مطالعات دانشجویی

مطالبی از قرآن و احادیث، نکاتی از سیره بزرگان و مقالات شخصی

مطالعات دانشجویی

مطالبی از قرآن و احادیث، نکاتی از سیره بزرگان و مقالات شخصی

مطالعات دانشجویی


امام خامنه ای:
باید در کشور ما و در میان جامعه‌ى ما ترتیبى اتّخاذ بشود که همه‌ى آحاد مردم به‌نحوى با قرآن انس داشته باشند و مفاهیم قرآنى براى اینها مفهوم باشد و معانى قرآن را درک کنند، به قرآن مراجعه کنند؛ ولو به طور اجمال از مفاهیم قرآنى سر دربیاورند.
(8 تیر 1393)

********************

امام خامنه‌ای:
«دشمنان می خواهند یاد شهدا احیا نشود برای اینکه جاده شهادت کور بشود» (6 اسفند 1397)

آخرین مطالب

در مطلب «توصیف درس آموز و قدردانی مقام معظم رهبری از همسر مقاوم خود» بخشی از رفتار همسر معظم له یادآوری گردید، ادامه این توصیف تقدیم می گردد:

 

من در باره زهد و پارسایی این بانوی صالحه، تصویرهای بسیاری در ذهن خود دارم که بیان برخی از آنها خوب نیست. از جمله مواردی که می توانم بگویم این است  که هرگز از من درخواست خرید لباس نکرده است، بلکه نیاز خیلی ضروری خانواده به لباس را به من یادآور می شد و خود می رفت و می خرید.

 

هیچ وقت برای خود زیور آلات نخرید. مقداری زیور آلات داشت که از خانه پدری آورده بود و یا هدیه برخی بستگان بود. همه آنها را فروخت و پول آنها را در راه خدا صرف کرد. او اینک حتی یک قطعه زر و زیور و حتی یک انگشتر معمولی هم ندارد.

به یاد دارم از جمله مواردی که زیور آلات خود را فروخت، زمانی بود که سالی در مشهد زمستان نزدیک شد و سرما شدت یافت و مردم برای گرم کردن خانه های خود، به خرید موارد سوختی  - که در آن زمان زغال بود - روی آوردند. در چنین مواقعی تعدادی از مومنین به من مراجعه می کردند و پولی در اختیار من می گذاشتند تا با آن زغال بخرم و بین نیازمندان توزیع کنم. معمولا زغال را از زغال فروشی می خریدم بعد به کسانی که نیاز داشتند حواله می دادم تا زغال را از زغال فروشی بگیرند.

 

در آن سال، پولدارها به من مراجعه نکردند، بلکه فقرایی مراجعه کردند که معمولا در چنین ایامی برای گرفتن زغال در خانه علما را می زنند؛ اما آن سال این افراد از خانه من نا امید باز می گشتند و این امر مرا بسیار اندوهگین می ساخت.

 

همسرم که این حال را دید به من پیشنهاد کرد دستبندی را که برادرش به مناسبت تولد یکی از فرزندان به او هدیه کرده بود بفروشم. من مخالفت کردم ولی او اصرار ورزید، دستبند را گرفتم و خواستم آن را به قیمت هرچه بیشتر بفروشم. معمولا زرگرها طلا را بر اساس وزن می خرند و دستمزد ساخت آن را حساب نمی کنند؛ اتفاقا یکی از همسایگان و دوستان به خانه ما آمد. من جریان را برایش تعریف کردم تا تشویق شود که دستبند را به قیمت هر چه بیشتر بفروشد. او رفت و آن را به هزار و چند صد تومان فروخت و گفت: من به اندازه همین پول روی آن می گذارم . لذا مبلغ خوبی فراهم شد و با آن زغال خریدم و نگرانی همسرم هم برطرف گردید.

 

منبع: «خون دلی که لعل شد» (خاطرات حضرت آیت الله العظمی سید علی خامنه ای (مد ظله العالی) از زندان ها و تبعید دوران مبارزات انقلاب اسلامی)، صفحه 160 و 161پ

 

همچنین بخوانید: «توصیف درس آموز و قدردانی مقام معظم رهبری از همسر مقاوم خود»

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">