مطالعات دانشجویی

مطالبی از قرآن و احادیث، نکاتی از سیره بزرگان و مقالات شخصی

مطالعات دانشجویی

مطالبی از قرآن و احادیث، نکاتی از سیره بزرگان و مقالات شخصی

مطالعات دانشجویی


امام خامنه ای:
باید در کشور ما و در میان جامعه‌ى ما ترتیبى اتّخاذ بشود که همه‌ى آحاد مردم به‌نحوى با قرآن انس داشته باشند و مفاهیم قرآنى براى اینها مفهوم باشد و معانى قرآن را درک کنند، به قرآن مراجعه کنند؛ ولو به طور اجمال از مفاهیم قرآنى سر دربیاورند.
(8 تیر 1393)

********************

امام خامنه‌ای:
«دشمنان می خواهند یاد شهدا احیا نشود برای اینکه جاده شهادت کور بشود» (6 اسفند 1397)

آخرین مطالب

۲۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام صادق علیه السلام» ثبت شده است

 

شب بود و هوا بارانى و مرطوب. امام صادق، تنها و بى خبر از همه کسان خویش، از تاریکى شب و خلوت کوچه استفاده کرده از خانه بیرون آمد و به طرف «ظله بنى ساعده» روانه شد.

از قضا معلّى بن خنیس که از اصحاب و یاران نزدیک امام بود و ضمنا ناظر خرج منزل امام هم بود متوجه بیرون شدن امام از خانه شد. پیش خود گفت امام را در این تاریکى تنها نگذارم. با چند قدم فاصله که فقط شبح امام را در آن تاریکى مى دید آهسته به دنبال امام روان شد.

 

همین طور که آهسته به دنبال امام مى رفت ناگهان متوجه شد مثل اینکه چیزى از دوش امام به زمین افتاد و روى زمین ریخت، و آهسته صداى امام را شنید که فرمود: «خدایا این را به ما برگردان.».

در این وقت معلى جلو رفت و سلام کرد. امام از صداى معلى او را شناخت و فرمود:

«تو معلى هستى؟».

- بلى معلى هستم.

بعد از آنکه جواب امام را داد، دقت کرد ببیند که چه چیز بود که به زمین افتاد، دید مقدارى نان در روى زمین ریخته است.

امام: «اینها را از روى زمین جمع کن و به من بده.».

 

معلى تدریجا نانها را از روى زمین جمع کرد و به دست امام داد. انبان بزرگى از نان بود که یک نفر به سختى مى توانست آن را به دوش بکشد.

معلى: «اجازه بده این را من به دوش بگیرم.».

امام: «خیر، لازم نیست، خودم به این کار از تو سزاوارترم.».

 

امام نانها را به دوش کشید و دو نفرى راه افتادند تا به ظله بنى ساعده رسیدند.

آنجا مجمع فقرا و ضعفا بود. کسانى که از خود خانه و مأوایى نداشتند، در آنجا به سر مى بردند. همه خواب بودند و یک نفر هم بیدار نبود. امام نانها را، یکى یکى و دو تا دو تا، در زیر جامه فرد فرد گذاشت و احدى را فروگذار نکرد و عازم برگشتن شد.

معلى: «اینها که تو در این دل شب برایشان نان آوردى شیعه اند و معتقد به امامت هستند؟».

- نه، اینها معتقد به امامت نیستند، اگر معتقد به امامت بودند نمک هم مى آوردم.

 

منبع: مجموعه آثار شهید مطهری، ج 18، ص: 278 و 279

احد داوری
۲۸ خرداد ۹۹ ، ۱۱:۰۵ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

امام صادق علیه السلام با بعضى از اصحاب براى تسلیت به خانه یکى از خویشاوندان مى رفتند. در بین راه بند کفش امام صادق علیه السلام پاره شد به طورى که کفش به پا بند نمى شد. امام کفش را به دست گرفت و پاى برهنه به راه افتاد.

 

ابن ابى یعفور- که از بزرگان صحابه آن حضرت بود- فورا کفش خویش را از پا درآورد، بند کفش را باز و دست خود را دراز کرد به طرف امام تا آن بند را بدهد به امام که امام با کفش برود و خودش با پاى برهنه راه را طى کند.

امام با حالت خشمناک روى خویش را از عبد اللَّه برگرداند و به هیچ وجه حاضر نشد آن را بپذیرد و فرمود:

 

«اگر یک سختى براى کسى پیش آید، خود آن شخص از همه به تحمل آن سختى اولى  است. معنا ندارد که حادثه اى براى یک نفر پیش بیاید و دیگرى متحمل رنج بشود.»

 

منبع: مجموعه آثار شهید مطهری، ج 18، ص: 267

 

احد داوری
۲۷ خرداد ۹۹ ، ۰۹:۴۶ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

عائله امام صادق علیه السلام و هزینه زندگى آن حضرت زیاد شده بود. امام به فکر افتاد که از طریق کسب و تجارت عایداتى به دست آورد تا جواب مخارج خانه را بدهد.

هزار دینار سرمایه فراهم کرد و به غلام خویش- که «مصادف» نام داشت- فرمود:

«این هزار دینار را بگیر و آماده تجارت و مسافرت به مصر باش.».

 

مصادف رفت و با آن پول از نوع متاعى که معمولًا به مصر حمل مى شد خرید و با کاروانى از تجار که همه از همان نوع متاع حمل کرده بودند به طرف مصر حرکت کرد.

همینکه نزدیک مصر رسیدند، قافله دیگرى از تجار که از مصر خارج شده بود به آنها برخورد. اوضاع و احوال را از یکدیگر پرسیدند. ضمن گفتگوها معلوم شد که اخیرا متاعى که مصادف و رفقایش حمل مى کنند بازار خوبى پیدا کرده و کمیاب شده است. صاحبان متاع از بخت نیک خود بسیار خوشحال شدند، و اتفاقا آن متاع از چیزهایى بود که مورد احتیاج عموم بود و مردم ناچار بودند به هر قیمت هست آن را خریدارى کنند.

صاحبان متاع بعد از شنیدن این خبر مسرت بخش با یکدیگر همعهد شدند که به سودى کمتر از صددرصد نفروشند.

 

رفتند و وارد مصر شدند. مطلب همان طور بود که اطلاع یافته بودند. طبق عهدى که با هم بسته بودند بازار سیاه به وجود آوردند و به کمتر از دو برابر قیمتى که براى خود آنها تمام شده بود نفروختند.

مصادف با هزار دینار سود خالص به مدینه برگشت. خوشوقت و خوشحال به حضور امام صادق رفت و دو کیسه که هر کدام هزار دینار داشت جلو امام گذاشت.

 

امام پرسید: «اینها چیست؟» گفت: «یکى از این دو کیسه سرمایه اى است که شما به من دادید، و دیگرى- که مساوى اصل سرمایه است- سود خالصى است که به دست آمده.».

امام: «سود زیادى است، بگو ببینم چطور شد که شما توانستید این قدر سود ببرید؟».

- قضیه از این قرار است که در نزدیک مصر اطلاع یافتیم که مال التجاره ما در آنجا کمیاب شده. هم قسم شدیم که به کمتر از صد درصد سود خالص نفروشیم، و همین کار را کردیم.

 

- سبحان اللَّه! شما همچو کارى کردید؟! قسم خوردید که در میان مردمى مسلمان بازار سیاه درست کنید؟! قسم خوردید که به کمتر از سود خالصِ مساوى اصل سرمایه نفروشید؟! نه، همچو تجارت و سودى را من هرگز نمى خواهم.

سپس امام یکى از دو کیسه را برداشت و فرمود: «این سرمایه من» و به آن یکى دیگر دست نزد و فرمود: «من به آن کارى ندارم.».

 

آنگاه فرمود:

«اى مصادف! شمشیر زدن از کسب حلال آسانتر است

 

منبع: مجموعه آثار شهید مطهری، ج 18، ص: 262 و 263

 
احد داوری
۲۶ خرداد ۹۹ ، ۰۸:۰۵ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

مردى از سفر حج برگشته سرگذشت مسافرت خودش و همراهانش را براى امام صادق علیه السلام تعریف مى کرد، مخصوصا یکى از همسفران خویش را بسیار مى ستود که، چه مرد بزرگوارى بود، ما به معیت همچو مرد شریفى مفتخر بودیم، یکسره مشغول طاعت و عبادت بود، همینکه در منزلى فرود مى آمدیم او فورا به گوشه اى مى رفت و سجاده خویش را پهن مى کرد و به طاعت و عبادت خویش مشغول مى شد.

 

امام: «پس چه کسى کارهاى او را انجام مى داد؟ و که حیوان او را تیمار مى کرد؟».

- البته افتخار این کارها با ما بود. او فقط به کارهاى مقدس خویش مشغول بود و کارى به این کارها نداشت.

- بنابراین همه شما از او برتر بوده اید

منبع: مجموعه آثار شهید مطهری، ج 18، ص 200

احد داوری
۲۱ خرداد ۹۹ ، ۱۵:۰۶ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

شخصى با هیجان و اضطراب به حضور امام صادق علیه السلام آمد و گفت:

«درباره من دعایى بفرمایید تا خداوند به من وسعت رزقى بدهد، که خیلى فقیر و تنگدستم.».

امام: «هرگز دعا نمى ‏کنم.».

- چرا دعا نمى‏ کنید؟!

«براى اینکه خداوند راهى براى این کار معین کرده است. خداوند امر کرده که روزى را پى جویى کنید و طلب نمایید. اما تو مى‏ خواهى در خانه خود بنشینى و با دعا روزى را به خانه خود بکشانى!»

 

مجموعه آثار شهید مطهری، ج 18، ص 197

احد داوری
۲۰ خرداد ۹۹ ، ۱۶:۴۳ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

امام صادق علیه السلام در وصف حضرت ابوالفضل العباس می فرماید:

 

« کانَ عَمُّنَا العَبّاسُ بنُ عَلِیٍّ نافِذَ البَصیرَةِ صُلبَ الإیمانِ جاهَدَ مَعَ أبی عَبدِاللّهِ و أبلى بَلاءً حَسَنا و مَضى شَهیدَا»

 

عموى گرانقدرم، عباس، انسانى هوشمند و ژرفنگر و آراسته به ایمانى آگاهانه و استوار و عمیق بود؛ به همراه حسین علیه السّلام دلیرانه مبارزه کرد و در آزمون سخت زندگى- با به جان خریدن رنجها و گرفتاریهاى بسیار در راه خدا- سرفراز و سربلند سر بر آورد و پس از جهادى سترگ و شجاعانه، جان را در راه خدا هدیه کرد.

 


منبع: ابن نما حلى، جعفر بن محمد، مثیر الاحزان، ترجمه علی کرمی (در سوگ امیر آزادی) ، قم، نشر حاذق، ص 254 و 255

 

احد داوری
۱۰ فروردين ۹۹ ، ۱۸:۳۷ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

بعضی از جوان ها گاهی در برخی از رابطه ها مثلا در رابطه با جنس مخالف گیر می کنند. آنجا که یک دفعه ای توجهشان جلب می شود از عنوانی نظیر «عاشقی» استفاده می کنند، امام صادق علیه السلام در ضمن روایتی می فرمایند که اگر کسی دلش را از محبت خدا پر نکند و در رابطه با خدا وخود خود را خوب تعریف نکند، خدا محبت دیگری را به دل او می افکند:

 

عَنْ مُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْعِشْقِ قَالَ قُلُوبٌ‏ خَلَتْ‏ مِنْ ذِکْرِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ حُبَّ غَیْرِهِ (امالی صدوق ص 668)

مفضل می گوید: از امام صادق علیه السلام از معنای عشق پرسیدم، حضرت فرمودند: قلوبی که از یاد خدا خالی شود، خدا محبت غیر خود را در آن دل ها می نشاند.

 

منبع: «نگاهی به رابطه عبد و مولا»، علیرضا پناهیان، صفحه 33

احد داوری
۰۵ بهمن ۹۸ ، ۱۲:۱۳ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

  بخشی از دعای مقام معظم رهبری در اقامه نماز بر سردار شهید حاج قاسم سلیمانی:

 

والحقنا بهم وارزقنا الشهادة فی سبیلک یا مولای

(و ما را به آنان ملحق و شهادت در راه خودت را روزی‌مان کن سرورم)

الحمد لله الذی اکرم المستشهدین فی سبیله

شکر خدایی را که شهدای راه خود را گرامی داشت

الحمد لله الذی  رزقنا الشهادة فی سبیله 

شکر خدایی را که شهادت در راه خودش را روزی ما کرد

 

سردار سلیمانی

 مرگ که همان رسیدن به بارگاه محبوب است، گمشده عبد است. عبدِ واقعی تمام تمنایش رسیدن به وصال محبوبش، آن هم با ریخته شدن خونش در راه اوست. به همین دلیل در ادعیه مختلف از ائمه هدی علیهم السلام وارد شده است که آرزوی شهادت داشتند. 

 

یکی از دعاهای امام صادق علیه السلام در شب های ماه مبارک رمضان این دعا بوده است: وَ أَسْأَلُکَ أَنْ تَجْعَلَ وَفَاتِی‏ قَتْلًا فِی سَبِیلِک‏ (کافی چاپ دار الحدیث، ج7 ص 402) خدایا از تو می خواهم که مرگ من را شهادت در راه خودت قرار دهی.

 

منبع: «نگاهی به رابطه عبد و مولا»، علیرضا پناهیان، صفحه 56

احد داوری
۱۷ دی ۹۸ ، ۰۸:۲۳ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰ نظر
 
شرح حدیثی از حضرت امام جعفرصادق علیه‌السلام توسط حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای در ابتدای جلسه درس خارج فقه ِ بیست و ششم دی‌ماه 89 (یازدهم صفر 1432).
*
«قَالَ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ علیه السلام مَنْ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَاعِظٌ مِنْ قَلْبِهِ وَ زَاجِرٌ مِنْ نَفْسِهِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ قَرِینٌ مُرْشِدٌ اسْتَمْکَنَ عَدُوَّهُ مِنْ عُنُقِه» (شافی، صفحه‌ی 652)
*
فی الفقیه، عن الصّادق (علیه‌السّلام) [حضرت امام جعفر صادق علیه‌السّلام فرمودند]: «من لم یکن له واعظ من قلبه و زاجر من نفسه و لم یکن له قرین مرشد استمکن عدوّه من عنقه». اولین چیزی که موجب میشود که انسان بتواند در مقابل دشمنش - که مراد، شیطان است - ایستادگی کند و مانع بشود از تصرف دشمن و تسلط دشمن، [این است که:] «واعظ من قلبه»؛ از قلب خود واعظی برای خود داشته باشد. قلب متذکر بیدار، انسان را نصیحت میکند، موعظه میکند. یکی از بهترین وسائلِ اینکه انسان قلب را وادار کند به موعظه‌ی خود و فعال کند در موعظه‌ی خود، همین دعاهاست، دعاهای مأثور - صحیفه‌ی سجادیه و سایر دعاها - و سحرخیزی؛ اینها دل انسان را به عنوان یک ناصح برای انسان قرار میدهد. اول این است: «واعظ من قلبه».

[دوم اینکه:] «و زاجر من نفسه»؛ از درونِ خود یک زجرکننده‌ای، منع‌کننده‌ای، هشداردهنده‌ای داشته باشد. اگر این دو تا نبود، «و لم یکن له قرین مرشد»، یک دوستی، همراهی که او را ارشاد کند، به او کمک کند، راهنمائی کند، این را هم نداشته باشد - که این، سومی است - که اگر چنانچه از درون، انسان نتوانست خودش را هدایت کند و مهار نفسِ خودش را در دست بگیرد، [باید] دوستی داشته باشد، همراهی داشته باشد، همینی که فرمودند: «من یذکّرکم اللَّه رؤیته»، که دیدار او شما را به یاد خدا بیندازد؛ اگر این هم نبود، «استمکن عدوّه من عنقه»؛ خود را در مقابل دشمنِ خود مطیع کرده است؛ دشمنِ خود را مسلط کرده است بر خود و بر گردن خود، که سوار بشود. که [منظور از] دشمن، همان شیطان است. اینها لازم است. از درون خود، انسان، خود را نصیحت کند. بهترین نصحیت کننده‌ی انسان، خود انسان است؛ چون از خودش انسان گله‌مند نمیشود. هر کسی انسان را نصیحت کند، اگر قدری لحن او تند باشد، انسان از او گله‌مند میشود؛ اما خود انسان، خودش را نصیحت کند؛ دشنام بدهد به خودش، ملامت کند، سرزنش کند خودش را؛ اینها خیلی مؤثر است. موعظه کند، زجر کند. در کنار اینها، یا به جای اینها اگر نبود، آن وقت دوست، رفیق، که دستگیری کند انسان را.
 
احد داوری
۰۸ تیر ۹۸ ، ۰۸:۰۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

شرح حدیثی در باره صفات دوست ایمانی از نظر مقام معظم رهبری

 

شرح حدیثی از حضرت امام جعفرصادق علیه‌السلام توسط حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای در ابتدای جلسه درس خارج فقه ِ بیست و یکم دی‌ماه 89 (ششم صفر 1432).

*
«قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع اخْتَبِرُوا إِخْوَانَکُمْ بِخَصْلَتَیْنِ فَإِنْ کَانَتَا فِیهِمْ وَ إِلَّا فَاعْزُبْ ثُمَّ اعْزُبْ ثُمَّ اعْزُبْ مُحَافَظَةٍ عَلَی الصَّلَوَاتِ فِی مَوَاقِیتِهَا وَ الْبِرِّ بِالْإِخْوَانِ فِی الْعُسْرِ وَ الْیُسْر» (شافی، صفحه‌ی 652)

*
فی الکافی، عن الصّادق (علیه‌السّلام): «اختبروا اخوانکم بخصلتین». اخوان، منظور مطلق معاشرین، علی‌الظاهر نیست. یعنی آن کسانی که میخواهید به عنوان برادران خود و افرادی که با آنها صداقت دارید، افراد نزدیک، کسانی را که به این عنوان میخواهید انتخاب کنید، این دو صفت را در آنها حتماً ملاحظه کنید. «فان کانتا فیهم»؛ اگر این دو صفت در آنها بود، چه بهتر؛ «و الّا فاعزب ثم اعزب ثم اعزب». عَزَبَ یعنی فاصله گرفتن، از آنها رو پوشاندن. [مثل] «لایعزب عنه مثقال ذرّة»(سبأ: 3) که در قرآن کریم هست. دوری کنید از آنها. از آنها رو بپوشانید و دوری کنید.

این دو صفت چیست؟ «محافظة علی الصّلوات فی مواقیتها». یکی این [که محافظ نماز باشند]. در مواقیت، لابد مراد مواقیت فضیلت است؛ و الّا مطلق مواقیت اگر مورد نظر باشد، ولو آخر وقت، اینکه خب، اگر کسی نکند این کار را، فاسق است. میخواهند بفرمایند که اهل نماز در وقت خود باشد، یعنی وقت فضیلت. مرحوم آقای بهجت (رضوان اللَّه علیه) -[که] مکرر این را از ایشان ما شنیدیم، هم خودمان شنیدیم، هم بالواسطه دیگران هم نقل کردند- میگفتند استادشان - علی‌الظّاهر مرحوم آقای قاضی مثلاً - به ایشان گفتند که اگر کسی نماز اول وقت را مراقبت بکند، من ضامنم برای نجات او، یا برای مثلاً رسیدن او به درجات بالا؛ یک همچین تعبیری. بنده یک وقت از ایشان پرسیدم که لابد نماز خوب دیگر؟ گفتند: خب، بله؛ نماز درست و حسابیِ با توجه، در اول وقت. اگر این را کسی مراعات بکند، این خودش یک عاملی است که انسان را عروج میدهد و به مراتب بالای توحیدی میرساند. یکی این.

«و البرّ فی الاخوان فی العسر و الیسر». صفت دوم هم یک صفت اجتماعی است. اوّلی صفت فردی بود، بینه و بین اللَّه بود؛ این دومی بینه و بین النّاس است. کسی باشد که صفتش این باشد، که به برادرانش نیکی میکند؛ هم در عسر، هم در یسر. حالا این عسر و یسر، چه عسر و یسر خود انسان، ولو در عسر هم باشد، سختی هم باشد، بالاخره کمک میکند؛ حالا تنگدستی دارد، مالی ندارد که کمک بکند، اما میتواند تسلا بدهد، با زبان کمک کند، با آبرو کمک کند؛ هم ممکن است مراد عسر و یسر خود این کمک کننده باشد، هم عسر و یسر آن کمک شونده باشد؛ چون بعضی‌ها هستند، به انسان حاضرند کمک کنند، وقتی که حال انسان خوب است؛ وقتی اقبال به سمت کسی هست، حاضرند به او کمک کنند؛ محبت میکنند، کمک میکنند؛ به مجرد اینکه اقبال از او رو برگرداند، اینها هم رو برمیگردانند. بله، وقتی که اقبال از او ادبار کرد، اینها هم ادبار میکنند. نه، اینجور نباشد؛ در همه‌ی حالاتِ برادرش به او کمک کند و نیکی کند.

 

 منبع: شرح حدیث/ صفات دوست ایمانی

احد داوری
۰۷ تیر ۹۸ ، ۱۲:۰۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

قال الصادق علیه السلام لِخَیْثَمَةَ:

أَبْلِغْ‏ مَوَالِیَنَا السَّلَامَ وَ أَوْصِهِمْ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ الْعَمَلِ الصَّالِحِ وَ أَنْ یَعُودَ صَحِیحُهُمْ مَرِیضَهُمْ وَ لْیَعُدْ غَنِیُّهُمْ عَلَى فَقِیرِهِمْ وَ لْیَحْضُرْ حَیُّهُمْ جَنَازَةَ مَیِّتِهِمْ وَ أَنْ یَتَأَلَّفُوا فِی الْبُیُوتِ وَ یَتَذَاکَرُوا عِلْمَ الدِّینِ فَفِی ذَلِکَ حَیَاةُ أَمْرِنَا رَحِمَ اللَّهُ مَنْ أَحْیَا أَمْرَنَا

(دیلمى، حسن بن محمد، أعلام الدین فی صفات المؤمنین، قم،  مؤسسة آل البیت علیهم السلام، چاپ: اول، 1408ق، ص 83 )

.

امام صادق علیه السلام به خیثمه فرمودند:

سلام مرا به دوستانمان برسان و آنها را تقوا و عمل صالح سفارش کن، و اینکه تندرستشان، از مریضان عیادت کنند و توانگران از فقرا دستگیری کنند و زنده ها در تشییع جنازه مرده ها شرکت کنند؛ و در خانه ها با هم انس و الفت گیرند و با هم علم دین را مذاکره و مباحثه کنند که این کار امر (امامت) ما را زنده نگه می دارد. رحمت خدا بر کسی که امر ما را احیا کند.

احد داوری
۲۸ خرداد ۹۸ ، ۰۸:۰۳ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

به مناسبت آغاز سال تحصیلی رسمی آموزشی با حدیث زیر از اساتید بزرگوارم در طول تحصیل قدردانی می کنم:

قَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الصَّادِقُ علیهما السلام‏ عُلَمَاءُ شِیعَتِنَا مُرَابِطُونَ‏ بِالثَّغْرِ الَّذِی یَلِی إِبْلِیسُ وَ عَفَارِیتُهُ یَمْنَعُونَهُمْ عَنِ الْخُرُوجِ عَلَى ضُعَفَاءِ شِیعَتِنَا وَ عَنْ أَنْ یَتَسَلَّطَ عَلَیْهِمْ إِبْلِیسُ وَ شِیعَتُهُ النَّوَاصِبُ. (بحار الأنوار چاپ بیروت؛ ج‏2 ؛ ص5)

امام صادق علیه السلام می فرمایند:

علماى شیعیان ما در مرزى هستند که در سوى دیگر آن ابلیس و دار و دسته‏ اش هستند. اینان مانع از شیاطین مى شوند که به ضعفاى شیعیان ما حمله کنند، و از اینکه ابلیس و پیروان ناصبى‏اش بر آنان مسلّط شوند.

احد داوری
۰۴ مهر ۹۵ ، ۰۶:۳۹ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

این مقاله با همکاری جناب آقای دکتر محمد سبحانی به ثمر نشسته است.

چکیده

انتقال اندیشه های علمی و فلسفی کشورهای تازه فتح شده به میان مسلمانان،‌ دگرگونی حکومت اموی به عباسی، پیدایش عقاید مختلف کلامی در میان مردم مسلمان، همچنین انتشار علوم اسلامی همچون تفسیر، فقه، حدیث، کلام، جدل و... شرایطی را فراهم کرد که امام صادق علیه السلام بنا به وظیفه شرعی خود در تبیین اسلام ناب محمدی و علوی شیوه شاگردپروری را انتخاب نمود؛ که لازم است چرایی، مبانی و مصادیق مهم آن مورد بررسی قرار گیرد. بر این اساس در این نوشتار پس از ذکر اهمیت مساله و معرفی مختصر شخصیت علمی امام صادق علیه السلام، دلیل انتخاب شیوه شاگردپروری توسط امام مورد کنکاش قرار گرفته و با ذکر گوشه هایی از فضای فرهنگی اجتماعی و سیاسی عصر امام، مبانی تربیتی امام تبیین شده و نمونه هایی از شاگردان خاص حضرت در حوزه های مختلف علمی به طور اجمال معرفی شده است که می توان از هشام بن حکم، جابر بن یزید جعفی، ‌مومن طاق، زرارة بن اعین، ابان بن تغلب،‌ مفضل بن عمر،‌ جابر بن حیان،‌ ابو حمزه ثمالی و علی بن یقطین نام برد.

واژگان کلیدی: امام صادق علیه السلام، شاگردپروری، علوم، مبانی تربیت، شرایط فرهنگی قرن دوم، شاگردان خاص

مقاله جزء مقالات برگزیده نخستین همایش بین المللی اهل بیت علیهم السلام و تولید علم در سال 1394 بود.

دانلود متن کامل مقاله «امام صادق علیه السلام و تربیت شاگردان برجسته علمی در حوزه های مختلف»

احد داوری
۰۷ خرداد ۹۵ ، ۱۲:۴۶ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر