مطالعات دانشجویی

مطالبی از قرآن و احادیث، نکاتی از سیره بزرگان و مقالات شخصی

مطالعات دانشجویی

مطالبی از قرآن و احادیث، نکاتی از سیره بزرگان و مقالات شخصی

مطالعات دانشجویی


امام خامنه ای:
باید در کشور ما و در میان جامعه‌ى ما ترتیبى اتّخاذ بشود که همه‌ى آحاد مردم به‌نحوى با قرآن انس داشته باشند و مفاهیم قرآنى براى اینها مفهوم باشد و معانى قرآن را درک کنند، به قرآن مراجعه کنند؛ ولو به طور اجمال از مفاهیم قرآنى سر دربیاورند.
(8 تیر 1393)

********************

امام خامنه‌ای:
«دشمنان می خواهند یاد شهدا احیا نشود برای اینکه جاده شهادت کور بشود» (6 اسفند 1397)

آخرین مطالب

۲۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهید» ثبت شده است

 
جنگ هشت ساله ارتش بعث عراق علیه کشورمان، آمارهای جالب توجهی به جای گذاشت که شاید کمتر زمانی به آن توجه شده است. برخی از این آمار مربوط به اسامی شهدای جنگ است:

 

45000 شهید با نام محمد

20000 شهید در نامشان کلمه الله بود مانند عبدالله و....

30000 شهید با نام علی

2000 شهید با نام رضا

13000 شهید با نام حسین

5400 شهید با نام عباس

4500 شهید با نام اکبر

3500 شهید با نام اصغر

2300 شهید با نام قاسم

  
منبع: ناگفته های جنگ تحمیلی

 
 

 شادی روح مطهر شهدا صلواتی تقدیم می کنیم:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

 
 

احد داوری
۲۱ مرداد ۰۲ ، ۰۶:۳۸ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

امروز نگرانی دشمن از انقلاب علمی‌ ای است که ذیل انقلاب اسلامی شکل گرفته است. این  انقلاب علمی یعنی قیام دانشمندان با ایمان در برابر انحصار وانحراف علم. این یک انقلاب علمی در سطح جهان است که کسانی نه تطمیع می‌شوند و نه می‌ترسند. این همان موضوعی است که در بیانیه گام دوم انقلاب رهبر معظّم انقلاب بر روی آن تأکید می‌کنند و می‌فرمایند که امروز سنگ بنای یک انقلاب علمی ایجاد شده است.

 

شهیدان ما یک انقلاب در علم ایجاد کردند و به علم یک بُعد جدید بخشیدند و آن، جهت الهی است که علم را در جهت منافع ملت‌های مستضعف پیش می‌برد نه مستکبران. شهدای هسته‌ای ما این انقلاب علمی را ذیل انقلاب اسلامی رقم زدند.

 

دانشمندانی مثل فخری‌زاده، شهریاری، رضایی‌نژاد، علیمحمّدی و احمدی روشن ایستادند و نترسیدند و علم را جهت دادند. علم را در جهت و مسیر  متعالی برای بشریت قرار دادند، در جهت منافع ملت‌های محروم نه یک مشت مستکبر قلدری که از هیچ جنایتی ابا ندارند.

 

(بخشی از سخنرانی دکتر سعید جلیلی در وبینار بسیج اساتید دانشگاه های کشور)

 

احد داوری
۲۱ بهمن ۹۹ ، ۱۶:۳۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

[برای تکمیل شناسایی] از بی سیم چی جدا شدیم و از داخل روخانه پر آب با مشکلات فراوان به پشت مواضع دشمن رفتیم.

در آنجا مشغول بررسی اوضاع عقبه نیروهای عراقی بودیم که عناصر کمین دشمن با استفاده از دوربین دید در شب، ما را دیدند و به سوی ما آتش گشودند، به طوری که مجبور شدیم از سمت دیگری به نیروهای خودی ملحق شویم و به همین دلیل راه را گم کردیم و در میدان مین دشمن گرفتار شدیم.

 

در این درگیرری قطب نما از کار افتاد و ما سمت خودی و دشمن را نمی شناختیم ولی شهید مصطفی پژوهنده با آرامش خاصی به من گفت: «اول نماز بخوانیم که اگر شهید شدیم، بی نماز از دنیا نرفته باشیم».

 

شهید پژوهنده در همان میدان مین بدون این که کوچکترین اعتنایی به وضعیت مخاطره آمیز آن داشته باشد، در همان محل مشغول نماز شد. در آن لحظات بحرانی او به چهار جهت نماز خواند و بعد از دعا و نیایش آماده خروج از میدان شدیم و با تلاش فراوان راه را پیدا کردیم و به مواضع اولیه برگشتیم.

 

منبع: کتاب سیره شهدای دفاع مقدس ج 17 ص 72 و 73

 

احد داوری
۰۶ بهمن ۹۹ ، ۲۲:۳۶ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

شهید ولی الله نیکبخت بسیار متواضع بود. همه ما فکر می کریدم که او یک کارمند عادی جهاد است. بعدها فهمیدیم که او مسئول جهاد است.  [تلاش برای] بنیانگذاری سپاه و جهاد سازندگی از جمله کارهایی بود که او انجام داده بود.

 

خبرنگاران رادیو و تلویزیون و روزنامه ها همیشه سعی داشتند به نحوی با او مصاحبه کنند. وی زیر بار نمی رفت و می گفت:

«ما هنوز هیچ کاری نکرده ایم. هرگاه که توانستیم فقر و محرومیت را در منطقه از بین ببریم آن موقع شما آن را گزارش کنید. اگر الان من بگویم که فلان و فلان کار شد و فلان کار خواهد شد، اینها همه شعار است. کار نباید در حد حرف و شعار باشد، باید عملمان بیش از حرف زدنمان باشد».

 

منبع: کتاب سیره شهدای دفاع مقدس ج 17 ص 57

 

نکته: باز هم ماییم و شرمندگی از شهدا
حتی در زندگی روزمره هم زیاد شعار می دهیم (کسی که در زندگی روزمره زیاد شعار بدهد وقتی مسئول شد همین آش است و همین کاسه؛ کاری هم با سخنرانی های برخی مسئولان ندارم).

احد داوری
۰۴ بهمن ۹۹ ، ۲۲:۳۶ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

هنگامی که جهاد مغنیه شهید شد، واقعا به هم ریخت. داشتیم اسباب اثاثیه خانه مان را مرتب می کردیم. می خواستم چینش دکور را تغییر بدهم، کارمان تعطیل شد. از طرفی هم خیلی خوشحال شد و می گفت: «آقا زاده ای که روی همه را کم کرد».

 

تا چند وقت عکس رسول خلیلی را روی ماشین و داخل اتاق داشت. همه شهدا را زنده فرض می کرد که «اینها حیات دارند ولی ما نمی بینیم» تمام سنگ قبرهای شهدا را دست می کشید و می بوسید. بعضی وقت ها در اصفهان و یزد اگر کسی نبود پا برهنه می شد، ولی در بهشت زهرا هیچ وقت ندیدم کفشش را در بیاورد.

 

تاریخ تولد و شهادت شهدا را که می خواند، می زد توی سرش: « ببین اینها چه زندگی پر ثمری داشتن ولی من با این سن، هیچ خاصیتی ندارم».

 

کتاب قصه دلبری (شهید محمد حسین محمد خانی) به روایت مرجان در علی همسر شهید؛ به قلم محمد علی جعفری، تهران، انتشارات روایت فتح، چاپ بیست و ششم، 1398، صفحه 42

احد داوری
۲۱ آبان ۹۹ ، ۲۰:۰۵ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

امروز خیلی ناراحت کننده بود، دلخوشی داشتم که اینجا [ایلام در خدمت سربازی] نمازم قضا نشده است، البته چه نمازی! یک مشت الفاظ را خواندن. نمازهایم اصلا روح ندارد و فقط ناراحت از نخواندن آن هستم. حالا یا روی عادت یا روی وجوب آن. برای تنبه خودم، صبح تا ظهر آب نخوردم.

 

ملاقات در فکه، زندگی نامه شهید حسن باقری ص 38

احد داوری
۰۶ مهر ۹۸ ، ۲۱:۴۱ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

ای خدا! من باید از نظر علم نیز از همه برتر باشم تا مبادا که دشمنان مرا از این راه طعنه زنند،

باید به آن سنگدلانی که علم را بهانه کرده و به دیگران فخر می فروشند ثابت کنم که خاک پای من هم نخواهند شد.

باید همه آن تیره دلان مغرور و متکبر را به زانو در آورم، آنگاه خود خاضع ترین و افتاده ترین فرد روی زمین باشم.

 

بخشی از نیایش های شهید چمران، کتاب زمزم عشق، ص 182

احد داوری
۰۱ مهر ۹۸ ، ۰۶:۲۳ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

خدایا خسته و شکسته ام،

مظلوم از ظلم تاریخ، پژمرده از جهل اجتماع، ناتوان در مقابل طوفان حوادث، ناامید در برابر افق مبهم و مجهول، تنها، بی کس، فقیر در کویر سوزان زندگی، محبوس در زندان آهنین حیات،دل غم زده و دردمندم آرزوی آزادی می کند و روح پژمرده ام خواهش پرواز دارد تا از این غربتکده سیاه، ردای خود را به وادی عدم بکشاند و از بار هستی برهد، و در عالم نیستی  فقط با خدای خود به وحدت برسد.

ای خدای بزرگ! تو را شکر می کنم که راه شهادت را بر من گشودی، دریچه ای پرافتخار از این دنیای خاکی به سوی آسمان ها بازکردی و لذت بخش ترین امید حیاتم را در اختیارم گذاشتی و به امید استخلاص، تحمل همه دردها و غم ها و شکنجه ها را میسر کردی.

 

بخشی از نیایش های شهید چمران، کتاب زمزم عشق، ص 92

احد داوری
۲۹ شهریور ۹۸ ، ۱۶:۱۰ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

 خدایا ما را ببخش از گناهانی که ما را احاطه کرده و خود از آن آگاهی نداریم، گناهانی که می کنیم و با هزار قدرت عقل توجیه می کنیم و خود از بدی آن آگاهی نداریم.

 

بخشی از نیایش های شهید چمران، کتاب زمزم عشق، ص 79

احد داوری
۲۸ شهریور ۹۸ ، ۱۳:۰۵ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

 در آن روزگاری که طرفداری از اسلام به ارتجاع و قهقراگریی تعبیر می شد و کمتر کسی جرات می کرد که از مکتب مقدس تو دفاع کند، من در همه جا حتی در سرزمین های کفر، عَلم اسلام را بر می افراشتم و با تبلیغ منطقی و قلبی خود همه مخالفین را وادار به احترام می کردم و تو ای خدای بزرگ خوب می دانی که این فقط بر اساس اعتقاد و ایمان قلبی من بود و هیچ محرک دیگری جز تو نمی توانست داشته باشد.

 

بخشی از نیایش های شهید چمران، کتاب زمزم عشق، ص 76

احد داوری
۲۷ شهریور ۹۸ ، ۱۱:۰۴ موافقین ۲ مخالفین ۱ ۰ نظر

 

خدایا بگذار دریا باشم، ساکن و ساکت که امواج طوفان های سخت هم مرا به هیجان نیاورد.

 

بخشی از نیایش های شهید چمران، کتاب زمزم عشق، ص 181

احد داوری
۲۶ شهریور ۹۸ ، ۱۸:۴۶ موافقین ۲ مخالفین ۱ ۰ نظر

 

همیشه آروز داشتم

اگر دوستانم از من می خواهند دفاع کنند به خاطر حق دفاع کنند نه به خاطر محبت و دوستی.

اگر به من علاقه مندند به خاطر ادای حق باشد نه رحم و شفقت به دوستی دلسوخته و رنجیده.

 

بخشی از نیایش های شهید چمران، کتاب زمزم عشق، ص 156

احد داوری
۲۵ شهریور ۹۸ ، ۱۴:۴۶ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

خدایا تو را شکر می کنم که مرا در میان مستکبرین و مترفین غرب نجات دادی و با محرومترین و مستضعف ترین ستمدیدگان دنیا محشور کردی تا اگر نتوانم دردشان را مداوا کنم لااقل در درد و غمشان شریک باشم.

 

 بخشی از نیایش شهید چمران، کتاب زمزم عشق، ص 74

احد داوری
۲۴ شهریور ۹۸ ، ۱۰:۵۴ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

 وقتش را تلف نمی کرد، از وقتی می آمد می دانست امروز چه کتاب هایی باید بخواند و چه مطالبی باید تهیه کند. از قبل برنامه ریزی می کرد و برنامه هایش را می نوشت. از حدود سیزده سالگی دفتر یادداشت روزانه داشت. همیشه در حال خواندن یا نوشتن بود.

راوی: مادر شهید

ملاقات در فکه، زندگی نامه شهید حسن باقری، ص 31

احد داوری
۲۳ شهریور ۹۸ ، ۱۳:۲۰ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰ نظر