشیدن نداشت. می گفت پام توی این گرما می سوزه، من هم پول همراهم نبود کفش هام رو دادم بهش. تا من خواستم برایش دمپایی بیاورم خداحافظی کرد و رفت.

 

منبع: سلام بر ابراهیم 2، صفحه 225 و 226

  • احد داوری
 
شرح حدیثی از حضرت امام جعفرصادق علیه‌السلام توسط حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای در ابتدای جلسه درس خارج فقه ِ بیست و ششم دی‌ماه 89 (یازدهم صفر 1432).
*
«قَالَ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ علیه السلام مَنْ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَاعِظٌ مِنْ قَلْبِهِ وَ زَاجِرٌ مِنْ نَفْسِهِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ قَرِینٌ مُرْشِدٌ اسْتَمْکَنَ عَدُوَّهُ مِنْ عُنُقِه» (شافی، صفحه‌ی 652)
*
فی الفقیه، عن الصّادق (علیه‌السّلام) [حضرت امام جعفر صادق علیه‌السّلام فرمودند]: «من لم یکن له واعظ من قلبه و زاجر من نفسه و لم یکن له قرین مرشد استمکن عدوّه من عنقه». اولین چیزی که موجب میشود که انسان بتواند در مقابل دشمنش - که مراد، شیطان است - ایستادگی کند و مانع بشود از تصرف دشمن و تسلط دشمن، [این است که:] «واعظ من قلبه»؛ از قلب خود واعظی برای خود داشته باشد. قلب متذکر بیدار، انسان را نصیحت میکند، موعظه میکند. یکی از بهترین وسائلِ اینکه انسان قلب را وادار کند به موعظه‌ی خود و فعال کند در موعظه‌ی خود، همین دعاهاست، دعاهای مأثور - صحیفه‌ی سجادیه و سایر دعاها - و سحرخیزی؛ اینها دل انسان را به عنوان یک ناصح برای انسان قرار میدهد. اول این است: «واعظ من قلبه».

[دوم اینکه:] «و زاجر من نفسه»؛ از درونِ خود یک زجرکننده‌ای، منع‌کننده‌ای، هشداردهنده‌ای داشته باشد. اگر این دو تا نبود، «و لم یکن له قرین مرشد»، یک دوستی، همراهی که او را ارشاد کند، به او کمک کند، راهنمائی کند، این را هم نداشته باشد - که این، سومی است - که اگر چنانچه از درون، انسان نتوانست خودش را هدایت کند و مهار نفسِ خودش را در دست بگیرد، [باید] دوستی داشته باشد، همراهی داشته باشد، همینی که فرمودند: «من یذکّرکم اللَّه رؤیته»، که دیدار او شما را به یاد خدا بیندازد؛ اگر این هم نبود، «استمکن عدوّه من عنقه»؛ خود را در مقابل دشمنِ خود مطیع کرده است؛ دشمنِ خود را مسلط کرده است بر خود و بر گردن خود، که سوار بشود. که [منظور از] دشمن، همان شیطان است. اینها لازم است. از درون خود، انسان، خود را نصیحت کند. بهترین نصحیت کننده‌ی انسان، خود انسان است؛ چون از خودش انسان گله‌مند نمیشود. هر کسی انسان را نصیحت کند، اگر قدری لحن او تند باشد، انسان از او گله‌مند میشود؛ اما خود انسان، خودش را نصیحت کند؛ دشنام بدهد به خودش، ملامت کند، سرزنش کند خودش را؛ اینها خیلی مؤثر است. موعظه کند، زجر کند. در کنار اینها، یا به جای اینها اگر نبود، آن وقت دوست، رفیق، که دستگیری کند انسان را.
 
  • احد داوری
مطالعات دانشجویی


امام خامنه ای:
باید در کشور ما و در میان جامعه‌ى ما ترتیبى اتّخاذ بشود که همه‌ى آحاد مردم به‌نحوى با قرآن انس داشته باشند و مفاهیم قرآنى براى اینها مفهوم باشد و معانى قرآن را درک کنند، به قرآن مراجعه کنند؛ ولو به طور اجمال از مفاهیم قرآنى سر دربیاورند.
(8 تیر 1393)

********************

امام خامنه‌ای:
«دشمنان می خواهند یاد شهدا احیا نشود برای اینکه جاده شهادت کور بشود» (6 اسفند 1397)