مطالعات دانشجویی

مطالبی از قرآن و احادیث، نکاتی از سیره بزرگان و مقالات شخصی

مطالعات دانشجویی

مطالبی از قرآن و احادیث، نکاتی از سیره بزرگان و مقالات شخصی

مطالعات دانشجویی


امام خامنه ای:
باید در کشور ما و در میان جامعه‌ى ما ترتیبى اتّخاذ بشود که همه‌ى آحاد مردم به‌نحوى با قرآن انس داشته باشند و مفاهیم قرآنى براى اینها مفهوم باشد و معانى قرآن را درک کنند، به قرآن مراجعه کنند؛ ولو به طور اجمال از مفاهیم قرآنى سر دربیاورند.
(8 تیر 1393)

********************

امام خامنه‌ای:
«دشمنان می خواهند یاد شهدا احیا نشود برای اینکه جاده شهادت کور بشود» (6 اسفند 1397)

آخرین مطالب

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تفسیر المیزان» ثبت شده است

 

راوی: مهدى حائرى تهرانى

 

علّامه حقوق زیادى بر گردن من دارند و افتخار شاگردى ایشان را دارم. وقتى محضر ایشان رسیدم، سؤالات زیادى در فقه و اصول و فلسفه داشتم که ایشان پاسخگوى من شدند و من از همان آغاز مجذوب ایشان شدم. از ایشان سؤال کردم که مى توانم درس خصوصى خدمتشان داشته باشم، که براى بنده و چند نفر از رفقا، درس اصول قرار دادند، البته آن موقع فقط شرح منظومه مى گفتند. با آقا جلال آشتیانى و چند نفر از فضلا خدمت ایشان درس کفایه را- با این که مقدارى از آن را خوانده بودیم- تکمیل کردیم و همچنین درس فقه را فراگرفتیم.

 

من از ایشان تقاضا کردم چون در قم درس تفسیر نداریم، درس تفسیر بگذارید، زیرا تفسیر باید از دروس اصلى حوزه باشد. ایشان تفسیرى ننوشته بودند؛ فقط جزوه اى به من نشان دادند و گفتند: این پانزده جزء قرآن است که وقتى تبریز بودم و کسى تفسیر مى گفت، وظیفه خود دانستم یک تفسیر بنویسم.

 

تفسیر ایشان را گرفتم و مطالعه کردم. دیدم خیلى مختصر است. گفتم: شما درس تفسیر بگذارید. ایشان قبول کردند، به شرطى که روز پنج شنبه باشد و هر کدام از حاضران یک دوره تفسیر را بخوانند. تفسیر المیزان  از همان مجلس پنج شنبه سرمشق گرفت.

 

این درس، حدود یک سال و نیم در منزل ما بود. بعداً طلّاب حوزه مطلع شدند که ایشان درس تفسیر دارند و جلسه اى گذاشتند که تدریس عمومى کنند. ایشان بعد از یک سال و نیم آماده شد تفسیر در حوزه علمیّه باشد. اعلام کردیم در مسجد سلماسى درس تفسیر در جلسه خصوصى ایشان مى نوشتند و ما مطالبى را که از تفاسیر دیگر جمع آورى کرده بودیم، مى گفتیم و ایشان در تفسیرشان اضافه مى کردند. تفسیر عمومى که شروع شد، ازدحام آوردند و به حدود پانصد نفر- که تا آن زمان سابقه نداشت- رسیدند. تفسیر ایشان یکى از مواد درسى حوزه شد. بعد از این که دوره اوّل تفسیر تکمیل شد، به بنده مرحمت کردند.

 

من گفتم: باید این، چاپ بشود و آوردم تهران و با بعضى دوستان صحبت کردم و تفسیر چاپ شد. این تفسیر بیست سال طول کشید و خودشان بعداً متصدى نوشتن آن شدند. بعد از این که تفسیر عربى ایشان چاپ شد، گفتم: این تفاسیر به فارسى ترجمه بشود تا بیش تر مورد استفاده قرار بگیرد.

 

حدود بیست سال ایشان زحمت کشیدند و من حتى تابستان ها خدمت ایشان بودم و با دوستان در خدمتشان کتاب ها را تصحیح و براى چاپ آماده مى کردیم.

 

مرزبان وحی و خرد؛ یادنامه مرحوم علامه سید محمدحسین طباطبائى قدس سره، بوستان کتاب (انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم) ، چاپ: اول،  1381 صفحه 725 و 726

احد داوری
۱۳ خرداد ۹۹ ، ۲۰:۵۷ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

راوی: آیت الله مکارم شیرازی

 

یک روز علّامه طباطبائى مرا خواستند و وقتى به حضورشان رسیدم، فرمودند: «تمایل دارم تفسیر المیزان  ترجمه شود و عقیده دارم براى ترجمه آن شما این کار را بکنید.» من قبول کردم و شروع به ترجمه نمودم و جلد اوّل را در دو مجلّد ترجمه نمودم، زیرا مطالب آن فشرده است و الفاظ کوتاه و معانى زیادى دارد و به عللى موفق به ادامه این کار نشدم.

 

یک بار خدمتشان آمدم و عرض کردم: آقا! شما استادید و بزرگوار و صاحب نظرید، ولى من هم آدمى هستم که نمى توانم در همه مسائل تقلید بکنم؛ در این بحث هاى شما که ترجمه مى کنم، مى خواهم استقلال فکرى خودم را از دست ندهم. اگر جایى اختلاف نظر داشتم، آیا اجازه مى فرمایید: در پاورقى نظر خود را بنویسم یا اجازه نمى فرمایید؟

ایشان جمله خیلى پرمعنایى فرمودند و در حالى که تبسم بر لبانشان آشکار بود گفتند: «آقاى مکارم! اگر ما از خودمان انتقاد بکنیم، بهتر از این است که دیگران از ما ایراد بگیرند. بگذارید ما خودمان بحث هایمان را نقد کنیم، نه آن که بیگانه ها این کار را بکنند».

بعد افزودند: «پیشنهادى که دارم، اگر شما جایى ایرادى داشتید، قبلًا بیایید با من بحث کنید. اگر من شما را قانع کردم، تمام». گفتم: اگر قانع نشدم چى؟ فرمودند: «ایرادتان را در پاورقى نوشته، جواب من را هم مى نویسید و قضاوت را به خوانندگان وا مى گذارید».

 

یک استاد به شاگردش تا این اندازه بلند نظرى داشته باشد، مهم است. شروع کردیم به ترجمه تفسیر، تا آن که به مباحث جبر و تفویض رسیدیم، که من به فکر خودم در بعضى از نظرات با ایشان هماهنگ نبودم. خدمتشان عرض کردم: آقا! آن محبتى که فرمودید در اوّل کار و قرارى که گذاشتیم، الآن من آمده ام وفاى به آن عهد را بخواهم. مى خواهم در این جا پاورقى نوشته و از بحث شما ایرادى بگیرم. فرمودند: «اشکالى ندارد. بفرمایید ببینم اشکال شما چیست؟».

 

در یکى از شب ها که خدمتشان بودم و اشکال را مطرح کردم، ایشان نظراتشان را فرمودند. من در آخر کار باز سماجت کردم و گفتم: آقا! واقعش این است که من هنوز قانع نشده ام ولو توضیحات خوبى فرمودید. اجازه بدهید که من بنویسم. فرمودند: «عیبى ندارد».

اشکال را خیلى مفصل نوشتم و خدمتشان آوردم. گفتند: «اوه! شما این قدر مفصل مى نویسید، من جوابش را چقدر بنویسم؟» گفتم: مى فرمایید چه کنیم؟ فرمودند: «اشکال خلاصه شده و جواب خلاصه در پاورقى است». ما هم قبول کردیم و در ضمن آوردن خلاصه ایراد، عین جواب ایشان را نوشتیم و این الآن به عنوان یک سند در آن پاورقى تفسیرى که من ترجمه کردم، ضبط و محفوظ است.

 

این مسأله براى من خیلى آموزنده بود و مؤثر واقع شد که یک مرد بزرگ نسبت به نظرات شاگرد این قدر احترام بگذارد و کراراً این قضیه را در جلسات به عنوان صفاى روح و معنویت مرحوم علّامه طباطبائى نقل کرده ام.

 

مرزبان وحی و خرد؛ یادنامه مرحوم علامه سید محمدحسین طباطبائى قدس سره، بوستان کتاب (انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم) ، چاپ: اول،  1381 صفحه 722 و 723

احد داوری
۱۰ خرداد ۹۹ ، ۲۳:۵۵ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

حاج شیخ لطفعلى زنوزى، نامه اى به علّامه طباطبائى نوشت و مرا به ایشان معرفى کرد.

به تبریز رفتم و از هر کس سؤال مى کردم، او را نمى شناخت، جز یکى از علما. سرانجام به خدمتش رسیدم، دیدم تفسیر آیات  «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ » و «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ » را فقط براى دو نفر تدریس مى کرد.

 

 (راوی: آیت الله احمدی میانجی)

 

مرزبان وحی و خرد؛ یادنامه مرحوم علامه سید محمدحسین طباطبائى قدس سره، بوستان کتاب (انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم) ، چاپ: اول،  1381 صفحه 717 و 718

احد داوری
۰۷ خرداد ۹۹ ، ۲۰:۱۹ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

در یکى از روزها که مشغول ترجمه المیزان بودم، قرآن دستم بود و تفسیر هم روبرویم و در این حالت مى خواستم کتاب دیگرى باز نمایم، اما چون احتمال داشت آن صفحه مورد نظر قرآن بسته شود و به هم بخورد، قرآن را پشت رو، روى زمین نهادم. علّامه طباطبائى که حالات و رفتارم را مشاهده مى کرد، فوراً قرآن را برداشت و بر آن بوسه زد و به من گفت:

«دیگر از این کارها نکنید». و این وضع ادب علّامه را نسبت به این کتاب الهى نشان مى دهد.

 

مرزبان وحی و خرد؛ یادنامه مرحوم علامه سید محمدحسین طباطبائى قدس سره، بوستان کتاب (انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم) ، چاپ: اول،  1381 صفحه 716 و 717

احد داوری
۰۶ خرداد ۹۹ ، ۱۸:۱۳ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

چکیده

 

علامه سید محمد حسین طباطبایی و محمد رشید رضا از مفسران معاصر و تأثیرگذار هستند که هر کدام بر مبنای خاصی به تفسیر قرآن پرداخته اند و مطالعه تطبیقی آرای قرآنی آنها علاوه بر فهم صحیح و دقیق نظرات آنها، به انتخاب نظر برتر کمک می کند؛ لذا در این مجال به بررسی تطبیقی آرای تأثیرگذار قرآنی علامه طباطبایی و رشید رضا با محوریت مهم ترین آثار آنها یعنی تفسیر المیزان و تفسیر المنار پرداخته شده است. نویسنده برای نیل به این مقصود پس از ذکر زندگی نامه علمی و آثار مؤلفان مزبور، به طور جداگانه روش شناسی المیزان و المنار را مورد تحلیل قرار داده و آرای قرآنی آنها را در سه محور به صورت تطبیقی بررسی کرده است. آرای مشترک قرآنی شامل استقلال قرآن در دلالت، پیوستگی آیات و کارکرد عقل در تفسیر که در هردو تفسیر مورد مداقه قرار گرفته اند به عنوان محور اول مطرح شده، سپس ساختار چند معنایی، تأثیر پذیری از اعتقادات کلامی و توجه به ویژگی های متکلم، مخاطب و موضوع جزء آرای قرآنی مختص علامه به عنوان محور دوم و در نهایت کارکرد اجتماعیِ افراطی، نقش پررنگ تأویل و تمثیل همچنین آرای سلفی وهابی جزء آرای قرآنی خاص رشید رضا در محور سوم بر شمرده شده است.

 

واژگان کلیدی:آرای قرآنی، علامه طباطبایی، رشید رضا، المیزان، المنار، مطالعه تطبیقی.

 

دانلود متن کامل مقاله «بررسی تطبیقی آرای قرآنی علامه طباطبایی و رشید رضا»

 

 

احد داوری
۲۵ بهمن ۹۳ ، ۲۲:۳۹ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر