مطالعات دانشجویی

مطالبی از قرآن و احادیث، نکاتی از سیره بزرگان و مقالات شخصی

مطالعات دانشجویی

مطالبی از قرآن و احادیث، نکاتی از سیره بزرگان و مقالات شخصی

مطالعات دانشجویی


امام خامنه ای:
باید در کشور ما و در میان جامعه‌ى ما ترتیبى اتّخاذ بشود که همه‌ى آحاد مردم به‌نحوى با قرآن انس داشته باشند و مفاهیم قرآنى براى اینها مفهوم باشد و معانى قرآن را درک کنند، به قرآن مراجعه کنند؛ ولو به طور اجمال از مفاهیم قرآنى سر دربیاورند.
(8 تیر 1393)

********************

امام خامنه‌ای:
«دشمنان می خواهند یاد شهدا احیا نشود برای اینکه جاده شهادت کور بشود» (6 اسفند 1397)

آخرین مطالب

۵۱ مطلب با موضوع «نهج البلاغه» ثبت شده است

به لطف خدا و در سایه توجهات اهل بیت علیهم السلام، بر عهد خویش وفادار می مانیم، دعا کن

 

 سردار سلیمانی

 

وقتی خبر شهادت مالک اشتر (رحمة الله علیه) به حضرت علی علیه السلام رسید فرمودند:

مالک و چه بود مالک! به خدا قسم اگر کوه بود کوهى جداى از کوهها بود، و اگر سنگ بود سنگى سخت بود، مرکبى به بلنداى آن نمى ‏رسد، و پرنده ‏اى بر قله آن نمى ‏پرد.

وَ قَالَ علیه السلام وَ قَدْ جَاءَهُ نَعْیُ الْأَشْتَرِ رَحِمَهُ اللَّهُ: مَالِکٌ وَ مَا مَالِکٌ وَ اللَّهِ لَوْ کَانَ جَبَلًا لَکَانَ‏ فِنْداً وَ لَوْ کَانَ حَجَراً لَکَانَ صَلْداً لَا یَرْتَقِیهِ الْحَافِرُ وَ لَا یُوفِی عَلَیْهِ الطَّائِر (نهج البلاغه ؛ ترجمه انصاریان، حکمت443).

 

ادامه فرمایش علی علیه السلام به نقل از الغارات ثقفی (متوفای 283ق):

به خدا سوگند!! شهادت تو عالمی را ویران و جهانی را شاد می کند، بر مردی مانند تو گریه کنندگان باید بگریند، آیا کسی مانند مالک وجود دارد؟!!!

وَ اللَّهِ لَیَهُدَّنَّ مَوْتُکَ عَالَماً وَ لَیَفْرَعَنَّ عَالَماً عَلَى‏ مِثْلِ‏ مَالِکٍ‏ فَلْتَبْکِ الْبَوَاکِی وَ هَلْ مَوْجُودٌ کَمَالِک‏ (الغارات ثقفی، چاپ دار الکتاب الإسلامی قم، ج1، ص 170).

احد داوری
۱۵ دی ۹۸ ، ۱۱:۱۶ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر

.

امیر مومنان حضرت علی علیه السلام پس از ضربه ابن ملجم، به فرزندانش امام حسن و امام حسین علیهما السلام چنین وصیت می کنند:

.

 ... وَ اللَّهَ اللَّهَ فِی الْقُرْآنِ لَا یَسْبِقُکُمْ‏ بِالْعَمَلِ بِهِ غَیْرُکُم (نهج البلاغه صبحی صالح، نامه 47)

.

... خدا را، خدا را، در باره قرآن، مبادا دیگران در عمل به آن، بر شما سبقت گیرند.

احد داوری
۰۶ خرداد ۹۸ ، ۲۳:۳۷ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر

فرایند درک و تفسیر متن با زمینه‌های فکری، اجتماعی، تاریخی و فرهنگی‌ای که در زمان خلق اثر و تکوین متن و گفتار، مولف را احاطه کرده و او در آن جغرافیای خاص فرهنگی، اجتماعی و تاریخی به خلق اثر پرداخته است در ارتباط است و‌این مطلب در جای خود یک اصل عقلایی در گفتمان متعارف بشری است که در تحلیل، تفسیر و معناشناسی یک متن، نوشتار یا گفتار یک ‌اندیشمند، فضای کلی و آهنگ سخن وی را باید مورد عنایت قرار داد. این مساله در مورد امام علی علیه السلام مساله از اهمیت بیشتری برخوردار است؛ زیرا آن حضرت در رأس حکومت اسلامی قرار گرفته و بی‌شک فرامینی که به عنوان حاکم اسلامی ‌از حضرت‌امیرعلیه‌السلام صادر شده‌است باید به طور ویژه و با در نظر گرفتن شرایط و موقعیت‌های خاص امام علیه‌السلام ملاحظه و تفسیر گردد. همچنین امیرمومنان علی علیه‌السلام، بزرگمرد تاریخ بشریت است که هیچ‌گاه گذشت زمان پرده کهنگی و غبار فراموشی بر سیمای پرفروغ او نیفکنده و از شکوه آن نکاسته و جلوه‌های تقوا، عدالت، جهاد و دیگر صفات برجسته او را از یاد نبرده و در برابر دنیایی از عظمت، دانش و حکمت او سر تعظیم فرود آورده‌است

با عنایت به مساله مزبور، در این مجال برآنیم تا مجموع شرایط فرهنگی، علمی، اجتماعی و تاریخی عصر حضرت علی علیه السلام را به طور مختصر مورد کنکاش قرار دهیم، این واکاوی به ذکر شرایط کلی پرداخته است که در چنین مواقعی، امام به‌ ایراد خطبه پرداخته و مطالبی را بیان نموده‌اند یا رفتاری را انجام داده اند که از لحاظ رفتارشناسی قابل تامل و واکاوی است. بدین منظور پس مفهوم شناسی  بحث، به تبیین اهمیت مساله پرداخته شده و با ذکرمثال هایی ضرورت مساله  تشریح شده است؛ سپس به طور مختصر فضای فرهنگی اجتماعی عصر امام علی علیه‌السلام از زمان رحلت پیامبراعظم صلی الله علیه و آله و سلم تا شهادت امام علی علیه السلام مورد مداقه قرار گرفته است.

واژگان کلیدی: امام علی علیه السلام، فرهنگی و اجتماعی، خلافت، ناکثین، مارقین، قاسطین

دانلود متن مقاله

احد داوری
۲۳ آذر ۹۴ ، ۰۸:۴۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

«نهج‌البلاغه» مجموعه‌ای ماندگار از سخنان مولای متقیان امیر مؤمنان علی علیه‌السلام است که افزون بر جذب اندیشه‌ها، به دل‌ها نیز عشق و نشاط می‌بخشد؛ و «دروغ» صفت رذیله‌ای است که بیانگر نوعی نفاق و منصرف شدن از حق بوده و کلید تمام گناهان می‌باشد و ضمن فراهم آوردن زمینه رسوایی و زبونی، انسان را از لحاظ فکری، فرهنگی و اخلاقی به پستی می‌کشاند.

آنچه در این مجال مورد کنکاش قرار گرفته‌است بررسی نگاه نهج البلاغه به دروغ است؛ برای نیل به این مقصود نویسنده با مداقه در واژگان کلیدی، از جمله آثار زیانبار دروغ را رسوایی، بی آبرویی، از دست دادن پایگاه  اجتماعی و اعتماد مردم، دورشدن از ایمان واقعی و قرار گرفتن بر لب پرتگاه هلاکت و پستی می شمارد؛ همچنین مهم ترین انگیزه دروغگویی را ضعف ایمان و اعتقاد می داند و رسیدن به دنیادی مادی و ترس از قدرتهای دنیوی را از دیگر انگیزهها می شمارد که برای درمان این صفت رذیله باید با تفکر در آثار زیانبار دروغ این ریشه ها را خشکاند.

جواز دروغ مصلحتی و توریه از جمله مواردی است که به صورت جزئی در نهج البلاغه به آن اشاره شده است. ولی مهمتر از آن اشارههای مکرر نهج البلاغه به پرهیز از دروغ در فرهنگ وحی است که علی علیه السلام دروغ را از قرآن کریم، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و راسخان در علم منتفی دانسته و بارها از خود دفع اتهام دروغ می نماید و به فتنه هایی اشاره می کند که در آنها دروغ بستن به خدا و پیامبر فزونی می گیرد و با اشاره به احادیث جعلی و دروغ بستن بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم پایه های اولیه  علم رجال را بنیان میگذارد. نویسنده برای ارائه بحث جامع از دروغ به تناسب مطالب مطرح شده، نقیض دروغ را از نظر دور نداشته و تا حدی که مخل به اصل بحث نباشد اشاره های گذرا به صدق و راستی نیز نموده است.

واژگان کلیدی: نهج‌البلاغه، دروغ، دروغگویی، راستی


دریافت متن کامل مقاله

احد داوری
۱۷ مهر ۹۴ ، ۰۷:۱۲ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر

چکیده

علل، زمینه‌ها و شرایطی که باعث صدور خطبه‌ای از جانب امام علی علیه السلام شده است «فضای صدور خطبه‌های نهج‌البلاغه» قلمداد می‌شود که در کتب حدیثی آن را «اسباب صدور حدیث» می‌گویند. این مقاله به منظور فهم بهتر معانی خطبه‌های نهج‌البلاغه و حل برخی تضاد‌های ظاهری به بررسی فضای فرهنگی ـ اجتماعی صدور این خطبه‌ها می‌پردازد. در این راستا علاوه بر بررسی روایات معتبر مربوط به خطبه‌های نهج‌البلاغه، مطالعه برخی شرح‌ها، کتب تاریخی مربوط به حوادث قرن اول هجری نیز سودمند است. ذکر این نکته نیز لازم است که ما در نقل فضای صدور حکم را به یک مورد خاص منحصر نمی‌کنیم؛ بلکه در فهم بهتر حدیث و روایت از آن بهره‌مند می‌شویم.در این نوشتار تلاش شده است تا با توجه به اهمیت مسئله، پیشینه تاریخی آن بازگو و روش‌های فهم فضای صدور تبیین و با آسیب‌شناسی بحث، میزان تأثیر فرهنگ زمانه در این خطبه‌ها واکاوی گردد.

کلید واژه ها: امام علی (علیه السلام)، نهج‌البلاغه، خطبه، فضای صدور، فضای فرهنگی ـ اجتماعی.

این مقاله در بهار 1389 در شماره اول فصلنامه مطالعات تفسیری دانشگاه معارف اسلامی منتشر شده است همچنین می توانید متن کامل آن را از اینجا نیز دریافت کنید.

احد داوری
۰۷ شهریور ۹۴ ، ۰۷:۲۱ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر

خلاصه ای از پایان نامه مقطع کارشناسی ارشد با عنوان

بررسی فضای فرهنگی اجتماعی صدور خطبه های نهج البلاغه

چکیده:

 فهم خطبههای گرانسنگ نهجالبلاغه مرهون آشنایی با شرایط فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و تاریخی عصر صدور این کلمات نورانی است؛ در این راستا نویسنده کوشیده است با ذکر اهمیت مساله، پیشینه تاریخی بحث را بازگو کند و ضمن تبیین روشهای فهم فضای صدور، موارد کاربرد آن را متذکر شده و با آسیب شناسی بحث، میزان تاثیر فرهنگ زمانه در خطبه های نهجالبلاغه را واکاوی نماید.

در بخش اصلی رساله، شمای کلی فضای فرهنگی اجتماعی عصر امام علی علیه السلام ارائه و زمینهصدور بیشتر خطبه های نهج البلاغه بیان شده است.

کلید واژه ها: امام علی علیه السلام، نهج البلاغه، نهج البلاغه و فضای صدور، خطبه های نهج البلاغه،     فضای فرهنگی اجتماعی خطبه های نهج البلاغه

(فایل پی دی اف خلاصه کلی از پایان نامه و همچنین متن 30 صفحه آغازین پایان نامه با تغییرات جزئی در صفحه بندی)

مقاله ای از بخش مقدمات پایان نامه نیز در فصلنامه مطالعات تفسیری چاپ شده است که می توانید برای اطلاعات بیشتر و دریافت متن آن به اینجا مراجعه کنید.

احد داوری
۱۰ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۴۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

مقاله حاضر در صدد بررسی پاسخ و پاسخگویی در نهج ‏البلاغه است, به همین منظور نویسنده به تعریف پاسخگویی پرداخته و آن را منحصر در پاسخگویی یک مسئول به مردم ندانسته‏ است؛ بلکه پاسخ به دشمنان را نیز جزو مهمی از پاسخگویی می‏ شمارد و در راستای تبیین دقیق موضوع به مسائلی همچون ضرورت بحث، ضرورت پاسخگویی، لوازم پاسخگویی, آداب عمومی و اختصاصی پاسخگویی ثمره پاسخگویی و آسیب شناسی آن از نگاه نهج ‏البلاغه اشاره کرده است.

این مقاله در آذرماه 1383 نوشته شده و متن پی دی اف آن را می توانید دانلود کنید.

احد داوری
۲۶ تیر ۹۴ ، ۱۰:۱۸ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

نام گذاری بر روی اشیاء، شهر ها، افراد و... از آغاز زندگی بشر وجود داشته است و انتخاب نام متناسب با موضوع، امری است مطلوب به طوری که حتی در دین اسلام انتخاب نام نیکو برای فرزندان از وظایف پدر و مادر شمرده شده است[1]. و خداوند خود را به نام های نیک ستوده است: اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْأَسْمَاء الْحُسْنَى[2]؛ خدایى که جز او معبودى نیست [و] نامهاى نیکو به او اختصاص دارد.

خطبه های نهج البلاغه نیز به علت مضامین مهم یا مناسباتی که در آنها آمده است به نام هایی مشهور شده و از سایر خطبه ها مجزا گشته اند. البته معلوم نیست چه زمانی این اسامی بر خطبه ها نهاده شده ولی مسلم است که این اسامی قبل از جمع آوری خطبه ها توسط سید رضی نامگذاری شده است چرا که برخی مصادر قبل از سید رضی اسامی را آورده اند مثلا در کتاب «عقد الفرید» تالیف ابن عبد ربه اسم خطبه «غراء» (خطبه 83) ذکر شده است و برخی علمای شیعه نظیر کلینی، صدوق و ابن شعبه حرانی اسامی برخی خطبه ها مانند خطبه «وسیله» و «دیباج» را ذکر کرده اند؛[3] البته وجه تسمیه برخی خطبه ها چندان معروف نیست.

شناخت اسامی خطبه ها علاوه بر نشان دادن مهم ترین نکات برجسته خطبه از دیدگاه علما، نشان اهمیت وافر خطبه برای علما و  ادبا دارد و امکان ارجاع دادن و یافتن اسناد و مدارک خطبه های نهج البلاغه را بیشتر فراهم می کند.[4]

با این مقدمات کلی، وجه تسمیه برخی خطبه سوم ذکر می کنیم.

خطبه سوم: خطبه شقشقیه

این خطبه با عبارت «اما و اللّه لقد تقمّصها فلان‏ ... » آغاز شده و حضرت در آن مسائل مربوط به خلافت بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را بی پرده شرح می دهد و در عین کوتاهی، یک دوره تاریخ اسلام مربوط به خلفای عصر نخستین در آن خلاصه شده است و همچنین محتوا بیانگر آن است که حضرت خطبه را در اواخر عمر شریفش بعد از ماجرای جنگ جمل و صفین و نهروان ایراد فرموده است.[5]

در روایات آمده که این عباس می گوید: من در «رحبه» (میدانی مقابل دار الاماره کوفه) در نزد امیر مومنان علیه السلام بودم که مساله خلافت و پیشی گرفتن گذشتگان بر آن حضرت مطرح شد؛ امام آه عمیقی کشید و فرمود[6]: به خدا سوگند او پیراهن خلافت را بر تن کرد در حالى که خوب مى‏دانست موقعیّت من در مسئله خلافت همچون محور سنگ آسیاست که بدون آن هرگز گردش نمى‏کند....

امام خطبه را ادامه داد تا اینکه کسی از میان جمعیت بر خاست و نامه ای به حضرت داد و فکر امام را به امور دیگری متوجه ساخت به طوری که دیگر خطبه را ادامه نداد. ابن عباس تقاضا کرد تا امام خطبه را ادامه دهد که حضرت فرمود: «تِلْکَ شِقْشِقَةٌ هَدَرَتْ ثُمَّ قَرَّتْ» که معادل آن در فارسى چنین است: «این شعله آتشى بود که از دل زبانه کشید و فرو نشست»[7]

بدین ترتیب نام خطبه از جمله اخیر گرفته شده است. لازم به توضیح است که «شقشقه» در اصل به معنى قطعه پوستى بادکنک مانند است که وقتى شتر به هیجان در مى‏آید از دهان خود بیرون مى‏فرستد و هنگامى که هیجانش فرو نشست به جاى خود باز مى‏گردد و با توجّه به این که خطباى زبردست هنگامى که در اوج هیجان و شور قرار مى‏گیرند به آنها «ذو شقشقة» گفته مى‏شود، جمله حضرت کنایه از این است که این سخنان، اسرار درون من بود که از سوز دل خبر مى‏داد، هنگامى که به هیجان آمدم ایراد خطبه کردم ولى الآن که به خاطر مطالعه نامه و سؤالات سائل، آن حال و هوا تغییر یافت دیگر آمادگى براى ادامه آن سخن را ندارم.[8]

 

[1] . ر.ک. کافی، ج6، ص48 و49

[2] . طه:20

[3] . المدخل الی علوم نهج البلاغه، ص 411.

[4] . پیشین

[5] . پیام امام، ج1، ص 318 و 319

[6] . آیینه نهج البلاغه، ج3، ص 101

[7] . پیام امام، ج1، ص 318

[8] . پیشین، ج1، ص 403

احد داوری
۲۶ تیر ۹۴ ، ۰۶:۱۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

انسان در برابر هر یک از نعمت هایی که خداوند در اختیار او قرار داده است مسئولیتی دارد و مورد بازخواست قرار خواهد گرفت؛ همانگونه که خداوند در قرآن کریم می فرماید: ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ[1] سپس در همان روز است که از نعمت [روى زمین] پرسیده خواهید شد. بی شک متناسب با بزرگی نعمت، مسئولیت نیز بزرگتر و بیشتر می شود و به تَبَع آن در صورتی که فرد قدر آن نعمت را نداند و استفاده صحیحی نکند دچار خسران و زیان خواهد شد.

 یکی از این نعمت ها «نزدیکان» هستند که شامل دوستان، خویشاوندان و سایر افرادی می گردد که به عللی از قبیل ارتباط فامیلی، ارتباط مکانی، ارتباط سنی یا ارتباط علمی و ... با انسان قرابت و نزدیکی دارند که در اسلام نسبت به آنها تاکید فراوانی شده است به طوری که در حدیث معروفی از حضرت زهرا سلام الله علیها حقوق همسایه بر خانه نیز مقدم شده است: الجار ثم الدار[2].

علی علیه السلام با توجه به اهمیت نزدیکان در زندگی انسان، متذکر نکته ای گردیده اند که اگر مورد توجه قرار گیرد بخشی از مشکلات نوجوانان، جوانان و حتی بزرگسالان را برطرف می کند. حضرت در سفارشی به مالک اشتر نخعی[3] می فرمایند: مَنْ ضَیَّعَهُ الْأَقْرَبُ أُتِیحَ لَهُ الْأَبْعَدُ[4] کسی را که نزدیکانش واگذارند، بیگانه او را پذیرا گردد.

شارحان نهج البلاغه در شرح این حکمت نوشته اند: مومنانی را می بینیم که خویشاوندانش از او دوری می کنند و او را یاری نمی کنند ولی خداوند افراد بیگانه ای را برای خدمت به آنها قرار می دهد تا او را یاری کنند. این موضوع را در مورد زندگانی رسول اعظم صلی الله علیه و آله و سلم  آشکارا می بینیم که خویشاوندان نزدیکش از قریش او را یاری نکرده و بر ضد او دست به دست هم دادند و حتی رو در روی او ایستاندند ولی افراد قبیله اوس و خزرج که از لحاظ خویشی از همه مردم دور تر بوردند به یاری او قیام کردند[5]. همچنین در مورد حضرت موسی علیه السلام می بینیم که وقتی مادرش او را به رود نیل انداخت دشمنی او را گرفته و پرورش داد[6]: أَنِ اقْذِفِیهِ فِی التَّابُوتِ فَاقْذِفِیهِ فِی الْیَمِّ فَلْیُلْقِهِ الْیَمُّ بِالسَّاحِلِ یَأْخُذْهُ عَدُوٌّ لِّی وَعَدُوٌّ لَّهُ وَأَلْقَیْتُ عَلَیْکَ مَحَبَّةً مِّنِّی وَلِتُصْنَعَ عَلَى عَیْنِی[7] که او را در صندوقچه‏اى بگذار سپس در دریایش افکن تا دریا [=رود نیل] او را به کرانه اندازد [و] دشمن من و دشمن وى او را برگیرد و مهرى از خودم بر تو افکندم تا زیر نظر من پرورش یابى.

علاوه بر آنچه گفته شد می توان به حدیث امام نگاه دیگری نیز داشت؛ نگاهی که خود را مخاطب آن بدانیم و از باب یافتن وظیفه به آن نظری بیفکنیم که امام  می خواهد وظیفه ما را در مقابل خویشان و نزدیکانمان بیان نماید. به این صورت که اگر ما نزدیکان و دوستان خود را رها کنیم و به آنها توجهی نکنیم؛ بیگانگان و افراد نا اهل آنها را به خود جذب نموده و نحوه تفکر و اعتقادات و... خود را به آنها یاد خواهند داد.

آری! اگر به دوست، برادر و همسایه توجه نکنیم و جویای حال او نباشیم، در مشکلات دست آنها را نگیریم و وقتی با سختی های زندگی مواجه می شوند در کنارشان نباشیم و در شادی ها و غم های آنها شریک نباشیم و خلاصه حقوق هر چند کوچکی از آنها را ضایع کنیم باید منتظر آن باشیم که افراد لا ابالی و بیگانه به آنها نزدیک شده و تعلیمات نادرست، اعتقادات بی هویت و... را به آنها تحمیل کنند.

پس وظیفه ما در حفظ سلامت فکری و اعتقادی دوستان و نزدیکانمان دو چندان است.

آنچه گفتیم در مورد مسائل شخصی بود که می توان آن را به مسائل سیاسی و ارتباط بین کشورهای مختلف سرایت داد که این تطبیق را به خواننده واگذار می کنیم.

 

[1] . تکاثر: 8

[2] . وسائل الشیعه، ج7، ص 113

[3] . تمام نهج البلاغه، ص 741 و 742

[4] . نهج البلاغه، حکمت 14

[5] . شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 18، ص 118

[6] . بهج الصباغه، ج1، ص 393

[7] . طه: 39

احد داوری
۲۶ تیر ۹۴ ، ۰۶:۱۱ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر