مطالعات دانشجویی

مطالبی از قرآن و احادیث، نکاتی از سیره بزرگان و مقالات شخصی

مطالعات دانشجویی

مطالبی از قرآن و احادیث، نکاتی از سیره بزرگان و مقالات شخصی

مطالعات دانشجویی


امام خامنه ای:
باید در کشور ما و در میان جامعه‌ى ما ترتیبى اتّخاذ بشود که همه‌ى آحاد مردم به‌نحوى با قرآن انس داشته باشند و مفاهیم قرآنى براى اینها مفهوم باشد و معانى قرآن را درک کنند، به قرآن مراجعه کنند؛ ولو به طور اجمال از مفاهیم قرآنى سر دربیاورند.
(8 تیر 1393)

********************

امام خامنه‌ای:
«دشمنان می خواهند یاد شهدا احیا نشود برای اینکه جاده شهادت کور بشود» (6 اسفند 1397)

آخرین مطالب

نگرانی موسای کلیم (علیه‌السلام) از جهل مردم

دوشنبه, ۲۸ مرداد ۱۳۹۸، ۱۲:۱۲ ب.ظ

 

بدترین مشکل برای رهبران الهی ضعف فرهنگی مردم است؛ موسای کلیم که از پیامبران بزرگ اولوالعزم بود. کسی است که از دریا و شمشیر نمی‏ ترسید. وقتی ذات اقدس خداوند به او دستور داد که به سوی دریا حرکت کن، بنی‏ اسرائیل معترضانه به او گفتند: ای موسی! دریا در پیش رو و شمشیر فراعنه در پشت سر ماست و ما را بین دو مرگ میخکوب کرده ‏ای.

موسی(علیه‌السلام) گفت: چنین نیست، زیرا پروردگارم با من است و به زودی مرا راهنمایی خواهد کرد؛ (کَلاّ إنّ معی ربّی سیهدین)[شعراء: 62]. با حرف ردع «کلاّ» آنان را خاموش کرد و فرمود امواج دریا و شمشیر فراعنه در اختیار خدا است. اگر خدا بگوید باز گرد، باز می گردم و پیروز می‏ شوم و اگر بگوید به دریا برو به دریا می‏ روم. ... موسای کلیم که بین دو مرگ به یاد خدا بود و امنیت خود را از خدا دریافت کرده بود، احساس ترس نکرد ، اما وقتی ساحران فرعون چوب‏ها و طناب‏ها را در میدان مبارزه انداختند: (سحروا أعین الناس واسترهبوهم)[اعراف: 116]، مردم که تماشاچی میدان مسابقه بودند، دیدند که مارهای فراوانی در این میدان در جنب و جوش است. موسایی که عصا را اژدها می‏ کند و خود اژدها افکن است، در این‏صحنه ترسید: (فأوْجس فی نفسه خیفة موسی)[طه: 67].

 

امیرمؤمنین(علیه‌السلام) در تحلیل ترس حضرت موسی می‏ فرماید: موسای کلیم برای خود نترسید، ترس وی از این بود که جاهلان پیروز شوند و مردم را به گمراهی بکشانند. ترس موسای کلیم از این بود که ساحران با عصاها و طناب‏ها میدان مسابقه را میدان مار کردند. او اگر عصا را بیندازد و آن هم یک مار بشود و مردم نتوانند بین سحر ساحران و اعجاز او فرق بگذارند، چه کند؟ «لم یوجِس موسی (علیه‌السلام) خیفةً علی نفسه، بل أشفق من غلبة الجُهّال ودول الضلال»[ نهج البلاغه، خطبه 4]. آن که نتواند بین سحر و معجزه فرق بگذارد، با او چه می‏ توان کرد؟ آن صحنه جای این نبود که کسی از سر نصیحت بگوید: «سحر با معجزه پهلو نزند دل خوش‏دار»؛ زیرا بر اثر ضعف فکری مردم سحر با معجزه پهلو می‏ زد و موسای کلیم از ضعف فکری مردم می‏ ترسید.

 

هراس رسول گرامی اسلام نیز از این بود که مردم نتوانند تشخیص بدهند که ولایت علی بن ابی‏ طالب(علیه‌السلام) در رخداد غدیر، حکم ‏خدا و نصب الهی است. شخصیت علی(علیه‌السلام) همانند ندارد و هرگز سخن از امارت و سلطنت در میان نیست.

خدای سبحان فرمود: (واللّه یعصمک من النّاس) (مائده: 67)؛ یعنی کاری می‏ کنم که طرز فکر مردم دگرگون شود و مردم کار تو را توطئه نپندارند و تو را متهم نکنند. ... خدای سبحان حادثه غدیر را با چنین اهمیّتی برای رسول گرامی تحلیل و تبیین کرد.

 

منبع: شمیم ولایت، آیت الله جوادی آملی، صفحه 118 -  120

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">