مطالعات دانشجویی

مطالبی از قرآن و احادیث، نکاتی از سیره بزرگان و مقالات شخصی

مطالعات دانشجویی

مطالبی از قرآن و احادیث، نکاتی از سیره بزرگان و مقالات شخصی

مطالعات دانشجویی


امام خامنه ای:
باید در کشور ما و در میان جامعه‌ى ما ترتیبى اتّخاذ بشود که همه‌ى آحاد مردم به‌نحوى با قرآن انس داشته باشند و مفاهیم قرآنى براى اینها مفهوم باشد و معانى قرآن را درک کنند، به قرآن مراجعه کنند؛ ولو به طور اجمال از مفاهیم قرآنى سر دربیاورند.
(8 تیر 1393)

********************

امام خامنه‌ای:
«دشمنان می خواهند یاد شهدا احیا نشود برای اینکه جاده شهادت کور بشود» (6 اسفند 1397)

آخرین مطالب

پسر باعث شد تا پدر بدبخت شود!

پنجشنبه, ۲۷ شهریور ۱۳۹۹، ۱۰:۰۸ ق.ظ

 

امام علی علیه السلام فرمودند:

«زبیر» همواره از ما اهل بیت و از یاران خاص ما بود تا آن که فرزند شومش «عبدالله» نشو و نما کرد و پدر را گمراه ساخت.

 

مَا زَالَ الزُّبَیْرُ رَجُلًا مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ حَتَّى نَشَأَ ابْنُهُ الْمَشْؤُومُ عَبْدُاللَّهِ

( نهج البلاغه، حکمت 453)

 

 شرح:

این گفتار پرمعنا را امام علیه السلام زمانى فرمود که در جنگ جمل دو لشکر در مقابل هم قرار گرفتند. على علیه السلام بر اسب سوار شد و زبیر را صدا زد و او در مقابل امام علیه السلام ایستاد.

حضرت فرمود: چه چیز تو را به این جا آورده؟

گفت: تو سبب شدى زیرا من براى تو اهلیت خلافت قائل نیستم و تو اولى  از ما نمى باشى.

 على علیه السلام فرمود: آیا من بعد از عثمان شایسته خلافت نیستم؟ ما تو را از طائفه بنى عبد المطلب (از طائفه خودمان) مى دانستیم تا این که فرزند بد تو به وجود آمد و بین ما و تو جدایى افکند.

سپس امام علیه السلام سخنانى از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله درباره خودش و زبیر نقل کرد و زبیر از خواب غفلت بیدار شد و از جنگ کناره گیرى کرد. وى بعداً به وسیله ابن جرموز کشته شد و امام علیه السلام از قتل او ناراحت گشت.

 

زندگی نامه زبیر

زبیر، فرزند عوام و مادرش صفیه، عمه رسول خدا صلى الله علیه و آله بود. در نوجوانى، اسلام را پذیرفت و از افرادى بود که زود اسلام را پذیرفتند. او مرد شجاعى بود و در جنگ هاى اسلامى شجاعت خود را نشان داد. در جنگ هاى متعدد مهمى ازجمله بدر، احد، خندق و حنین شرکت داشت و طرفداران او فضائلى براى او برشمرده اند.

 

او در زمان خلیفه دوم جزء شوراى شش نفرى او بود و جالب این که در آن شورا به على علیه السلام رأى داد و در جریان سقیفه نیز از مدافعان على علیه السلام بود ولى مع الأسف زندگى او پایان خوبى نداشت چراکه بعد از خلافت ظاهرى امیرمؤمنان على علیه السلام براثر حسادت و جاه طلبى و تحریک معاویه و وسوسه هاى طلحه و همچنین فرزندش عبداللَّه، بیعت خود را با على علیه السلام شکست و در جنگ جمل حاضر شد. اما پیش از آغاز جنگ با نصایح على علیه السلام به اشتباه خود پى برد و از جنگ کناره گیرى کرد و مردى به نام ابن جرموز او را در یکى از بیابان هاى اطراف بصره به قتل رسانید و هنگامى که این خبر به على علیه السلام رسید به شدّت ناراحت شد و بر عاقبت سوء او تأسف خورد.

 

اما فرزندش عبداللَّه بن زبیر از اولین کسانى بود که بعد از هجرت به مدینه در میان مسلمانان متولد شد علاقه مندان به او فضایل زیادى براى وى ذکر کرده، شجاعت او را ستوده و او را از خطباى انگشت شمار قریش محسوب داشته اند.

او در سال شصت و چهار هجرى بعد از مرگ یزید، حاکم مصر و حجاز و یمن و خراسان و اکثر شام شد و پایتخت خود را مدینه قرار داد ولى در زمان عبدالملک به دست حجاج بن یوسف ثقفى در حالى که از مدینه به مکه آمده بود کشته شد و این، بعد از آن بود که همه یارانش او را رها کرده بودند و بدنش را مدت ها به دار آویزان کردند و این در سال 73 هجرى بود.

 

بعضى از مورخان نوشته اند که او چهل روز جمعه در نماز جمعه نامى از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله نبرد و درودى بر آن حضرت نفرستاد. هنگامى که مردم به او اعتراض کردند گفت: پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله خانواده بدى دارد که اگر من درود بر آن حضرت بفرستم مردم به خانواده او علاقه مند مى شوند و سبب خوشحالى آن ها مى گردد. و این نشانه نهایت عداوت او با اهل بیت پیغمبر علیهم السلام بود.

 

از تواریخ استفاده مى شود که عبدالله از آتش بیاران اصلى جنگ جمل بود ازجمله در داستان معروف سگ هاى حوئب. روشن مى شود که عبداللَّه بن زبیر چه نقش شیطنت آمیز خطرناکى در برافروختن آتش جنگ داشت. زیرا هنگامى که عائشه صداى سگ ها را شنید و سؤال کرد که آن محل چه نام دارد؟ و به او گفتند: نام آن حوئب است؛ تصمیم بر بازگشت گرفت.

در این جا عبداللَّه بن زبیر آمد، قسم یاد کرد که این جا حوئب نیست و ما مدت هاست از آن جا گذشته ایم و شاهدانى آورد که گواهى دروغ بدهند که آن جا حوئب نیست.

حوئب منطقه‏ اى بود در مسیر مدینه به بصره و پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله روزى به عایشه فرموده بود: گویى من یکى ‏از شما را مى‏ بینم که سگ‏هاى منطقه حوئب در برابر او پارس مى‏ کنند و بترس اى عایشه از این‏که تو آن زن باشى ( زیرا آن مسیر، مسیر گناه و خطر است)

 

از بعضى از روایات نیز استفاده مى شود که وقتى زبیر از جنگ با على علیه السلام در میدان جنگ جمل منصرف شد فرزندش عبداللَّه به شدّت او را نهى کرد و سرزنش نمود ولى در او اثر نگذاشت.

(پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج 15، ص: 570 – 574)

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">