مطالعات دانشجویی

مطالبی از قرآن و احادیث، نکاتی از سیره بزرگان و مقالات شخصی

مطالعات دانشجویی

مطالبی از قرآن و احادیث، نکاتی از سیره بزرگان و مقالات شخصی

مطالعات دانشجویی


امام خامنه ای:
باید در کشور ما و در میان جامعه‌ى ما ترتیبى اتّخاذ بشود که همه‌ى آحاد مردم به‌نحوى با قرآن انس داشته باشند و مفاهیم قرآنى براى اینها مفهوم باشد و معانى قرآن را درک کنند، به قرآن مراجعه کنند؛ ولو به طور اجمال از مفاهیم قرآنى سر دربیاورند.
(8 تیر 1393)

********************

امام خامنه‌ای:
«دشمنان می خواهند یاد شهدا احیا نشود برای اینکه جاده شهادت کور بشود» (6 اسفند 1397)

آخرین مطالب

خیار فروش

جمعه, ۳۰ خرداد ۱۳۹۹، ۰۲:۱۲ ب.ظ

 احکام به سادگی به دست ما نرسیده اند، داستان زیر که شهید مطهری نقل کرده است نشان می دهد ائمه علیهم السلام در چه شرایطی زندگی می کردند و یاران اهل بیت علیهم السلام به چه سختی هایی به احکام اسلام مطابق تعالیم اهل بیت علیهم السلام دست یافته اند، اصل داستان با نقل شهید مطهری تقدیم می گردد:

 

در قرن دوم هجرى، مسأله سه طلاقه کردن زن در یک مجلس و یک نوبت، مورد بحث و گفتگوى صاحبنظران بود. بسیارى از علما و فقهاى آن عصر معتقد بودند که سه طلاق در یک نوبت- بدون اینکه رجوعى در میان آنها فاصله شود- درست است. اما علما و فقهاى شیعه به پیروى از امامان عالیقدر خود اینچنین طلاقى را باطل و بى اثر مى دانستند. فقهاى شیعه مى گفتند سه طلاق کردن زن در صورتى درست است که در سه نوبت صورت گیرد، به این معنى که مرد زن را طلاق دهد و سپس رجوع کند، دوباره طلاق دهد، باز رجوع کند، آنگاه براى سومین نوبت طلاق دهد. در این هنگام است که حق رجوع در عده از مرد سلب مى شود. بعد از عده نیز حق ازدواج مجدد ندارد، مگر بعد از آنکه تشریفات «محلل» صورت گیرد، یعنى آن زن با مرد دیگرى ازدواج کند و ... بعد میانشان به طلاق یا وفات جدایى بیفتد.

 

مردى در کوفه زن خود را در یک نوبت سه طلاقه کرد و بعد، از عمل خود پشیمان شد، زیرا به زن خود علاقه مند بود و فقط یک کدورت و شکرآب جزئى سبب شده بود که تصمیم جدایى بگیرد. زن نیز به شوهر خود علاقه داشت. از این رو هر دو نفر به فکر چاره جویى افتادند.

این مسأله را از علماى شیعه استفتاء کردند. همه به اتفاق گفتند چون سه طلاق در یک نوبت واقع شده باطل و بى اثر است و بدین علت شما هم اکنون زن و شوهر قانونى و شرعى یکدیگر هستید. اما از طرف دیگر عامه مردم به پیروى از سایر علما و فقها مى گفتند آن طلاق صحیح است و آنها را از معاشرت یکدیگر برحذر مى داشتند.

 

مشکله عجیبى پیش آمده بود؛ پاى حلال و حرام در امر زناشویى در میان بود.

زن و شوهر هر دو مایل بودند که مثل سابق به زندگى خود ادامه دهند، اما نگران بودند که نکند طلاق صحیح باشد و آمیزش آنها از این به بعد حرام، و فرزندان آینده آنها نامشروع باشند.

مرد تصمیم گرفت به فتواى علماى شیعه عمل کند و طلاق واقع شده را «کأن لم یکن» فرض کند. زن گفت تا خودت شخصا از امام صادق این مسأله را نپرسى و جواب نگیرى دل من آرام نمى گیرد.

 

امام صادق علیه السلام در آن وقت در شهر قدیمى حیره (نزدیک کوفه) به سر مى برد. مدتى بود که سفّاح، خلیفه عباسى، آن حضرت را از مدینه احضار و در آنجا او را به حال توقیف و تحت نظر نگاه داشته بود و کسى نمى توانست با امام رفت و آمد کند یا هم سخن بشود.

 

آن مرد هر نقشه اى کشید که خود را به امام برساند موفق نشد. یک روز که در نزدیکى توقیفگاه امام ایستاده بود و در اندیشه پیدا کردن راهى براى راه یافتن به خانه امام بود، ناگهان چشمش به مردى دهاتى از مردم اطراف کوفه افتاد که طبقى خیار روى سر گذاشته بود و فریاد مى کشید:

«آى خیار! آى خیار!».

 

با دیدن آن مرد دهاتى، فکرى مثل برق در دماغ وى پیدا شد. رفت جلو و به او گفت:

«همه این خیارها را یکجا به چند مى فروشى؟».

- به یک درهم.

- بگیر این هم یک درهم.

آنگاه از آن مرد دهاتى خواهش کرد چند دقیقه روپوش خود را به او بدهد بپوشد و قول داد به زودى به او برگرداند.

مرد دهاتى قبول کرد. او روپوش دهاتى را پوشید و نگاهى به سراپاى خود انداخت، درست یک دهاتى تمام عیار شده بود. طبق خیار را روى سر گذاشت و فریاد

 

«آى خیار! آى خیار!» را بلند کرد، اما مسیر خود را در جهت مطلوب یعنى از جلو خانه امام صادق قرار داد.

همینکه به مقابل خانه امام رسید، غلامى بیرون آمد و گفت: آهاى خیارفروش بیا اینجا.

با کمال سهولت و بدون اینکه مأمورین مراقب متوجه شوند، خود را به امام رساند. امام به او فرمود:

«مرحبا خوب نقشه اى به کار بردى! حالا بگو چه مى خواهى بپرسى؟».

 

- یابن رسول اللَّه! من زن خود را در یک نوبت سه طلاقه کرده ام. با اینکه از هر کس از علماى شیعه پرسیده ام همه گفته اند این چنین طلاقى باطل و بى اثر است، باز قلب زنم آرام نمى گیرد، مى گوید تا خودت از امام سؤال نکنى و جواب نگیرى من قبول نمى کنم. از این رو با این نیرنگ خودم را به شما رساندم تا جواب این مسأله را بگیرم.

- برو مطمئن باش که آن طلاق باطل بوده است. شما زن و شوهر قانونى و شرعى یکدیگر هستید

 

منبع: مجموعه آثار شهید مطهری، ج 18، ص: 481- 483

۹۹/۰۳/۳۰ موافقین ۴ مخالفین ۰

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">